اگر فهمیدیم انسان و جهان، ربّ دارند و آن ربّ، حكیم است و ما و جهان را رها نكرده است، در این حالت شیطان هیچ پایگاهی در شخصیت ما نخواهد داشت تا بخواهد از آنجا كارش را شروع كند. مگر نه اینكه شیطان برای تحریك ما، آرزوهای ما را شعلهور میكند؟ كسی كه به آنچه دارد راضی است، دستگیرهای برای این كارِ شیطان در جانش نیست كه شیطان بتواند آن دستگیره را بگیرد و او را این طرف و آن طرف بكشد. ما در دعایمان از حضرت حق تقاضا میكنیم كه خدایا ما را به مقامی برسان كه نسبت به آنچه تو دادهای راضی باشیم! «وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِكَ راضِیاً قانِعاً...»(135) خدایا مرا از نظر روحی آنچنان گردان كه به آنچه نصیبم كردهای راضی و قانع باشم. این یك مقام است و بهترین عبادت هم محسوب میشود، به طوری كه در آخر دعای شریف ابوحمزه در اوج جمعبندیِ تقاضاها، ندا سر میدهی كه: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ ایمانًا تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَ یَقینًا حَتّی اَعْلَمَ اَنْ لَنْ یُصیبَنِی اِلّا ما كَتَبْتَ لِی وَ رَضِّنی مِنَ الْعَیْشِ بِما قَسَمْتَ لِی»؛ خدایا! از تو ایمانی را تقاضا دارم كه با قلب من همراه باشد و یقینی را میخواهم كه بفهمم هیچ حادثهای به من نمیرسد مگر اینكه تو برای من مقرّر كردهای، و برسم به اینكه از زندگی به همان اندازه كه برایم قرار دادهای، راضی باشم. ملاحظه میكنید كه باید از خدا درخواست كرد تا به این فهم و شعور برسیم كه به آنچه خدا برای ما مقرّر كرده، راضی باشیم و این با لطف خدا و آمادگی ما ممكن میگردد. پس این كه دوستان سؤال دارند كه این پریشانیهای موجود در دینداری را چگونه حل كنیم و چگونه از تیررس شیطان رهایی یابیم، جوابش برای خودم و شما یك كلمه است و آن اینكه آرامآرام به قلب برسانیم باید بندة خدا بود و به برنامهها و مدیریت ربّالعالمین كه پروردگار ما نیز هست، اعتماد كرد. همة پریشانیها ریشهاش در این است كه از ربّ خود غافلیم. همة این پریشانیها، چوب غفلت از ربّ است. آری؛ هر كاری كه موجب شود از این غفلت درآییم، مبارك است. وقتی رسیدیم به اینكه همه چیز در قبضة ربّ است، عملاً در عالَمِ عبادت قرار گرفتهایم. وقتی فهمیدیم نقطة ضعفمان غفلت از حضور ربّ است، برای جبران این ضعف چاره میاندیشیم، تمامی عبادات واجب و مستحب برای همین است، بلند میشوید نماز شب میخوانیدتا با ربّ خود صحبت كنید، و بگویید من در این خلوت میخواهم ربوبیت تو را به قلبم برسانم و آنوقت خودِ ربّ برای اینكه خود را در قلب ما حاضر نگه دارد، موفق به نماز شبمان میكند. اگر خودمان را دست ربّ دادیم، آرامآرام او هم دست ما را میگیرد و تمام پریشانیها از بین میرود و شادی و نشاطِ غیرقابل تصوّری پیش میآید. شادی و نشاط حقیقی و نه غافلانه.
حالت دیگر بود، كان نادر است
بیخزان و بیبهار سبز و تر است