تا ریشههای این خوی زشت و عادت به جستجوگری در زندگی خصوصی دیگران از وجود انسان برچیده نشود، ترک کردن آن غیرممکن است، بنابراین آنها که میخواهند خودسازی کنند، و این خوی زشت را از خود دور سازند در درجه اوّل باید سوءظن را از خود - طبق برنامهای که در بحث گذشته داشتیم - دور نمایند، چرا که همیشه سوءظن انسان را به جستجوگری وامیدارد. حَسد و کینهتوزی و عداوت و تکبّر، هر یک میتواند عاملی برای تجسّس در زندگی خصوصی دیگران باشد، که اگر از وجود انسان برچیده شوند نتیجه آن نیز از بین خواهد رفت.
عقده حقارت و آلودگی به گناه که انسان را دعوت میکند افرادی مانند خود پیدا کند تا به مصداق البلیة اذا عمّت طابت آرامش کاذبی پیدا کنند، اگر از وجود انسان برچیده نشود، تفتیش در حالات دیگران ادامه خواهد یافت.
از اینها گذشته هر کس باید در این موضوع بیندیشد که آیا راضی هست دیگران در زندگی خصوصی او تفتیش کنند و به اسرار او دست یابند، اگر راضی نیست چرا خودش تمایل دارد در زندگی دیگران تفتیش کند، و به اسرار خصوصی آنها دست یابد، این مقایسه در بسیاری از خوهای زشت میتواند جنبه بازدارنده قوی و نیرومندی داشته باشد.
توجّه به پیامدهای سوء تجسّس برای فرد و جامعه و کیفرهای شدید الهی آن در دنیا و آخرت، و اینکه هر کس برای فاش کردن اسرار دیگران تلاش کند خدا اسرار و عیوب پنهانی او را برملا خواهد نمود، و پردههای او را در دنیا و آخرت میدرد، نیز میتوان اثر مهمّی در بازدارندگی از این خوی زشت داشته باشد.
ولی مهم این است که نه تنها در درمان این خوی زشت بلکه در تمام رذائل اخلاقی باید عوامل بازدارنده تکرار شوند، و مکرر در مکرر آنچه را در بالا اشاره کردیم بازنگری شوند، تا به خواست خدا، ریشههای گندیده رذائل از سرزمین قلب انسان کَنده شود، و روح در پرتوی انوار فضائل، نورانیّت و آرامش یابد.