از آنجا که مجادله به باطل سبب مخفی شدن حق و افزایش تعصب و خشونت و مفاسد بیشمار دیگری میشود، در روایات اسلامی به شدت از آن نهی شده مخصوصاً اگر مجادله در مصالح دینی باشد. از جمله:
1- پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم در حدیثی میفرماید: ماضلّ قوم بعد أن هداهم اللّه الّا اوتوا الجدل؛ هیچ گروهی را بعد از آن که خدا هدایتشان کرد گمراه نشدند مگر آن که گرفتار جدال شدند.(348)
2- همین مضمون در حدیث دیگری با تفاوت مختصری از آن حضرت نقل شده است فرمود: ماضلّ قوم الّا و أوثق الجدل؛ هیچ قومی گمراه نشدند مگر این که اعتماد بر جدال کردند.(349)
3- در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: لعن اللّه الّذین یجادلون فی دینه اولئک ملعونون علی لسان نبیّه؛ خداوند لعنت کند کسانی که در دین او مجادله و ستیزهجویی میکنند، آنها بر زبان پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم مورد لعن قرار گرفتهاند.(350)
4- در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار آمده است که: ألجدل فی الدّین یفسد الیقین؛ جدال در دین، سبب فساد ایمان و یقین میشود.(351)
5- در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: ایّاکم و الخصومة فی الدّین فانّها تشغل القلب عن ذکر اللّه عزّوجلّ و تورث النّفاق، و تکسب الضّغائن، و تستجیر الکذب؛ از خصومت در دین (و جدال و پرخاشگری) بپرهیزید، چرا که فکر انسان را از ذکر خدا به خود مشغول میدارد و سبب اختلاف و نفاق و کینه و عداوت میگردد سبب پناه بردن به دروغ میشود.(352)
تعبیر به خصومت در دین هر چند غیر از عنوان جدال است، ولی در این گونه موارد به همان معنی میباشد.
6- شبیه همین معنی از امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام نقل شده است فرمود: ایّاک و الخصومة فانّها تورث الشّکّ و تحبط العمل و تردی بصاحبها، و عسی أن یتکلّم بشیء فلایغفرله؛ از خصومت و جدال که سبب شک و تردید میشود، اعمال انسان را حبط و نابود میکند و صاحبش را به هلاکت میکشاند و ای بسا سخنی بگوید که هرگز بخشوده نشود.(353)
7- از نصایحی که لقمان حکیم به فرزندش کرد نیز توصیه به ترک جدال بود گفت: یا بنیّ لاتجادل العلماء فیمقتوک؛ فرزندم! با دانشمندان ستیزهجویی مکن که تو را دشمن میدارند (و از علومشان محروم میمانی).(354)
8- در حدیث دیگری از امام امیرمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: من طلب الدّین بالجدل تزندق؛ هر کس دین را با جدال و ستیزهجویی طلب کند کار او به کفر میکشد.(355)
9- امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام به یکی از یاران خود فرمود: أبلغ عنّی أولیائی السّلام و قل لهم أن لاتجعلوا للشّیطان علی أنفسهم سبیلاً و مرهم بالصّدق فی الحدیث و أداء الأمانة و مرهم بالسّکوت و ترک الجدال فیما لایعنیهم؛ سلام مرا به دوستانم برسان و به آنها بگو راه شیطان را به سوی خویش نگشایند، و آنها را امر به صدق و راستی در سخن و ادای امانت کن، و آنها را به سکوت و ترک جدال در اموری که به آنها مربوط نیست دستور دِه.(356)
10- این بحث را با حدیث دیگری از پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به پایان میبریم، آنجا که فرمود: لایستکمل عبد حقیقة الایمان حتّی یدع المراء و الجدل و ان کان محقّاً؛ انسان حقیقت ایمان را به کمال نمیرساند مگر زمانی که مراء و جدال را ترک گوید هر چند حق با باشد.(357)
اما مراء که در بحثهای سابق تفاوت آن با جدال گفته شد و حاصل کلام این بود که جدال به معنی هرگونه مشاجره لفظی و ستیزهجویی در کلام است در حالی که مراء به معنی گفتگو کردن در چیزی است که در آن شک و تردید وجود دارد. گاه این گفتگو برای طلبحقجویی و گاه به خاطر تعصب و لجاجت و اظهار فضل و برتریجویی است که بسیار نکوهیده است و در روایات اسلامی روی این عنوان، نکوهش بیشتری دیده میشود! (هر چند تفاوت زیادی با جدال ندارد).
1- در حدیثی نظیر حدیث فوق از پیغمبر اکرم میخوانیم: لایستکمل عبد حقیقة الایمان حتّی یدع المراء و ان کان محقّاً؛ هیچ بندهای از بندگان خدا حقیقت ایمان را به کمال نمیرساند مگر اینکه مراء را ترک گوید هر چند حق با او باشد.(358)
اشاره به اینکه جر و بحثهای لجوجانه که برای اظهار فضل و برتریجویی انجام میشود حتی در مسائلی که حق است سبب سقوط انسان در مبانی عقیدتی و اخلاقی میشود.
2- در حدیث دیگری از همان حضرت از زبان چند نفر از صحابه میخوانیم که گفتند: روزی پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم بر ما وارد شد در حالی که مشغول مراء در یک مسئله دینی بودیم، پیغمبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به شدت غضبناک شد که او را تا آن زمان آنگونه ندیده بودیم سپس فرمود: انّما هلک من کان قبلکم بهذا، ذروا المراء فانّ المؤمن الأیماری، ذروا المراء فانّ المماری قد تمّت خسارته، ذروا المراء فانّ المماری لاأشفع له یوم القیامة ذروا المراء فانا زعیم بثلاثة أبیات فی الجنّة فی ریاضها و أوسطها و أعلاها لمن ترک المراء و هو صادق، ذروا المراء فانّ اوّل مانهانی عنه ربّی بعد عبادة الأوثان المراء؛ اقوام قبل از شما به خاطر همین جر و بحثهای هوسآلود هلاک شدند. مراء را رها کنید که مؤمن مراء نمیکند، مراء را رها کنید زیرا مراءکننده گرفتار خسارت کامل میشود، مراء را رها کنید که من روز قیامت برای مراءکننده شفاعت نمیکنم، مراء را رها کنید که هر کس آن را رها نکند هر چند حق بگوید ضامن سه خانه بهشتی برای او هستم؛ خانهای در ریاض بهشت (قسمت پائین) و خانهای در وسط و خانهای در بالای بهشت (اشاره به اینکه تمام بهشت در زیر پای او است) مراء را رها کنید که اولین چیزی که خداوند بعد از بتپرستی مرا از آن نهی کرد مراء بوده است.(359)
3- در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم آمده است: ذروا المراء فانّه لاتفهم حکمته و لاتؤمن فتنته؛ مراء را ترک کنید چرا که حکمتی از آن فهمیده نمیشود و از فتنه آن در امان نخواهید بود.(360)
4- در حدیثی از امام صادق علیه السّلام آمده: ألمراء داء ردیّ و لیس للانسان خصلة شرّ منه و هو خُلق ابلیس و نسبته فلایماری فی أیّ حال کان الّا من کان جاهلاً بنفسه و بغیره محروماً من حقایق الّدین؛ مراء (و جر و بحثهای غیرمنطقی) درد بدی است و هیچ صفتی برای انسان بدتر از آن نیست و آن، اخلاق ابلیس و منسوبین به او است و هیچکس در هیچ حالی مراء نمیکند مگر کسی که نسبت به موقعیت خود و دیگران جاهل است، و از حقایق دین محروم میباشد.(361)
اشاره به اینکه شخص مراءکننده خود را خالی از خطا و دیگران را دائماً خطاکار میداند و این دلیل است که نه خود را شناخته و نه دیگران را و چنین کسی به یقین از درک حقایق دین محروم میماند.
5- در حدیثی آمده است که مردی به امام حسین علیه السّلام عرض کرد بنشین تا در مسائل دینی با یکدیگر مناظره (و جر و بحث) کنیم. امام در پاسخ او فرمود: یا هذا أنا بصیر بدینی مکشوف علیّ هدای فان کنت جاهلاً بدینک فاذهب و اطلبه مالی و للممارات و انّ الشّیطان لیوسوس للرّجل و یناجیه و یقول ناظر النّاس فی الدّین کی لا یظنّوا بک العجز و الجهل...؛ ای مرد!من نسبت به دینم آگاهم و هدایتم برای من روشن است تو اگر نسبت به دینت جاهل هستی برو و تحقیق کن مرا با مراء چکار و (بدان) شیطان پیوسته انسان را وسوسه میکند و در گوش او میگوید با مردم مناظره و جر و بحث در دین کن تا گمان نکنند تو جاهل و ناتوان هستی.(362)
6- در حدیث دیگری از رسول خدا صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم آمده است: أربع یمتن القلوب الذّنب علی الذّنب و کثرة مناقشة النساء یعنی محادتهنّ و ممارات الأحمق تقول و یقول و لایرجع الی خیر و مجالسة الموتی فقیل یا رسول اللّه و ما الموتی قال کلّ غنی مترف؛ چهار چیز است که قلب را میمیراند: گناهان پی در پی و گفتگوی زیاد با زنان (ناآگاه) و جر و بحث با احمق. تو چیزی میگوئی و او چیز دیگر و به نتیجه خوبی نمیرسید و همنشینی با مردگان. بعضی (تعجّب کردند و) عرض کردند منظور شما از مردگان چیست ای رسول خدا؟ فرمود: هر ثروتمند غافل و مغرور و مست ثروت.(363)
7- امیرمؤمنان علی علیه السّلام میفرماید: أیّاکم و المراء و الخصومة فانّهما یمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیهما النفاق؛ از مراء و جر و بحثهای کینهتوزانه بپرهیز که دلهای برادران را نسبت به یکدیگر بیمار میسازد و سبب تفرقه آنان میشود.(364)
8- به همین دلیل در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم در یکی از سخنان جامع آن حضرت آمده است: أورع النّاس من ترک المراء و ان کان محقاً؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که مراء را ترک گوید هر چند حق با او باشد.(365)
9- در حدیثی از امام امیرالمؤمنین علی علیه السّلام آمده است: جماع الشَّر اللّجاج و کثرة المماراة؛ کانون شر لجاجت و کثرت جر و بحثهای بیمنطق است.(366)
10- این بحث را با حدیث دیگری از سلمان فارسی از پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم پایان میدهیم که فرمود: لا یؤمن رجل حتّی یحبّ أهل بیتی و حتّی یدع المراء و هو محقّ فقال عُمر بن الخطاب ما علامة حبّ أهل بیتک؟ قال: هذا، فضرب بیده علی علی بن أبی طالب علیهالسّلام؛ هیچ کس ایمان (به من) نمیآورد مگر این که اهلبیت مرا دوست دارد و مراء را هر چند حق با او باشد ترک کند. عمر (در آنجا حاضر بود) و گفت علامت محبّت اهلبیت تو چیست؟ پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم فرمود: این (را دوست بدارد) و با دستش بر (شانه) علی علیه السّلام زد.(367) بیشک این دو موضوع را که پیغمبر اکرم در کلام خود به عنوان نشانه ذکر کرده است با هم رابطه دارد، ممکن است رابطهاش این باشد که دلائل فضیلت علی علیه السّلام و اهلبیت علیهمالسّلام به قدری روشن است که اگر کسی اهل جدال و مراء و پرخاشگری نباشد به حقیقت آن پیمی برد.
روایات در زمینه نکوهش مراء بسیار فراوان است. دَه حدیثی که در بالا ذکر کردیم گلچینی از میان آنها بود و دقّت در همین احادیث برای پیبردن به خطرات این خُلق و خُوی نکوهیده و آثار اسفانگیز و مخرب آن در فرد و جامعه روشن است.