تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تفسیر و جمع‏بندی‏

در نخستین آیه مورد بحث خداوند نخست اشاره به مسأله مقابله با مثل و مجازات در حق عقوبت می‏فرماید و آن را حق مؤمنین می‏شمرد (تا دشمن و افراد خطاکار خود را در امنیت نبینند) سپس اشاره به مسأله عفو و گذشت و ترک انتقام‏جویی می‏کند و می‏گوید کیفر بدی مجازاتی همانند آن است و هر کس عفو و اصلاح کند اجر و پاداش او با خداست و خداوند ظالمان را دوست ندارد (و جزآء سیّئة سیّئة مثلها فمن عفی و أصلح فأجره علی اللّه انّه لایحب الظّالمین).
با توجه به این که سوره شوری از سوره‏هایی است که تمام آن در مکه نازل شده و می‏دانیم در آن زمان مؤمنان مورد تعرض وسیع و گسترده مخالفان قرار می‏گرفتند، قرآن در آیه 39 این سوره به آنها دستور می‏دهد که در برابر ظلم تسلیم نشوند، و هنگامی که مورد ستم قرار می‏گیرند از دیگران یاری بطلبند و به کمک یکدیگر بشتابند، سپس در آیه 40 به این حقیقت اشاره می‏کند که مبادا به خاطر این که بعضی از دوستان شما مورد ستم قرار گرفتند در مقام انتقام‏جویی برآیید و از حد بگذرانید و خود نیز در صف ظالمان قرار گیرید، حتی اگر در آنجا که عفو آثار سویی ندارد عفو و اصلاح کنید بهتر است.
در این که منظور از اصلاح که در این آیه به دنبال عفو آمده چیست؟ مفسران تفسیرهای گوناگونی دارند، بعضی اصلاح میان خود و خدا را ذکر کرده‏اند، و بعضی اصلاح میان مظلوم و ظالم تا این مسأله بار دیگر تکرار نگردد، و بعضی اصلاح خویشتن را از انتقام‏جویی و خشم و غضب و بعضی ترک قصاص را ذکر کرده‏اند.(589)
جمع میان این معانی در تفسیر کلی این آیه نیز بعید به نظر نمی‏رسد. و به هر حال آیه به روشنی این حقیقت را ثابت می‏کند که عفو و اصلاحی که به دنبال آن صورت می‏گیرد تا ریشه کینه‏ها برای همیشه کَنده شود، و تعبیر فأجره علی اللّه (پاداش او بر خدا است) بدون این که اجر معینی حتی بهشت را تعیین کرده باشد نشان می‏دهد اجر و پاداش چنین کسی به قدری عظیم است که جز خدا نمی‏داند.
در دومین آیه که ناظر به جریان افک یعنی تهمتی که بعضی از منافقان به یکی از همسران پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم زده بودند و از این طریق می‏خواستند حیثیت پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم و اسلام را زیر سؤال ببرند نازل شده نشان می‏دهد که عفو و گذشت درباره همه مطلوب است حتی گناهکاران و آلودگان، زیرا این آیه زمانی نازل شد که گروهی از صحابه بعد از داستان افک سوگند یاد کردند به هیچ یک از کسانی که در این ماجرا درگیر بودند کمک مالی نکنند. این آیه نازل شد، و آنها را از شدت عمل و خشونت بازداشت و دستور عفو و گذشت داد، می‏فرماید: آنها که برتری (مالی) و وسعت زندگی دارند نباید سوگند یاد کنند که انفاق خود را نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا قطع نمایند (و لا یأتل اولو الفضل منکم والسّعة أن یؤتوا أولی القربی و المساکین و المهاجرین فی سبیل اللّه).
سپس می‏افزاید باید عفو و گذشت نمایند آیا دوست نمی‏دارید خداوند شما را بیامرزد، (حال که چشم امید به رحمت خدا دارید شما هم به دیگران رحمت کنید) (و لیعفوا ولیصفحوا ألا تحبّون أن یغفراللّه لکم).
و خداوند غفور و رحیم است (شما هم غفور و رحیم باشید) (واللّه غفور رّحیم).
نکته قال توجه اینجا است که داستان افک جریان خطرناکی بود که اسلام و شخص پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم را نشانه می‏گرفت، گروهی از منافقان بنیان‏گذار آن بودند، ولی جمعی از مؤمنان غافل نیز فریب خوردند و درگیر آن شدند، با این حال قرآن نسبت به این گروه فریب خورده غافل، توصیه به عفو و گذشت می‏کند، بنابراین در مسائل شخصی به طریق اولی باید عفو و گذشت کرد.
در این که در این میان عفو و صفح چه تفاوتی است، راغب در مفردات می‏گوید عفو گذشت است و صفح ترک ملامت است که مرحله‏ای بالاتر از گذشت می‏باشد. چرا که ممکن است انسان عفو کند ولی از ملامت خودداری ننماید. ولی با توجه به اینکه صفح به معنی روی برگرداندن است می‏تواند اشاره به این باشد که اصلاً خطای خطاکار را به کلی به دست فراموشی بسپارد، نه تنها ملامت نکند، بلکه هیچ تأثیری در ارتباط شما با او نداشته باشد.
این نکته نیز شایان دقت است که این گروه قسم کرده بودند که کمک‏های خود را از کسانی که درگیر ماجرای افک شدند قطع کنند، در عین حال قرآن می‏گوید قسم یاد نکنید یعنی قسم‏های شما نست به چنین اموری بی‏اثر و بیهوده است. زیرا هیچ قسمی نسبت به کار خیر پذیرفته نیست!

سوّمین آیه خطاب به پیامبر بزرگ اسلام صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم است، خطابی که تکلیف دیگران را نیز روش می‏سازد، می‏فرماید: عفو را بگیر (با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر) و مردم را به کارهای نیک دستور ده، و از جاهلان روی برگردان (و با آنها ستیزه‏جویی مکن) (خذ العفو و امر بالعرف و أعرض عن الجاهلین).
این سه دستور که از سوی خداوند به پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به عنوان یک رهبر بزرگ جامعه داده شده است همه بیانگر اهمیت عفو و گذشت است، در دستور اول توصیه به عفو می‏کند. دستور دوم اشاره به این دارد که بیش از آنچه مردم قدرت دارند از آنها نخواهد، و در دستور سوم بی‏اعتنائی نسبت به مزاحمت‏های جاهلان را توصیه می‏کند که آن نیز آمیخته با نوعی عفو و گذشت است.
رهبران راستین و پویندگان راه حق همواره در مسیر خود به سوی خدا و اصلاح جامعه با افراد متعصب و جاهل و لجوج روبرو می‏شوند که انواع مزاحمت‏ها و هتک و توهین را نسبت به آنها روامی‏دارند، آیه فوق و بسیاری دیگر از آیات قرآن می‏گوید با آنها گلاویز نشوید و بهترین راه نادیده و نشنیده گرفتن کارهای آنها است، و تجربه نشان می‏دهد که این کار بهترین راه برای بیدار ساختن و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصب آنها است.
در حدیثی آمده است که وقتی آیه فوق نازل شد پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به جبرئیل فرمود: منظور از این آیه چیست؟ و چه کاری باید انجام دهد؟ جبرئیل عرض کرد: نمی‏دانم باید از درگاه خداوند سؤال کنم. بار دیگر برگشت و عرض کرد: انّ اللّه یأمرک أن تعفو عمّن ظلمک و تعطی من حرمک و تصل من قطعک؛ خداوند به تو دستور می‏دهد کسی را که به تو ستم عفو کنی، و کسی که تو را محروم کرده مشمول عطای خود سازی، و کسی که از تو بریده با او پیوند محبت داشته باشی.(590)

در چهارمین آیه روی سخن را به همه مسلمانان کرده و به آنها چنین دستور می‏دهد اگر خواستید مجازات کنید به مقداری که به شما تعدی شده بسنده کنید (نه بیشتر از آن) ولی اگر شکیبایی پیشه کنید (و عفو و گذشت نمایید) این کار برای شکیبایان بهتر است (و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به ولان صبرتم لهو خیر للصّابرین).
در روایات آمده است که این آیه در جنگ اُحد نازل شد، در آن هنگام که چشم پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به بدن رشید حمزه افتاد که در خاک و خون غلتیده بود و دشمن سنگدل سینه و پهلوی او را شکافته و کبد (یا قلب) او را بیرون کشیده بود و گوش و بینی او را نیز قطع کرده بود. پیغمبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم بسیار منقلب و ناراحت شد و بعد از حمد و سپاس الهی و شکایت به درگاه او فرمود: اگر من غلبه یابم آنها را مُثله خواهم کرد (و طبق روایت دیگری فرمود: با هفتاد نفر از آنها همین معامله می‏کنم.)آیه فوق نازل شده، و دستور به عدم تعدی در مجازات داد و مسلمانان را دعوت به صبر (و عفو) نمود، بلافاصله پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم عرض کرد: أصبر أصبر؛ خدایا صبر می‏کنم، صبر می‏کنم.(591)
جالب این که در آیه بعد از این می‏فرماید: واصبر و ماصبرک الّا باللّه؛ شکیبایی پیشه‏کن و شکیبایی تو جز برای خدا و توفیق پروردگار نیست. اشاره به این که در این آیه لحظات دردناک که تمام وجود انسان به خاطر جنایات دشمن سنگدل نادان می‏سوزد، صبر و گذشت کار بسیار مشکلی است که جز به امدادهای الهی میسّر نیست.
البته اجازه‏ای که از ابتدای آیه در مورد مقابله به مثل استفاده می‏شود راجع به اصل کشتن قتل عمد است، ولی نسبت به مُثله که یک عمل غیرانسانی حتی مقابله به مثل نیز جایز نیست، و این مطلب صریحاً در روایات اسلامی آمده است که حتی سگ درنده را هم نمی‏توان مُثله کرد(592) و اگر از روایت فوق جواز مُثله استفاده شد به وسیله روایات صریح تفسیر خواهد شد، که منظور، اصل قتل است نه مُثله کردن. جمعی نیز گفته‏اند که مسأله انتقام نابرابر و مُثله کردن آنها از سوی مسلمانان مطرح شد نه از سوی پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم و عمومیّت خطاب آیه نیز مؤید همین معنی است که این تصمیم از سوی مسلمانان بود.

در پنجمین آیه باز روی سخن را به پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم کرده دستوری فراتر از عفو و گذشت می‏دهد و می‏فرماید: بدی را از راهی که بهتر است دفع کن، و پاسخ بدی را به نیکی دِه، ما به آنچه آنها می‏گویند و توصیف می‏کنند آگاه‏تریم (ادفع بالّتی هی أحسن السّیّئة نحن أعلم بما یصفون).

در ششمین آیه نیز همین معنی با تعبیر دیگری آمده است، می‏فرماید: بدی را با نیکی دفع کن تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند. (ادفع بالّتی هی أحسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة کأنّه ولیّ حمیم).
و در آیه 22 سوره رعد نیز می‏خوانیم:
هنگامی که اوصاف اولی الالباب و صاحبان اندیشه و فکر را شرح می‏دهد، می‏فرماید: یکی از اوصاف آنها این است که با حسنات، سیئات را از میان می‏برند (و یدرئون بالحسنة السّیّئة). این تعبیر می‏تواند اشاره به این باشد که آنها خطاها و گناهان خویش را با حسنات و اعمال نیک جبران می‏کنند، و نیز می‏تواند اشاره به این باشد که آنها بدی دیگران را به بدی پاسخ نمی‏گویند، بلکه بدی را با نیکی تلافی می‏کنند، تا افراد خطاکار و گناه‏کار پیش وجدان خود شرمنده شوند و در کار خویش تجدیدنظر نمایند.
این احتمال در تفسیر آیه داده شده است که هر دو معنی در تفسیر آیه جمع باشد.(593)
از این سه آیه به خوبی استفاده می‏شود که پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم (و کسانی که پیرو راستین او بوده و هستند) مأموریت دارند از مرحله عفو و گذشت نیز فراتر بروند و بدی را با نیکی پاسخ دهند، کاری که تحمل آن برای هر کس میسّر نیست، به همین دلیل در آیه بعد می‏فرماید: به این مرحله جز کسانی که دارای صبر و استقامتند و کسانی که بهره عظیمی از ایمان و تقوا دارند نمی‏رسند (و ما یلقّاها الّا الّذین صبروا و ما یلّقاها الّا ذوحظّ عظیم).
و راستی مقابله به ضد در برابر بدی‏ها کار سنگینی است که جز نیکان و پاکان توان آن را ندارند؛ آنها که بهره عظیمی از ایمان و تقوا و سهم وافری از فضایل اخلاقی دارند.
جالب این که در تاریخ پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم و پیشوایان بزرگ دین کراراً این موضوع به ثبوت رسیده است که گاهی سخت‏ترین دشمنان کینه‏توز بر اثر مقابله به ضد (نیکی در برابر بدی) به کلی منقلب شده و مبدل به دوستان صمیمی گشته‏اند، و این تجربه‏های فراوان نشان می‏دهد که تأثیر این عمل، ملموس و چشمگیر است.

در هفتمین آیه سخن از مسأله قصاص است که یکی از احکام مهم اجتماعی اسلام و ضامن حفظ خون‏ها می‏باشد و قرآن آن را مایه حیات جامعه می‏شمرد، در عین حال عفو و گذشت را برتر از آن می‏داند. می‏فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‏اید حکم قصاص در مورد مقتولین بر شما نوشته شده (یا أیّها الّذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی).
تا آنجا که می‏فرماید: اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود مورد عفو قرار گیرد، (و قصاص تبدیل به خونبها گردد) باید از طریق پسندیده‏ای (برای ادای بدهی خود) پیروی کند، و قاتل نیز به نیکی دیه را به او (ولی مقتول) بپردازد، این تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگار شما (فمن عفی له من أخیه شی‏ء فاتّباع بالمعروف و أداء الیه باحسان ذلک تخفیف من ربّکم و رحمة).
و در پایان آیه با آنهایی که بعد از عفو و گذشت یا تبدیل قصاص به دیه پشیمان می‏شوند و به خشونت بازمی‏گردند و به هنگام قدرت قاتل را می‏کشند، اخطار شدید داده است و می‏فرماید: هر کس بعد از آن تجاوز کند عذاب دردناکی خواهد داشت (فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب ألیم).
زیرا بعد از عفو یا تبدیل قصاص به دیه، راه بازگشت به کلی مسدود می‏شود، و قصاص برای همیشه ساقط می‏گردد، و انتقام‏جویی از قاتل، قتل مجددی محسوب می‏شود که از هر نظر قابل تعقیب است.
این آیه قاتلان را در میان خوف و رجاء نگه‏می‏دارد، از یک طرف راه قصاص را گشوده تا کسی جرئت نکند دست به خون دیگری بیالاید، و از طرفی راه عفو را بسته تا جلو انتقام‏جوئی‏های خشن و خطرناک را بگیرد، و این نهایت حکمت و تدبیر در این مسأله مهم اجتماعی است.
تعبیر به برادر در آیه فوق، نشان می‏دهد که حتی اگر در میان مسلمین قتلی صورت گیرد، باز رابطه برادری قطع نمی‏شود، و تا ضرورتی ایجاب نکند نباید به سراغ قصاص رفت، و این تعبیر دلیل بر این است که اسلام عفو و گذشت را بر قصاص ترجیح می‏دهد و با این تعبیر می‏خواهد حس محبت و دوستی را در اولیاء دم برانگیزد. (این مضمون از ابن عباس در روایتی نقل شده است).(594)
همچنین تعبیر به ذلک تخفیف منکم و رحمة نیز دلیل دیگری بر ترجیح عفو و گذشت یا تبدیل قصاص به دیه است.

در هشتمین آیه خطاب به همه مؤمنان کرده و در مورد اختلافات و کشمکش‏های خانوادگی چنین می‏گوید: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها برحذر باشید (یا أیّها الّذین آمنوا انّ من أزواجکم و أولادکم عدوّاً لکم فاحذروه).
این عداوت ممکن است از طرق مختلفی اعمال گردد، در جنبه‏های معنوی مانند جلوگیری کردن از هجرت به مدینه در عصر پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم یا وصیّت کردن به بعضی از اموال برای کارهای خیر یا در مسائل معنوی یا در مسائل مادی مانند مزاحمت‏های مختلفی که فرزندان نااهل و همسران پُرتوقع نسبت به پدر و شوهر انجام می‏دهند.
ولی در ذیل آیه می‏افزاید: اگر عفو کنید و صرف نظر نمایید و گنهکار را ببخشید خدا شما را می‏بخشد زیرا خداوند بخشنده و مهربان است (و أن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فانّ اللّه غفور رّحیم).
بی‏شک اگر عفو و گذشت در محیط خانواده پرچیده شود، هر کس بخواهد در مزاحمت‏هایی که به حق او می‏شود، در مقام انتقام‏جویی برآید، محیط خانواده مبدّل به جهنّم سوزانی می‏شود که هیچ کس در آن امنیت ندارد، و به زودی خانواده‏ها از هم متلاشی می‏شوند.
جالب توجّه این که در این آیه خداوند نخست با صراحت دستور به عفو، و سپس صفح می‏دهد و در ذیل آیه به طور ضمنی دستور به غفران می‏دهد، زیرا می‏فرماید: آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟ یعنی شما هم غفران کنید تا مشمول غفران خدا قرار گیرید.
حال باید دید فرق میان عفو و صفح و غفران چیست؟(595) به نظر می‏رسد که عفو مرحله نخستین است و به معنی گذشت و ترک انتقام و هر گونه عکس‏العمل می‏باشد، و صفح به معنی روبرگرداندن و نادیده‏گرفتن و به فراموشی سپردن است که این مرحله دوّم می‏باشد، و غفران به معنی پوشانیدن آثار گناه و خطا است، که مردم آن را هم به فراموشی بسپارند، و این آخرین مرحله است و برترین مقامات انسان‏های با ایمان در برابر خطاهای دیگران است.

در نهمین آیه، عفو و گذشت در کنار انجام اعمال خیر قرار گرفته و وعده عفو الهی در برابر آن داده شده است، می‏فرماید: اگر نیکی‏ها را آشکار یا مخفی سازید، و از بدی‏ها گذشت نمایید (مشمول عفو خدا خواهید شد) خداوند بخشنده و توانا است (و با این که قادر بر انتقام است - جز در موارد معیّنی - عفو و گذشت می‏کند.
(ان تبدوا خیراً أوتخفوه أو تعفوا عن سوء فانّ اللّه کان عفوّاً قدیراً).
بنابراین انسان نباید تصوّر کند انتقام گرفتن به هنگام قدرت و پیروزی افتخاری است، افتخار آن است که انسان در این گونه موارد مالک اعصاب خویش باشد و تا آنجا که از عفو و گذشت سوء استفاده نمی‏شود، عفو و گذشت نماید.

در دهمین و آخرین آیه از آیات مورد بحث باز روی سخن به سوی پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم است (ولی منظور همه مسلمان‏ها می‏باشد) می‏فرماید: در برابر آنچه آنها (دشمنان) می‏گویند شکیبا باش، و به طرز شایسته‏ای از آنها کناره‏گیری کن (واصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجراً جمیلاً).
می‏دانیم که یکی از حربه‏های ناجوانمردانه مشرکان و دشمنان لجوج پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم انواع هتک و توهین‏ها و دشنام‏ها و نسبت‏های ناروایی بود که به پیامبراسلام صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم می‏دادند که قلب مبارک آن حضرت را سخت آزار می‏داد، ولی با این همه، خداوند به او دستور می‏دهد که در برابر آن شکیبایی کند و همه را نادیده بگیرد، و هجر جمیل نماید.
منظور از هَجرِ جَمیل (دوری شایسته) به معنی هجران آمیخته با محبّت و حسن خلق و دلسوزی و دعوت به سوی حق است، و این یکی از روش‏های تربیتی در برابر افراد لجوج و نادان می‏باشد، که اگر در برابر آنها بایستند بر لجاجت آنها افزوده می‏شود، لذا دستور داده شده است که در برابر هتّاکی و بدگویی آنها بی‏اعتنا بگذرد. بعضی تصوّر کرده‏اند که این دستور، قبل از نزول دستور جهاد است و آن را با نزول دستور جهاد منسوخ دانسته‏اند، در حالی که چنین نیست؛ زیرا جهاد جایی دارد، و هجر جمیل جای دیگر.
به هر حال این آیه، عفو و گذشت را مخصوصاً در برابر گروه خاصی که زبان آنها قید و بندی ندارد و بر اثر جهل و نادانی از گفتن هر کلام ناپسند و زشتی ابا ندارند توصیه می‏کند؛ چرا که هجر جمیل بدون عفو حاصل نمی‏شود.
به گفته مرحوم طبرسی در مجمع‏البیان این آیه پیامی است به تمام منادیان راه حق و مبلغان اسلام (در هر زمان و مکان) که در برابر خشونت‏های جاهلان و بدگویی‏های متعصبان نادان، بر آشفته نشوند، و خونسردی را از دست ندهند و حُسن اخلاق و مدارا را پیشه خود سازند.(596)

آیات فوق که مخاطبش گاه همه مسلمانان هستند، و گاه شخص پیامبر اسلام صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به عنوان رهبر مسلمین است به خوبی مقام والای عفو و گذشت را در برابر حوادث تلخ و ناملائمات روشن می‏سازد، و اساس و پایه مسلمین را در میان خود بر پایه عفو و گذشت می‏نهد، و حتّی در مقابل دشمنان در آنجا که از عفو و گذشت سوء استفاده نشود به آن توصیه می‏کند.