تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مزاج و شوخی‏

در روایات اسلامی و همچنین کلمات بزرگان اخلاق، بحث‏های گسترده‏ای در زمینه مزاج و شوخی آمده است که جمع‏بندی همه آنها انسان را به اینجا می‏رساند که مزاح اگر در حد اعتدال باشد و آلوده به گناهی نشود، نه تنها چیز بدی نیست بلکه می‏توان آن را بخشی از مسأله حُسن خُلق و گشاده‏رویی و اخلاق فاضله محسوب داشت، و بی‏شک اگر به افراط کشیده شود، یا با گناه آلوده گردد مبدل به یکی از رذایل اخلاقی می‏شود. و گاه ممکن است خطرات آن از خطرات سخنان جدی بیشتر باشد، چرا که در مزاح نوعی آزادی وجود دارد که در سخنان جدّی نیست.
از سیره پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم و امامان علیهم‏السّلام و بزرگان دین نیز استفاده می‏شود که آنها عملاً مزاح را به صورت معتدل در زندگی خود داشتند.
با این اشاره به سراغ بخشی از روایاتی که مزاح را نیکو شمرده و سپس به سراغ روایاتی که از آن مذمت کرده است می‏رویم تا طریق جمع میان این دو گروه از فحوای روایات روشن شود.
1- در حدیثی از حضرت علی علیه السّلام می‏خوانیم که درباره پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم چنین می‏فرمود: کان رسول اللّه صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموماً بالمداعبة؛ رسول‏خدا هر گاه یکی از یاران خود را اندوهگین می‏دید او را با شوخی و مزاح خوشحال می‏کرد.(193)
آری آن حضرت از مزاح برای یک هدف انسانی مطلوب بهره‏می‏گرفت، و دل‏های غمگین را پُر از سرور می‏کرد.
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام می‏خوانیم که به یکی از یاران خود فرمود: کیف مداعبة بعضکم بعضاً؛ چگونه شما با یکدیگر شوخی می‏کنید؟
او پاسخ گفت: بسیار کم.
امام فرمود: فلا تفعلوا فانّ المداعبة من حُسن الخُلق، و انّک لتدخل بها السّرور علی أخیک و لقد کان رسول اللّه صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم یداعب الرّجل یرید أن یسرّه؛ این کار را نکنید (و مزاح را ترک نگویید) زیرا مزاح شاخه‏ای از حُسن خُلق است، و به وسیله آن شادی در دل برادر مؤمن خود وارد می‏کنی و پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم با افرادی شوخی می‏کرد، تا آنها را خوشحال کند.(194)
3- در حدیث دیگری از همان امام علیه السّلام می‏خوانیم که فرمود: ما من مؤمن الّا و فیه دعابة، قلت و ما الدّعابة قال المزاح؛ هیچ مؤمنی نیست مگر این که در او دعابه وجود دارد، راوی می‏گوید: سؤال کردم دعابه چیست؟ فرمود: مزاح است.(195)
از این تعبیر استفاده می‏شود مؤمنان نباید خشک باشند، و یکی از شاخه‏های حُسن خُلق مزاح‏های حساب شده و توأم با تقوا است.
4- از روایات استفاده می‏شود که گاه پیشوایان معصوم علیهم‏السّلام دیگران را تشویق می‏کردند که در مجلس آنها مزاح کنند و مایه ادخال السّرور گردند. مرحوم کلینی در کتاب کافی در حدیثی نقل می‏کند، که یک نفر اعرابی بود که گاه خدمت پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم می‏آمد و هدیه‏ای می‏آورد، سپس عرض می‏کرد: پول هدیه ما را محبّت فرمائید. پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم می‏خندید. و لذا گاهی که حضرت اندوهگین می‏شد، می‏فرمود: اعرابی کجا است ای کاش می‏آمد.(196)
5- در احادیث، نمونه‏هایی از مزاح‏های پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به افراد دیده می‏شود که در نوع خود جالب و آموزنده است از جمله در حدیثی داریم که: زنی به نام امّ ایمن خدمت پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم آمده عرض کرد: همسرم از شما دعوت کرده، فرمود: همسرت کیست، همان کسی که در چشمش سفیدی است. زن عرض کرد به خدا سوگند چشم او سفید نیست، فرمود: من می‏دانم که در چشم او سفیدی است، عرض کرد: لا واللّه؛ نه به خدا سوگند. فرمود: هر کس در چشمانش سفیدی (و سیاهی) است.(197)

در برابر این احادیث، احادیث فراوانی وارد شده که از مزاح نهی می‏کند از جمله:
1- در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‏خوانیم: ایّاکم المزاح فانّه یذهب بماء الوجه و مهابة الرّجال؛ از مزاح بپرهیزید که آبرو و ابهّت انسان را می‏برد.(198)
2- باز در حدیث دیگری از همان حضرت می‏خوانیم: اذا أجببت رجلاً فلا تمازحه و لاتماره؛ هنگامی که کسی را دوست داشتی مزاح با او مکن و جرّ و بحث با او منما.(199)
3- در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام آمده است که فرمود: ایّاکم و المزاح فانّه یجرّ السّخیمة و یورث الضّغینة و هو السّبّ الأصغر؛ از مزاح بپرهیزید که سبب کینه و عداوت است، و دشنام کوچک محسوب می‏شود.(200)
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام می‏خوانیم که فرمود: لا تمازح فیجترء علیک؛ مزاح مکن که افراد بر تو جری و جسور نمی‏شوند.(201)

بنابراین آنچه در این روایات کوتاه و پُرمعنی آمده است، مزاح می‏تواند آبرو و شخصیّت انسان را بر باد دهد، سبب عداوت و دشمنی گردد، و مانند دشنام تأثیر سوء بگذارد و موجب جرئت و جسارت افراد نادان بر انسان گردد.
از مطالعه این تعبیرات به خوبی می‏توان در یافت که راه جمع میان گروه اوّل از روایات که تشویق به مزاح می‏کند و گروه دوّم که از آن به شدّت نهی می‏کند چیست؟
توضیح این که: مزاح امری است بسیار پیچیده، و گاه شوخی‏ها از جدّی‏ها جدی‏تر است، و به تعبیر دیگر، مزاح بسیار ظریف و شکننده است، و اگر از حساب و کتاب خارج شود، آثار آن بسیار ویران‏گر و مخرّب است.
اگر مزاح در حدّ اعتدال و صرفاً برای ادخال سرور و شادمانی در قلب مؤمن و رفع خستگی‏ها و اندوه‏ها باشد، و تمام جهات شرعی در آن رعایت گردد به یقین مطلوب است و مورد رضای خدا.
ولی اگر مزاح به قصد انتقام‏جویی و بردن آبروی اشخاص، و اعمال کینه‏توزی است، مخصوصاً در مواردی که از طریق جدّی، این کارها امکان‏پذیر نیست، و گروهی به شوخی و مزاح برای رسیدن به اهداف شیطانی خود پناه می‏برند، بدون شک مبغوض و منفور، و گاه از دشنام هم بدتر است.
همچنین اگر در مزاح از کلمات رکیک و سخنان سبک و کودکانه استفاده شود بی‏شک سبب آبروریزی و از بین بردن شخصیّت انسان است.
و نیز اگر مزاح در برابر کسانی که ظرفیت آن را ندارند و حریم شخصیّت اشخاص را نمی‏شناسند انجام گیرد، ای‏بسا راه را برای جرئت و جسارت آنها باز می‏کند و آنها نیز هر چه بخواهند می‏گویند.
این گونه مزاح‏ها، نه تنها مطلوب نیست، بلکه گاهی در سلک گناهان کبیره قرار می‏گیرد.
راهیان راه حق و سالکان الی اللّه و طالبان تهذیب نفس باید در مورد مزاح به هوش باشند، نه آن را از زندگی حذف کنند، و به صورت انسانی عبوس و خشک و فاقد احساس و محبّت در آیند، و نه به وسیله آن آلوده گناهان یا اعمال منافی مروّت گردند، و بسیار دیده‏ایم که افرادِ ظاهراً متدین گاهی در جلسات خود به عنوان مزاح و شوخی سخنانی می‏گویند یا حکایتی نقل می‏کنند که گاه غیبت یا تهمت و یا اشاعه فحشاء، و یا سبب ریختن آبروی مسلمانان می‏گردد.
از این گذشته مزاح هر چند هیچ مطلب خلافی در آن نباشد اگر زیاد شود غالباً آثار منفی دارد، و به گفته بعضی از بزرگان: المزاح فی الکلام کالملح فی الطّعام؛ مزاح در سخن مانند نمک در غذاست (که اگر از حد بگذرد شور، و اگر کم باشد بی‏نمک می‏شود).
اضافه بر کسانی که زیاد شوخی می‏کنند سخنان جدّی آنها از ارزش می‏افتد، و مردم سخنان آنان را به عنوان جدّی قبول نمی‏کنند، چنانکه در حدیث امیرمؤمنان علی علیه السّلام وارد شده است من کثر هزله بطل جّده؛ کسی که شوخی‏اش زیاد شود، جدّی‏اش باطل می‏شود.(202)
این نکته نیز حائز اهمّیّت است که گاه مزاح‏ها، اهداف جدّی را تعقیب می‏کند، اگر این هدف‏های جدّی، مسایل تربیتی و سازنده باشد بسیار خوب است، مثلاً از طریق شوخی به کسی فهمانده شود که باید در امور دینی و اخلاقی کوشا باشد، این کار بسیار خوبی است، ولی اگر هدفهای جدّی نهفته در مزاح مسایل تخریبی و مفسده‏انگیز و انتقام‏جویی و مانند آن باشد، بسیار زشت و ناجوانمردانه است که انسان در لباس مزاح آبروی افراد را ببرد و بر شخصیّت آنها ضربه وارد کند.