در روایات اسلامی و همچنین کلمات بزرگان اخلاق، بحثهای گستردهای در زمینه مزاج و شوخی آمده است که جمعبندی همه آنها انسان را به اینجا میرساند که مزاح اگر در حد اعتدال باشد و آلوده به گناهی نشود، نه تنها چیز بدی نیست بلکه میتوان آن را بخشی از مسأله حُسن خُلق و گشادهرویی و اخلاق فاضله محسوب داشت، و بیشک اگر به افراط کشیده شود، یا با گناه آلوده گردد مبدل به یکی از رذایل اخلاقی میشود. و گاه ممکن است خطرات آن از خطرات سخنان جدی بیشتر باشد، چرا که در مزاح نوعی آزادی وجود دارد که در سخنان جدّی نیست.
از سیره پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم و امامان علیهمالسّلام و بزرگان دین نیز استفاده میشود که آنها عملاً مزاح را به صورت معتدل در زندگی خود داشتند.
با این اشاره به سراغ بخشی از روایاتی که مزاح را نیکو شمرده و سپس به سراغ روایاتی که از آن مذمت کرده است میرویم تا طریق جمع میان این دو گروه از فحوای روایات روشن شود.
1- در حدیثی از حضرت علی علیه السّلام میخوانیم که درباره پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم چنین میفرمود: کان رسول اللّه صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموماً بالمداعبة؛ رسولخدا هر گاه یکی از یاران خود را اندوهگین میدید او را با شوخی و مزاح خوشحال میکرد.(193)
آری آن حضرت از مزاح برای یک هدف انسانی مطلوب بهرهمیگرفت، و دلهای غمگین را پُر از سرور میکرد.
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که به یکی از یاران خود فرمود: کیف مداعبة بعضکم بعضاً؛ چگونه شما با یکدیگر شوخی میکنید؟
او پاسخ گفت: بسیار کم.
امام فرمود: فلا تفعلوا فانّ المداعبة من حُسن الخُلق، و انّک لتدخل بها السّرور علی أخیک و لقد کان رسول اللّه صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم یداعب الرّجل یرید أن یسرّه؛ این کار را نکنید (و مزاح را ترک نگویید) زیرا مزاح شاخهای از حُسن خُلق است، و به وسیله آن شادی در دل برادر مؤمن خود وارد میکنی و پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم با افرادی شوخی میکرد، تا آنها را خوشحال کند.(194)
3- در حدیث دیگری از همان امام علیه السّلام میخوانیم که فرمود: ما من مؤمن الّا و فیه دعابة، قلت و ما الدّعابة قال المزاح؛ هیچ مؤمنی نیست مگر این که در او دعابه وجود دارد، راوی میگوید: سؤال کردم دعابه چیست؟ فرمود: مزاح است.(195)
از این تعبیر استفاده میشود مؤمنان نباید خشک باشند، و یکی از شاخههای حُسن خُلق مزاحهای حساب شده و توأم با تقوا است.
4- از روایات استفاده میشود که گاه پیشوایان معصوم علیهمالسّلام دیگران را تشویق میکردند که در مجلس آنها مزاح کنند و مایه ادخال السّرور گردند. مرحوم کلینی در کتاب کافی در حدیثی نقل میکند، که یک نفر اعرابی بود که گاه خدمت پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم میآمد و هدیهای میآورد، سپس عرض میکرد: پول هدیه ما را محبّت فرمائید. پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم میخندید. و لذا گاهی که حضرت اندوهگین میشد، میفرمود: اعرابی کجا است ای کاش میآمد.(196)
5- در احادیث، نمونههایی از مزاحهای پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم به افراد دیده میشود که در نوع خود جالب و آموزنده است از جمله در حدیثی داریم که: زنی به نام امّ ایمن خدمت پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم آمده عرض کرد: همسرم از شما دعوت کرده، فرمود: همسرت کیست، همان کسی که در چشمش سفیدی است. زن عرض کرد به خدا سوگند چشم او سفید نیست، فرمود: من میدانم که در چشم او سفیدی است، عرض کرد: لا واللّه؛ نه به خدا سوگند. فرمود: هر کس در چشمانش سفیدی (و سیاهی) است.(197)
در برابر این احادیث، احادیث فراوانی وارد شده که از مزاح نهی میکند از جمله:
1- در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: ایّاکم المزاح فانّه یذهب بماء الوجه و مهابة الرّجال؛ از مزاح بپرهیزید که آبرو و ابهّت انسان را میبرد.(198)
2- باز در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: اذا أجببت رجلاً فلا تمازحه و لاتماره؛ هنگامی که کسی را دوست داشتی مزاح با او مکن و جرّ و بحث با او منما.(199)
3- در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام آمده است که فرمود: ایّاکم و المزاح فانّه یجرّ السّخیمة و یورث الضّغینة و هو السّبّ الأصغر؛ از مزاح بپرهیزید که سبب کینه و عداوت است، و دشنام کوچک محسوب میشود.(200)
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که فرمود: لا تمازح فیجترء علیک؛ مزاح مکن که افراد بر تو جری و جسور نمیشوند.(201)
بنابراین آنچه در این روایات کوتاه و پُرمعنی آمده است، مزاح میتواند آبرو و شخصیّت انسان را بر باد دهد، سبب عداوت و دشمنی گردد، و مانند دشنام تأثیر سوء بگذارد و موجب جرئت و جسارت افراد نادان بر انسان گردد.
از مطالعه این تعبیرات به خوبی میتوان در یافت که راه جمع میان گروه اوّل از روایات که تشویق به مزاح میکند و گروه دوّم که از آن به شدّت نهی میکند چیست؟
توضیح این که: مزاح امری است بسیار پیچیده، و گاه شوخیها از جدّیها جدیتر است، و به تعبیر دیگر، مزاح بسیار ظریف و شکننده است، و اگر از حساب و کتاب خارج شود، آثار آن بسیار ویرانگر و مخرّب است.
اگر مزاح در حدّ اعتدال و صرفاً برای ادخال سرور و شادمانی در قلب مؤمن و رفع خستگیها و اندوهها باشد، و تمام جهات شرعی در آن رعایت گردد به یقین مطلوب است و مورد رضای خدا.
ولی اگر مزاح به قصد انتقامجویی و بردن آبروی اشخاص، و اعمال کینهتوزی است، مخصوصاً در مواردی که از طریق جدّی، این کارها امکانپذیر نیست، و گروهی به شوخی و مزاح برای رسیدن به اهداف شیطانی خود پناه میبرند، بدون شک مبغوض و منفور، و گاه از دشنام هم بدتر است.
همچنین اگر در مزاح از کلمات رکیک و سخنان سبک و کودکانه استفاده شود بیشک سبب آبروریزی و از بین بردن شخصیّت انسان است.
و نیز اگر مزاح در برابر کسانی که ظرفیت آن را ندارند و حریم شخصیّت اشخاص را نمیشناسند انجام گیرد، ایبسا راه را برای جرئت و جسارت آنها باز میکند و آنها نیز هر چه بخواهند میگویند.
این گونه مزاحها، نه تنها مطلوب نیست، بلکه گاهی در سلک گناهان کبیره قرار میگیرد.
راهیان راه حق و سالکان الی اللّه و طالبان تهذیب نفس باید در مورد مزاح به هوش باشند، نه آن را از زندگی حذف کنند، و به صورت انسانی عبوس و خشک و فاقد احساس و محبّت در آیند، و نه به وسیله آن آلوده گناهان یا اعمال منافی مروّت گردند، و بسیار دیدهایم که افرادِ ظاهراً متدین گاهی در جلسات خود به عنوان مزاح و شوخی سخنانی میگویند یا حکایتی نقل میکنند که گاه غیبت یا تهمت و یا اشاعه فحشاء، و یا سبب ریختن آبروی مسلمانان میگردد.
از این گذشته مزاح هر چند هیچ مطلب خلافی در آن نباشد اگر زیاد شود غالباً آثار منفی دارد، و به گفته بعضی از بزرگان: المزاح فی الکلام کالملح فی الطّعام؛ مزاح در سخن مانند نمک در غذاست (که اگر از حد بگذرد شور، و اگر کم باشد بینمک میشود).
اضافه بر کسانی که زیاد شوخی میکنند سخنان جدّی آنها از ارزش میافتد، و مردم سخنان آنان را به عنوان جدّی قبول نمیکنند، چنانکه در حدیث امیرمؤمنان علی علیه السّلام وارد شده است من کثر هزله بطل جّده؛ کسی که شوخیاش زیاد شود، جدّیاش باطل میشود.(202)
این نکته نیز حائز اهمّیّت است که گاه مزاحها، اهداف جدّی را تعقیب میکند، اگر این هدفهای جدّی، مسایل تربیتی و سازنده باشد بسیار خوب است، مثلاً از طریق شوخی به کسی فهمانده شود که باید در امور دینی و اخلاقی کوشا باشد، این کار بسیار خوبی است، ولی اگر هدفهای جدّی نهفته در مزاح مسایل تخریبی و مفسدهانگیز و انتقامجویی و مانند آن باشد، بسیار زشت و ناجوانمردانه است که انسان در لباس مزاح آبروی افراد را ببرد و بر شخصیّت آنها ضربه وارد کند.