گاه تصور میشود که غیبت تنها با زبان است در حالی که حقیقت غیبت - آن گونه که دانستیم - اظهار عیوب پنهانی که اگر صاحبش بشنود ناراحت میشود.
این کار ممکن است به وسیله زبان انجام گیرد، یا از طریق قلم، و یا حتّی اشارات دست و چشم و ابرو. گاه ممکن است در لباس جدّی باشد و گاه در لباس جدّی و طنز، وای بسا گناهان و غیبتهایی که در لباس شوخی و طنز انجام میشود، خطرناکتر از گناهانی است که در لباس جدّی است. چرا که انسان در شوخی و طنز آزادی بیشتری احساس میکند، و مطالبی را که به صورت جدّی قادر بر بیان آن نبود، در لباس شوخی و طنز بیان میکند.
اضافه بر این گاه غیبت با تعبیرات صریح (به اصطلاح دلالت مطابقی و تضمّنی) انجام میگیرد، و گاه به دلالتهای التزامی و تعبیرات کنایی که ابلغ من التّصریح است، مثلاً هنگامی که سخن از مؤمنی به میان میآید میگوید بگذاریم، شرع مقدّس دهان ما را در اینجا بسته است، و با این تعبیر نشان میدهد که او مرتکب گناهان زشتی شده است و ای بسا اگر صریحاً بیان میکرد، چیز کمی به نظر میرسید، اما چون با اشاره اجمالی بیان میکند ذهن طرف به سراغ هر گناهی میرود.
یا این که میگوید: فلان کس دارای صفات بسیار خوبی است ولی...سپس سکوت میکند.
و گاه در مقام خیرخواهی و دلسوزی میگوید: خداوند عاقبت فلان کس را به خیر کند. یا میگوید: من از عاقبت او سخت بیمناکم و در واقع گناه در لباس طاعت عرضه میکند. و به گفته بعضی از بزرگان مرتکب گناه مضاعفی میشود، هم غیبت و هم ریاکاری، غیبت از این نظر که با همین گفتار سربسته، معایب زیادی را به طرف نسبت داده است، ریاکاری از این نظر که میخواهد بگوید من اهل غیبت نیستم و مطیع فرمان پروردگارم.