این رذیله اخلاقی، همانند رذائل دیگر از سرچشمههای متعددی نشأت میگیرد:
1- آلودگی درون و برون: افرادی که خود آلودهاند، دیگران را همچون خود آلوده میپندارند. و از طریق مقایسه به نفس، که یکی از صفات غالب انسانها است مردم را به کیش خود و به روش خود میپندارند، و تا از آلودگی پاک نشوند، حُسنظن به دیگران نخواهند داشت. در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: لایظنّ بأحد خیراً لأنّه لایراه الّا بطبع نفسه؛ آدم بد به هیچکس گمان خوب نمیبرد، زیرا دیگران را همچون خود میپندارد.(449)
2- همنشینی با بدان: کسی که معاشرانش را از افراد فاسد و مفسد انتخاب کرده است، طبیعی است که نسبت به همه مردم سوءظن پیدا کند، چرا که تصور میکند معاشران او نمونههایی از سایر مردمند، همانگونه که در حدیث معروف امیرمؤمنان علی علیه السّلام آمده است که فرمود: مجالسة الأشرار تورث سوءالظّنّ بالأخیار؛ همنشینی با بدان سبب بدگمانی نسبت به نیکان میشود.(450)
3- زندگی در محیطهای فاسد: هنگامی که انسان در خانواده یا در شهر و کشوری که فساد بر آن حاکم شده است زندگی کند، نظر او نسبت به همه افراد حتی به نیکان بد میشود. هر چند معاشران او افراد خوبی باشند ولی غلبه فساد بر محیط کار، خود ایجاد سوءظن میکند.
4- حسد و کینهتوزی و تکبر و غرور: بخشی دیگر از عوامل سوءظن است چرا که شخص حسود و کینهتوز میخواهد از این طریق از مقام شخص محسود بکاهد و کینه خود را از این طریق اعمال کند، افراد متکبر برای تحقیر دیگران متوسل به سوءظن میشوند تا آنها را در فکر خود و جامعه، افرادی پست و حقیر جلوه دهد.
5- عقده حقارت: یکی دیگر از عوامل سوءظن است. کسی که گرفتار خود کمبینی شده، و یا از سوی دیگران مورد تحقیر واقع گشته است سعی میکند دیگران را هم در محیط فکر خود حقیر و پست و آلوده و گنهکار حساب کند، تا از عقده خود بکاهد، و آرامش کاذبی برای خویش فراهم سازد.
اما سوءظن نسبت به خداوند، عمدتاً از ضعف ایمان ناشی میشود، عدم ایمان به صفات ذات و صفات افعال، و ضعف باورها نسبت به علم و قدرت و رحمانیت و رازقیّت و سایر صفات پروردگار او را به سوءظن در وعدههایش میکشاند، و راههای سعادت و نجات را به روی انسان میبندد.