اکنون که در این مقدّمه کوتاه را مینویسم، در سراسر جهان سخن از حمله وحشتناک تروریستی به آمریکا و آثار زیانبار آن در آن کشور و در تمام دنیا، و سپس سخن از حملات انتقالی آن کشور به افغانستان و احتمالاً مناطق دیگر است.
همه از آثار کوتاهمدّت و درازمدّت سیاسی و اقتصادی این حمله فاجعهبار و بیسابقه قرن ما سخن میگویند، ولی کمتر دیده شده کسی از پیامهای اخلاقی این حادثه بینظیر سخن بگوید.
پیامی که میگوید قدرتمندترین کشورهای دنیا، ممکن است آسیب پذیرترین آنها باشد، و با حمله چند نفر، کاخ ابهّت آن ناگهان فرو ریزد.
پیامی که میگوید بر هیچ چیز این جهان نمیتوان اعتماد کرد، که گاه یک حادثه مرگبار که به وسیله چند نفر طراحی شده، همه محاسبات و معادلات را بر هم میزند، زورمندان را به ذلّت و قدرتمندان به ضعف و هوشیاری در کام غفلت و بیخبری فرومیبرد، و هنگامی بیدار میشوند که همه چیز از دست رفته است!
پیام دیگر این حادثه آن است که انسان امروز به خاطر سست شدن پایههای اخلاق فردی و اجتماعی بهای سنگینی را میپردازد، و همه چیز خود را به خطر انداخته است.
هنگامی که کاخ زیبای عدالت فرو ریزد و ظلم و ستم جای آن را بگیرد، خودخواهیها و خودمحوریها و انحصارطلبی زورمداران، کارد را به استخوان قشرهای محروم برساند، و گلوی آنها را سخت بفشارد.
و هنگامی که غرور و خودبرتربینی، اجازه درک حقایق موجود جهان را ندهد، و حتّی انسان از آنچه در اطراف او میگذرد غافل سازد، چنین حوادثی دور از انتظار نیست، حوادثی که لرزه بر پیکر خودکامگان مغرور، و ستمگران از خدا بیخبر میاندازد و آنها را روزها و ماهها گیج میکند.
آیا وقت آن نرسیده است که بدانیم دنیای مادّیگری به بنبست رسیده، و باید بازگشت خود را به سوی معنویت و اخلاق انسانی آغاز کند، تا هم انگیزههای تروریسم بخشکد و هم محبّت و صفا و صمیمیت بر جهان حکمفرما شود.
فراموش کردن واقعیّتها سبب از بین رفتن آنها نمیشود، تا ظلم و ستم و بیعدالتی و تبعیض و خودکامگی در جهان وجود دارد، باید در انتظار این گونه حوادث و حتّی بدتر از آن بود.
سخن در این زمینه بسیار و تحلیلهای فراوانی وجود دارد که در این مقدّمه کوتاه نمیگنجد، غرض در اینجا فقط اشارهای جهت بیداری بود تا همه بدانیم برای اصلاح وضع خطرناک موجود جهان نه حملات انتقامی کارساز است، که آتش را شعلهورتر میسازد و سبب حملات زنجیرهای بیشتری میشود، و نه گناهان را به گردن این گروه و آن گروه انداختن.
باید هر کس مسئولیّت خویش را بپذیرد و به اصول اخلاق انسانی گردن نهد و ضرورت آن را برای تأمین یک زندگی آرام توأم با امنیت و شکوفایی دریابد.
در اینجا دست شُکر به درگاه ایزدمتعال برمیداریم و او را سپاس میگوئیم که به توفیق او سوّمین و آخرین جلد از کتاب پُرفیض اخلاق در قرآن به پایان رسید. و اکنون میتوانیم به مردم جهان بگوئیم:
این است اخلاق اسلامی ما!
این است راه و رسم زندگی!
و این است نسخه نجات از نابسامانیها!
قم - حوزه علمیّه
ناصر مکارم شیرازی - مهر ماه 1380