تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اسباب و انگیزه‏های ناسپاسی و راه درمان آن‏

تقصیر در شکرگزاری و گرایش به ناسپاسی گاه از اینجا سرچشمه می‏گیرد که انسان معرفت کامل نسبت به نعمت‏ها ندارد، و اصولاً به نعمت‏های الهی نمی‏اندیشد، اگر ما کمی در آفرینش بدن خویش و دستگاه عجیب و بسیار دقیقی که خداوند در آن آفریده بیندیشیم به اهمّیّت نعمت‏های او در این بخش از وجودمان آگاه می‏شویم، و حس شکرگزاری که جزء وجود انسان است، تحریک می‏شود.
دستگاه‏هایی در وجود انسان است (مانند قلب و کبد و کلیه و شش‏ها) که اگر بشر بتواند معادل مصنوعی آنها را بسازد که قطعاً کارایی بسیار پایینی خواهد داشت گاه دَه‏ها میلیون یا صدها میلیون هزینه دارد و به این ترتیب اگر بخواهیم قیمتی بر یک یک اعضاء خود بگذاریم خواهیم دید صاحب سرمایه بسیار عظیمی هستیم.
در نعمت‏های بیرونی گاه یک جرعه آب به اندازه یک دنیا ارزش دارد، چنان که از بعضی از علماء نقل کرده‏اند که روزی بر یکی از شاهان وارد شد در حالی که ظرف آبی در دست او بود و می‏خواست بنوشد، شاه به آن عالم بزرگ گفت: مرا پندی دِه، آن مرد عالم گفت اگر فوق‏العاده تشنه باشی و این آب را از تو باز گیرند، مگر این که تمام مِلک و حکومت خود را بدهی چه خواهی کرد؟ گفت چاره‏ای ندارم، تمام مِلک خود را می‏دهم، مرد عالم گفت: چگونه دل‏بستگی به حکومتی داری که بهای آن جرعه آبی بیش نیست.
گاه انسان بیمارانی را می‏بیند که از شدّت درد و رنج به خود می‏پیچند و مرگ را یک عطیّه آسمانی برای خود می‏شمرند، در آن حال انسان فکر می‏کند اگر تمام عالم را به او بدهند همراه با این بیماری ارزشی ندارد و اگر همه جهان را از او بگیرند و عافیت و تندرستی به او بدهند ارزش دارد.
نعمت‏های به ظاهر کوچک و بسیار کم اهمّیّت در وجود انسان است که وقتی سلب شود، حیات انسان به خطر می‏افتد، چشمه‏های آبی در دهان انسان به طور دائم کار می‏کند که غدّه‏های بزاق نام دارد و دائماً زبان و دهان و لب‏ها و گلو را نرم نگه‏می‏دارد، و به هنگام خوردن غذا جوشش فوق‏العاده می‏کند، و غذا را نرم و آماده برای فروبردن می‏نماید، و در عین حال به هضم آن نیز کمک می‏کند.
اگر روزی این چشمه‏ها به کلّی بخشکد، لب‏ها و زبان و گلوی انسان مثل چوب می‏شود، حالت خفگی به او دست می‏دهد، و قدرت بر سخن گفتن ندارد، و یک لقمه طعام ممکن است گلوگیر شود و به حیات او خاتمه دهد، به یقین همین چشمه‏های کوچک ناپیدا و به ظاهر بی‏اهمّیّت برای انسان از تمام ثروت‏های جهان برتر و بالاتر است.
بگذاریم از نعمت آفتاب عالمتاب، و هوای روح پرور و انواع مواهب زمین و گیاهان و مرکب‏ها و مواهب عظیم دیگر که به تعبیر قرآن و ان تعدّوا نعمة اللّه لاتحصوها؛ اگر نعمت‏های خدا را شمارش کنید هرگز به شمارش آن قادر نمی‏یابید(50)
قابل توجّه این که بسیاری از نعمتهای الهی است که چون هرگز از آدمی سلب نمی‏شود، هیچگاه شناخته نخواهد شد، نعمت‏هایی بود که در گذشته برای انسان دائمی بود، با گذشت زمان انسان سلب شدن آن را در بعضی از موارد دیده و به عظمت آن نعمت پی‏برده در حالی که ممکن است نعمت‏های بی‏شمار دیگری باشد که هنوز مکتوم است.
تا مسأله سفره‏های فضایی و تأثیر حالت بی‏وزنی بر محیط زندگی پیش نیامده بود انسان نمی‏دانست نیروی جاذبه چه نعمت بزرگی است و امروز می‏فهمیم که اگر جاذبه نبود خانه‏ها و کاخ‏ها و زراعت‏ها و درخت‏ها همه با اندک چیزی به هوا پرتاب می‏شد و انسان با اندک حرکتی به سقف و دیوار می‏خورد، سفره غذا با مختصر حرکتی به اطراف پراکنده می‏شد و حتّی فروبردن لقمه غذا و جرعه آب برای انسان مشکل بود، اگر همین یک نعمت را روزی خداوند از انسان بگیرد حرکت دورانی زمین سبب می‏شود که آب دریاها در فضا پخش شود و زمین به بیابانی خشک و سوزان تبدیل گردد، فکر کنید اگر تمام عمر را به شُکر همین نعمت بپردازیم قادر خواهیم بود؟
و اگر نعمت‏های معنوی یعنی هدایت انبیاء و رهنمودهای معصومین علیهم‏السّلام و نزول کتب آسمانی را که از نعمت‏های مادی بسیار برتر است بر آن بیفزاییم آنگاه خواهیم دانست که تا چه حد مواهب الهی بر ما عظیم است و توان ما بر شکر و سپاس او ناچیز.
توجّه به این امور ریشه‏های ناسپاسی را می‏سوزاند، و روح شکرگزاری را در انسان زنده می‏کند.
و از اینجا می‏توانیم راه درمان ناسپاسی را به خوبی درمان کنیم. و از این رو گفته‏اند: نخستین راه تحصیل شکرگزاری معرفت و تفکّر در صنایع الهیّه و انواع نعمت‏های ظاهری و باطنی او است.(51)
راه دیگر نگاه کردن به افرادی است که زندگی پَست‏ترین از انسان دارند. هر قدر در زندگی آنها دقیق‏تر شود، روح شکرگزاری در او زنده‏تر می‏گردد، در حالی که اگر به بالا دست خود بنگرد وسوسه‏های شیطانی ناسپاسی در او آشکار می‏شود.
از سوی سوّم به این مسأله بیندیشید که هر مصیبت و بلایی از بلاهای دنیا بر او فرودآید بدتر از آن هم تصوّر می‏شود، شکر کند که گرفتار بدتر از آن نشود.
نقل شده است کسی به یکی از بزرگان شکایت برد و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چیز را با خود برده است، به او گفت: برو شکر خدا کن که اگر به جای آن دزد شیطان به خانه تو می‏آمد و ایمان تو را می‏برد چه می‏کردی؟(52)
امام صادق علیه السّلام در کتاب توحید معروف مفضّل که از حقایق توحید، عبارات گویا و دلایل روشن و تحلیل‏های شگفت‏انگیز، سخنان فراوانی بیان فرموده گاه به ذکر نعمت‏های بزرگ الهی می‏پردازد، تا از این طریق انسان‏ها را به شناخت منعم حقیقی آشنا سازد.
از جمله در بخشی از سخنان خود به نعمت سخن گفتن و نوشتن که در دو پایه اصلی تمدّن انسانی است اشاره می‏فرماید و بعد از بیان مشروحی می‏فرماید: اگر خداوند ابزار این دو کار را در اختیار او نگذاشته بود، نه توان بر سخن گفتن داشت نه نوشتن، آری خداوند زبان و ذهنی در اختیار بشر گذارده که به کمک آن دو می‏تواند سخن بگوید، و دست و انگشتانی به او بخشیده که قلم به دست بگیرد و امور مختلف را بنویسد، اگر این دو نبود انسان همچون چهارپایان بود که نه سخن می‏گویند و نه چیزی می‏نویسند (نه علم و دانشی دارند و نه تمدّن درخشانی) هر کس شکر این نعمت را به‏جاآورد، پاداش الهی در انتظار او است، و هر کس کفران کند (به خدا زیان نمی‏رساند بلکه به خودش زیان می‏رساند) زیرا خداوند از جهانیان بی‏نیاز است.(53)