یک نگاه اجتماعی به تعلیمات اسلام در زمینههای مختلف به خوبی نشان میدهد که همه جای اسلام طرفدار جماعت و اجتماع است، و حتّی عبادات اسلامی که رابطه میان خَلق و خالق است و به صورت دسته جمعی انجام میشود.
اذان و اقامه دعوت عام به سوی نماز و فلاح و رستگاری است (حیّ علی الصّلاة، حیّ علی الفلاح) ضمیرها در سوره حمد، همه به صورت جمعی است، و در شکل متکلم معالغیر، و در پایان نماز سلامی است عام بر همه مؤمنان و نمازگذاران.
نماز جماعت و از آن فراتر نماز جمعه و از همه فراتر حج، عباداتی میباشند که به طور کامل جنبه اجتماعی دارند.
در روایات اسلامی تأکید فراوان بر لزوم جماعت و همراهی و همگانی با آن شده است از جمله:
1- در حدیثی از پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم میخوانیم که فرمود: أیّها النّاس علیکم بالجماعة و ایّاکم و الفرقة؛ ای مردم! بر شما است که از جماعت جدا نشوید، و از جدایی و پراکندگی بپرهیزیدا(631)
2- در حدیث دیگری از همان بزرگوار میخوانیم: الجماعة رحمة، و الفرقة عذاب؛ اجتماع رحمت است و پراکندگی عذاب.(632)
3- در حدیث دیگری باز از همان حضرت آمده است: یداللّه علی الجماعة فاذا اشتدّ (شدّ) الشّاذّمنهم اختطفه الشّیطان کما یختطف الذّئب الشّات الشّاذّة من النّعم؛ دست خدا بر سر جماعت است، هنگامی که یکی از آنها از جمعیّت جدا شود (و به انزوا روی آورد) شیطان او را میرباید، همان گونه که گرگ گوسفند جدا شده از گلّه را میرباید.(633)
4- همین مضمون را به تعبیر دیگری از مولای متقّیان علی علیه السّلام در نهجالبلاغة میخوانیم فرمود: و الزموا السّواد الأعظم فانّ یداللّه مع الجماعة، و ایّاکم و الفرقة فانّ الشّاذ من النّاس للشّیطان، کما أنّ الشّاذ من الغنم للذّئب، الا من دعا الی هذا لشّعار فاقتلوه و لو کان تحت عما متی هذه؛ همواره باسواد اعظم (اکثریت طرفداران حق) باشید که دست خدا با جماعت است، و از پراکندگی بپرهیزید که انسانِ تنها بهره شیطان است، چنانچه گوسفند تکرو بهره گرگ. آگاه باشید، هر کس به این شعار دعوت کند (اشاره به شعار تفرقه اندازی مملو از فتنه و فساد خوارج است) وی را بکشید، گرچه زیر این عمامه من باشد.(634)
5- با توجّه به اهمّیّت تعبیر فوق به روایت دیگری که از رسول خدا صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم در همین زمینه نقل شده توجّه کنید، میفرماید: انّ الشّیطان ذئب الانسان کذئب الغنم یاخذ القاصیة و الناحیة و الشّاردة، ایّاکم و الشّعاب، و علیکم بالعامّة و الجماعة و المساجد؛ شیطان گرگ انسانها است مانند گرگ برای گوسفند که گوسفندانی که از گلّه دور میشوند یا در کنار قرار میگیرند یا فرار میکنند، میگیرد. از جدایی و فرقه فرقه شدن بپرهیزید و بر شما باد که همراه مردم و جماعت و مساجد باشید.(635)
6- در حدیث دیگری از همان بزرگوار آمده است: لا یحلّ لمسلم أن یهجر أخاه فوق ثلاثه (أیّام)، و السّابق بالصّلح یدخل الجنّة؛ برای هیچ مسلمانی جایز نیست، بیش از سه روز از برادر مسلمانش دوری (و قهر) کند، و آن کس که پیش قدم در صلح میشود، داخل در بهشت خواهد شد.(636)
7- همین مضمون را با تعبیر دیگری از آن حضرت میخوانیم: لا یحلّ لمسلم أن یهجر أخاه فوق ثلاثة أیّام الّا أن یکون ممّن لا یؤمن بوائقه؛ برای هیچ مسلمانی سزاوار نیست بیش از سه روز از برادر مسلمانش دوری کند، مگر این که کسی بوده باشد که انسان از خطرات او ایمن نباشد.(637)
حتی در بعضی از احادیث آمده است: اگر دو نفر از یکدیگر قهر کنند و از دنیا بروند مسلمان از دنیا نمیمیرند.(638)
درست است که این احادیث درباره جدایی به معنی قهر کردن از یکدیگر است، ولی به هر حال نشان میدهد که اسلام همواره طرفدار اجتماع و پیوستن دلها است و به یقین عزلت و گوشهگیری با روح این دستورها نمیسازد.
8- در حدیث دیگری از رسول خدا صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم میخوانیم که به مردی که میخواست به کوه برود و گوشهگیری کند تا عبادت خدا بجاآورد، فرمود: لصبر أحدکم ساعة علی ما یکره فی بعض مواطن الاسلام خیر من عبادته خالیاً أربعین سنة؛ صبر کردن یکی از شما به اندازه یک ساعت در برابر ناملایمات در میان مسلمانان بهتر از عبادت چهل سال در انزوا است.(639)
9- روایت متعددی داریم که در اسلام از رهبانیت که نوعی انزوا و گوشهگیری است به شدّت نهی شده از جمله در حدیثی از پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم میخوانیم که فرمود: لیس فی امّتی رهبانیّة و لاسیاحة؛ در امت من رهبانیت و سیاحت نیست. (منظور از رهبانیت، گوشهگیری و ترک دنیا برای عبادت است. و منظور از سیاحت انزواطلبی سیّار است، زیرا در زمان قدیم بعضی به کلی ترک خانه و لانه میکردند و دائماً به صورت سیّاح در گردش بودند، و آن را نوعی عبادت و ترک دنیا میپنداشتند، بنابراین در اسلام نه گوشهگیری ثابت و نه انزواطلبی سیّار وجود ندارد).(640)
10- در حدیث پرمعنایی از پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم چنین میخوانیم که در عصر آن حضرت، فرزند عثمان بن مظعون یکی از اصحاب پیامبر صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم از دنیا رفت، او شدیداً اندوهگین شد، تا آنجا که گوشهای از خانهاش را به عنوان مسجد برگزید و مشغول عبادت شد (و همه کار را ترک کرد و منزوی گردید) این خبر به رسول خدا صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم رسید. او را صدا زد و به او فرمود: یا عثمان انّ اللّه تبارک و تعالی لم یکتب علینا الرّهبانیّة، انّما رهبانیّة امّتی الجهاد فیسبیل اللّه؛ ای عثمان! خداوند متعال وظیفه ما را رهبانیت قرار نداده، رهبانیت امّت من جهاد در راه خدا است (اشاره به این که اگر میخواهی ترک دنیا کنی، از یک طریق مثبت مانند جهاد در راه خدا و شهادت فی سبیل اللّه ترک دنیا کن، نه به صورت منفی و منزوی شدن).
سپس درباره مرگ فرزندش به او دلداری داد و فرمود: آیا شادمان نمیشوی که روز قیامت به هر دری از درهای بهشت برسی فرزندت را در آنجا ببینی که دامان تو را میگیرد و از خدا تو را شفاعت میکند.(641)
11- شبیه این معنی را در نهجالبلاغه درباره یکی از یاران علی علیه السّلام میخوانیم که وقتی وارد بصره شد، به دیدن علاءبن زیاد حارثی رفت، هنگامی که خانه بسیار وسیع او را دید تعجب کرد و فرمود: خانهای به این وسعت در این دنیا برای چه میخواهی؟ نیاز تو در آخرت به آن بیشتر است، سپس افزود، آری میتوانی به وسیله این خانه به آخرت برسی به این صورت که مؤمنان را در آن مهمان کنی، صلهرحم نمایی و حقوق لازم آن را بپردازی، اگر این کار کنی، به وسیله آن به آخرت میرسی.
در اینجا علاءبن زیاد از برادرش عاصم بن زیاد که در نقطه مقابل او قرار داشت، سخن گفت و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! من از کار برادرم به شما شکایت میکنم.
امام فرمود: مگر چه شده؟
عرض کرد: عبایی پوشیده و از دنیا کنارهگیری کرده است.
امام فرمود: او را نزد من حاضر کنید.
هنگامی که خدمت حضرت آمد، به او چنین فرمود: یا عدیّ نفسه، لقد استهام بک الخبیث، أمارحمت أهلک و ولدک، أتری أنّ اللّه أحلّ لک الطّیّبات و هو یکره أن تاخذها؟ ای دشمن جان خود! شیطان در تو راه یافته، و هدف تیرهای او قرار گرفتهای (اگر به خود رحم نمیکنی) آیا به خانواده و فرزندت رحم نمیکنی؟ تو خیال میکنی خداوند نعمتهای پاکیزه را بر تو حلال کرده، اما دوست ندارد که تو از آنها استفاده کنی؟ (آیا چنین تناقضی امکانپذیر است؟).
سپس هنگامی که عاصم به امیرالمؤمنین عرض کرد: پس شما چرا یک چنین لباس خشن و غذای ناگوار داری؟ (بگذارید من هم به شما اقتدا کنم؟).
امام فرمود: وظیفه من با تو فرق دارد، خداوند به پیشوایان حق و عدالت واجب کرده که بر خود سخت بگیرند و مانند ضعیفترین مردم زندگی کنند، تا فقر فقیران آنها را در فشار قرار ندهد (تا سر از فرمان خدا برتابند).(642)
12- از روایت دیگری از پیغمبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم که به عبداللّه بن مسعود فرمود چنین استفاده میشود که مسأله رهبانیت و انزوای اجتماعی، در میان بنیاسرائیل (یهودیانی که به حضرت مسیح علیه السّلام گرایش پیدا کردند) در یک شرایط استثنایی بر آنها تحمیل شد و هرگز جزء آیین آنها نبود.
ابن مسعود میگوید: من با رسول خدا صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم بر یک مرکب سوار بودیم فرمود: میدانی از کجا بنیاسرائیل رهبانیت را به وجود آوردند؟ ابن مسعود میگوید: من گفتم خدا و پیامبرش آگاهترند فرمود: ظهرت علیهم الجبابرة بعد عیسی یعملون بمعاصی اللّه فغضب أهل الایمان فقاتلوهم فهزم أهل الایمان ثلاث مرّات فلم یبق منهم الّا القلیل، فقالوا ان ظهرنا لهؤلاء أفنونا و لم یبق للدّین أحد یدعوا الیه، فتعالوا نتفرّق فی الأرض الی أن یبعث اللّه النّبیّ الّذی وعدنا به عیسی علیه السّلام یعنون محمداً صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم فتفرّقوا فی غیران الجبال و أحدثوا رهبانیّة؛ گروهی از جباران، بعد از حضرت عیسی علیه السّلام ظهور کردند که پیوسته مشغول گناه بودند، مؤمنان به مسیح علیه السّلام به آنها خشم گرفتند، و به جنگ با آنها برخاستند و سه بار گرفتار شکست شدند، و از آن مومنان جزء گروه کمی باقی نماند (و بقیه شهید شدند) آنها با خود گفتند اگر ما در مقابل آنها آشکار شویم همه ما را نابود خواهند کرد، و کسی برای دعوت به دین باقی نمیماند، بیایید پراکنده شویم تا زمانی که پیامبری که عیسی علیه السّلام به ما وعده داده است ظاهر شود - مقصودشان محمّد صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم بود - آنها به غارهای کوهها پناه بردند، و آیین رهبانیّت را به وجود آوردند(643)
(بنابراین رهبانیت جزء آیین مسیح علیه السّلام نبود روشی بود که در شرایط خاصّی، جمعی از پیروان مسیح علیه السّلام برای حفظ خود به وجود آوردند.