در تعریف شکر گفتیم که شکرگزاری همان قدردانی از نعمت است، خواه در عمل باشد یا به وسیله زبان و یا به قلب، و کفران و ناسپاسی نعمت، بیاعتنائی به نعمتها، تحقیر و تضییع آنها است و عدم توجه به صاحب نعمت.
و مهمترین بخش شکرگزاری همان شکر عملی است، چه بسیارند کسانی که با زبان شکر خدا میگویند، ولی در عمل کفران میکنند.
کسانی که اصراف و تبذیر میکنند، و یا بخیل هستند، یا نعمتهای الهی را وسیله فخرفروشی بر دیگران قرار میدهند، یا بر اثر نعمت مست میشوند و طغیان میکنند، همه آنها ناسپاسند، و در طریق کفران نعمت گام برمیدارند، به عکس آنها که نعمتهای الهی را کتمان نمیکنند، و آشکار و پنهان انفاق مینمایند و با گسترش نعمت، تواضع آنها در مقابل خالق و خَلق بیشتر میشود و سعی دارند نعمتها همه در جای خود مصرف شود، و چیزی از آن ضایع نگردد، آنها بندگان شکرگزاری هستند و شایسته فزونی نعمت.
در روایات اسلامی به هر سه مرحله شکر اشارات لطیفی شده است.
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که فرمود: من أنعم اللّه علیه بنعمة فعرفها بقلبه فقد أدّی شکرها؛ کسی که خداوند نعمتی به او بدهد و آن را در درون دل بشناسد، شکر آن را بهجاآورده است.(74)
بدیهی است شناخت نعمت و ارزش و اهمّیّت آن، هم سبب شناسایی منعم و هم انگیزهای برای شکر عملی و زبانی خواهد بود.
در حدیث دیگری از همان بزرگوار آمده است که به یکی از یارانش فرمود: ما أنعم اللّه علی عبد بنعمة صغرت أو کبرت فقال الحمدللّه الّا أدّی شکرها؛ هر نعمتی خداوند اعم از کوچک و بزرگ به کسی بدهد و او بگوید الحمدللّه، شکر آن نعمت را بهجاآورده است.(75)
به یقین منظور از گفتن الحمدللّه تنها لَقلَقَه زبان نیست، منظور حمدی است که از عمق جان و درون دل برخیزد.
در حدیث سوّمی از همان امام بزرگوار میخوانیم که یکی از دوستانش از او پرسید آیا شکر حدّ معیّنی دارد که انسان وقتی آن را انجام دهد از شاکران محسوب شود، فرمود: آری، آن مرد سؤال کرد چیست؟ فرمود: یحمدللّه علی کلّ نعمة علیه فی أهل و مال و ان کان فی ما أنعم اللّه علیه فی ماله حقّ أدّاه؛ خدا را در برابر هر نعمتی که به او در خانواده و اموالش بخشیده سپاس میگوید و اگر در آنچه خدا به او داده است حقّی (برای نیازمندان یا مصارف دیگر) بوده باشد، آن را ادا میکند.(76)
و نیز در حدیثی از امیرالمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: شکر العالم علی علمه، عمله به و بذله لمستحقّه؛ سپاسگزاری عالم در برابر علمی که دارد این است که به آن عمل کند و به نیازمندان بذل نماید.(77)
اینها اشاره به شکر عملی است که در برابر هر نعمتی باید انجام داد. به یقین عالمی که به عملش عمل نمیکند، و یا از دیگران دریغ میدارد، بنده ناسپاسی است و با زبان حال میگوید: من لایق این نعمت بزرگ نیستم.
قابل توجّه این که شکر عملی در برابر افراد متفاوت است و در هر جا به شکلی خواهد بود، همان گونه که امیرمؤمنان علی علیه السّلام در حدیث کوتاه و پُرمعنی به چهار نمونه آن اشاره نموده است، میفرماید: شکر الهک بطول الثّناء، شکر من قوقک بصدق الولاء، شکر نظیرک بحُسن الاخاء، شکر من دونک بسیب العطاء؛ شکر پروردگارت این است که دائماً ثنایش گویی، شکر کسی که بالای دست تو است به این است که در پیروی از او صادق باشی، شکر همردیفت آن است که مراتب اخوّت را به خوبی انجام دهی و شکر کسانی که زیر دست تو هستند به این است که از بخشش به آنها مضایقه نکنی.(78)
یکی از شاخههای شکر عملی این است که انسان اگر بر دشمنش پیروز شود تا آنجا که ممکن است و مشکلی ایجاد نمیکند، عفو و گذشت را شکرانه پیروزی خود قرار دهد همان گونه که امیرمؤمنان علی علیه السّلام در حدیث معروفش میفرماید: اذا قدرت علی عدوّک فاجعل العفو عنه شکراً للقدرة علیه؛ هنگامی که بر دشمنانت پیروز شدی، عفو را شکرانه این پیروزی قرار بده.(79)
این نکته نیز شایان ذکر است که یکی از بهترین طرق شکر در برابر نعمتها انفاق کردن بخشی از آن در راه خدا است، همان گونه که علی علیه السّلام میفرماید: أحسن شکر النّعم الأنعام بها؛ بهترین شکر نعمتها بخشیدن از آن است.(80)
عبادت و نیایش در برابر پروردگار نیز طریقه دیگری برای شکرگزاری عملی است، بلکه مطابق احادیث اسلامی بهترین انگیزه عبادت مسأله شکرگزاری ذکر شده، در حالی که انگیزه نعمتهای بهشت برای عبادت به عنوان عبادت تاجران، و انگیزه ترس از دوزخ به عنوان ترس از بندگان ذکر شده، ولی انگیزه شکر به عنوان عبادت آزادگان تعبیر شده است، در کلمات علی علیه السّلام آمده است: انّ قوماً عبدوه شکراً فتلک عبادة الاحرار.(81)