نقطه مقابل کفران و ناسپاسی، شکر پروردگار است، و مفهوم آن قدردانی از نعمتها با قلب و زبان و عمل است. امّا با قلب همان معرفت پروردگار و تسلیم در برابر او و رضا و خشنودی به عطایای او است، و با زبان، گفتن جملههایی است که بیانگر قدردانی و سپاس انسان در برابر نعمتهااست، و امّا با عمل به این طریق است که هر نعمت و موهبتی را در جایی صرف کند که خداوند دستور داده و برای آن آفریده است.
راغب در مفردات میگوید: شکر به معنی تصوّر نعمت و اظهار و ابراز آن است، بعضی گفتهاند در اصل کشر (بر وزن کشف) بوده که به معنی ابزار و اظهار است، و دابّه شکور به حیوانی میگویند که هرگاه مراقبت کافی از آب و علف او کنند، روز به روز چاقتر میشود، و عین شکراء، به معنی چشمه پُر آب است، بنابراین شکر به معنی پُرشدن وجود انسان از یاد بخشنده نعمتها است.
شکر در واقع بر دو گونه است: شکر تکوینی و شکر تشریعی، شکر تکوینی آن است که یک موجود از مواهبی که در اختیارش قرار دارد و برای نموشکر استفاده کند مانند درخت و گُل و میوهای که با مراقبت باغبان، گُل و میوههای باارزش به بارآورد، و ناسپاسی آن است که اثری از مراقبت و پذیرایی باغبان در آن ظاهر نشود.
بنابراین، کسی که نعمتهای الهی را در طریق عصیان صرف میکند، به طور تکوینی ناسپاسی میکند.
شکر تشریعی آن است که انسان در مقام شکرگزاری برآید و با قلب و زبان از پروردگار خود سپاسگزاری نماید.
همان گونه که در سابق نیز اشاره شد هیچ کس توان شکر نعمتهای خدا را ندارد، چرا که همین توفیق شکرگزاری و فکر و عقل و زبان و دست و پایی که انسان به وسیله آن شکر قلبی و لسانی و عملی را انجام میدهد همه از نعمتهای خدا است و این توفیق و ابراز هنگامی که در مسیر شکرگزاری به کار گرفته میشود نعمت دیگری است که خود نیازمند شکر دیگری است. به همین دلیل همان گونه که در روایات اسلامی اشاره شده برترین شکر آدمی اظهار عجز و ناتوانی از شکر خدا در برابر نعمتهای او است و عذر تقصیر به پیشگاه حق بردن، ورنه سزاوار خداوندی خدا را کسی نمیتواند به جای آورد.
بسیاری از مطالب مربوط به شکر را که نقطه مقابل کفران و ناسپاسی است در بحثهای گذشته آوردیم، و برای تکمیل این بحث به ذکر بعضی از آیات قرآنی و روایات معصومین علیهم السّلام بسنده میکنیم.
قرآن مجید صبر و شکرگزاری را قرین هم قرار داده و آن را وسیله شکوفایی علم و ایمان در کانون قلب انسان شمرده است میفرماید: و من آیاته الجوار فی البحر کالاعلام ان یشأ یسکن الریح فیظللن رواکد علی ظهره انّ فی ذلک لایات لکّل صبّار شکور؛ از نشانههای خدا، کِشتیهایی است که همچون کوه در دریاها (به نیروی باد) حرکت میکند اگر بخواهد باد را آرام میسازد تا کِشتیها بر پشت دریا متوقّف شوند، به یقین در این امر نشانههایی (از عظمت خدا است) برای هر صبر کننده شکرگزار.(54)
شبیه همین تعبیر در آیات دیگری از قرآن نیز آمده است.
گاه به نعمت چشم و گوش و عقل که مهمترین ابزار شناخت و معرفت انسانی است اشاره کرده و میفرماید: و جعل لکم السّمع و الأبصار و الأفئدة لعلّکم تشکرون؛ خداوند برای شما گوش و چشم و عقل قرار داد شاید (او را بشناسید و) شکر نعمت او را به جاآورید.(55)
قرآن مجید در موارد زیادی اشاره به وجود این فضیلت (شکرگزاری در انبیاء بزرگ) کرده، یا به آنها دستور شکرگزاری داده است.(56)
و گاه میفرماید: شکرگزاران واقعی در میان انسانها کم هستند. خطاب به آلداود میفرماید: أعلملوا آل داود شکراً و قلیل من عبادی الشّکور، ای آل داود! (در برابر آن همه نعمتهای عظیم و حکومت گسترده و علم و دانش و قدرتی که در اختیار شما گذاردیم)، شکر نعمتهای خدا را به جاآورید هر چند کمی از بندگان من شکرگزارند.(57)در جای دیگر میفرماید شرط خشنودی خداوند از شما شکرگزاری است میفرماید: ان تکفروا فأنّ اللّه غنیّ عنکم و لایرضی لعباده الکفر و ان تشکروا یرضه لکم؛ اگر کفران کنید خداوند از شما بینیاز است، و هرگز کفران را برای بندگانش نمیپسندد و اگر شکر او را به جاآورید، آن را برای شما میپسندد و راضی میشود.(58)
آیات مربوط به شکر در قرآن مجید بسیار است، و شاید بالغ بر هفتاد آیه شود، و جالب این که صفت شکرگزاری به عنوان یکی از اوصاف پروردگار در این آیات آمده است. در سوره نساء، آیه 147 میخوانیم: ما یفعل اللّه بعذابکم ان شکرتم آمنتم و کان اللّه شاکراً علیماً؛ خدا چه نیازی به مجازات شما دارد اگر شکرگزاری کنید (و نعمت هایش را به جا مصرف نمایید). و ایمان بیاورید خدا شکرگزار و آگاه است (و از اعمال و نیّات شما باخبر است).
قابل توجّه این که مفهوم آیه این است: اگر شکرگزاری به معنی واقعی انجام شود سرچشمه مجازاتها و عذاب الهی به کلّی برچیده میشود. به علاوه صفت شکرگزاری در اینجا به عنوان یکی از اوصاف الهی مطرح شده است و نشان میدهد شکرگزاری از صفاتی است که خداوند در آن با بندگان مشترک است، منتها شکرگزاری بندگان در برابر خداوند به معنی صرف نعمتهای او در موارد رضای او است، و شکرگزاری خداوند به معنی قدردانی از بندگان شکرگزار از طریق پاداشهای شایسته است.
از بعضی دیگر از آیات قرآن استفاده میشود که توجّه به نعمتهای الهی که سبب میشود که انسان در صدد شکرگزاری برآید عامل بازدارندهای در برابر گناهان است، در آیه 74 سوره اعراف خطاب به گروهی از اقوام پیشین میفرماید: فأذکروا آلاء اللّه ولا تعثوا فی الأرض مفسدین؛ نعمتهای خدا را به یادآورید، و در زمین فساد نکنید.
در آیه 69 همین سوره میفرماید: فأذکروا آلاء اللّه لعلّکم تفلحون؛ نعمتهای خدا را به یادآورید شاید رستگار شوید.
این تعبیر به خوبی نشان میدهد که یادآوری نعمتهای خداوند و سپاس او سبب رستگاری است.
کوتاه سخن این که ریشه تمام سعادتها و سرچشمه عظیم برکات الهی همان شکرگزاری است که روز به روز انسان را به خدا نزدیکتر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکمتر میسازد که عاملی برای تقوا و پرهیزگاری و طریقی به سوی رستگاری است.