جدال و مراء را عمدتاً میتوان به دو بخش تقسیم کرد، جدال. مراء مثبت یعنی بحثهای منطقی و گفتگو برای تبیین مسایل و توضیح حقایق و آگاهی از نقطه نظرهای یکدیگر و رسیدن به واقعیّات از این طریق.
و مراء و جدال منفی یعنی بحثهای پرخاشگرانه و ستیزه جویانهای که هدف صحیحی را دنبال نمیکند، و در مسیر روشن شدن حقایق نیست بلکه هدف از آن اعمال خصومت یا تعصب و لجاج و برتریجویی و خودنمایی و اظهار فضل در برابر دیگران است.
این تقسیم بندی در آیات قرآن نیز منعکس است آنجا که میفرماید: و لاتجادلوا أهل الکتاب الّا بالّتی هی أحسن؛ با اهل کتاب (یهود و انصاری) جز به طریقی که نیکوتر است مجادله نکنید. (عنکبوت - 48).
و در جای دیگر میفرماید: و جادلهم بالّتی هی أحسن؛ و با روشی نیکوتر با آنها مجادله و مناظره کن. (نحل - 125).
و در جای دیگر در نکوهش جمعی از کافران میفرماید: یجادلونک فی الحق بعدما تبیّن؛ با این که حق برای آنها روشن شده باز با تو مجادله میکنند. (انفال - 6).
و در مورد مراء مثبت در داستان اصحاب کهف و تعداد آنها میفرماید: فلا تمار فیهم الّا مراء ظاهراً؛ پس درباره تعداد آنها جز مبارزه منطقی توأم با استدلال نداشته باش. (کهف - 22).
و در مورد مراء منفی میفرماید: ألّا انّ الّذین یمارون فی السّاعة لفی ضلال بعید؛ آگاه باشید آنها که در قیامت تردید میکنند و با لجاج و عناد به محاجّه میپردازند در گمراهی عمیقی هستند. (شوری - 18)
و تقسیمات دیگری نیز بر حسب افرادی که در طرف مقابل قرار دارند و مسایلی که در آن جدال و مراء میشود دارند.
از جمله طرف مناظره انسان باید انسان فهمیده و عاقلی باشد که بتوان از طریق مناظره منطقی برعلوم او دست یافت، همان گونه که در وصیّت امیرمؤمنان علی علیه السّلام آمده است: دع الممارات و مجارات من لا عقل له و لا علم؛ گفتگو و مناظره را با کسی که نه عقل دارد و نه علم رها کن.(372)
و شخص مناظره کننده باید انسان آگاهی باشد، چرا که اگر افراد ناآگاه به عنوان دفاع از حق به میدان بیایند و بر اثر ضعف معلومات شکست بخورند، آیین حق ضایع میشود، لذا در حدیثی میخوانیم که محمد بن عبداللّه معروف به طیّار به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: بلغنی أنّک کرهت مناظرة النّاس؛ به من گفتهاند که شما از مناظره (شیعیان) با مخالفان کراهت دارید؟ امام فرمود: أمّا کلام مثلک فلا یکره، من أذا طار یحسن أن یقع و ان وقع یحسن أن یطیر فمن کان هکذا لا نکرهه؛ از گفتگوهای شخصی مانند تو کراهت نداریم کسی که هنگامی که به پرواز درمی آید میتواند در جای خود به خوبی بنشیند، و هنگامی که مینشیند میتواند به پرواز درآید (با مهارت وارد بحث میشود و با مهارت از آن خارج میگردد) ما از گفتگو و مناظره چنین کسی ناراحت نیستیم.(373)
انتخاب لقب طیّار برای این صحابی معروف امام صادق علیه السّلام نیز اشاره به همین معنی است زیرا که در مباحثه و جدل، بسیار قوی و نیرومند بود و با قدرت و مهارت میتوانست از حق دفاع کند.
اینجاست که به تمام کسانی که اطلاع کافی از مسائل دین ندارند، و نمیتوانند با قدرت از او دفاع کنند. هشدار میدهیم که وارد بحث و مناظره با مخالفان نشوند، چرا که شکست میخورند و شکست آنها موجب سرافکندگی و ضعف مبانی مذهب در نظر دیگران است.
از آنجا که افراط و تفریط غالباً در امور مختلف در میان افراد نادان وجود دارد کسانی هستند که ناآگاهانه راه افراط را میپویند و میگویند چون جدال و مراء در اسلام شدیداً تحریم شده اصلاً با کسی نباید بحث کرد، هر چند بحثی مستدل و روشنگر و در مسیر حق باشد، سکوت را باید بر هرگونه بحث و استدلال یا به گفته بعضی قیل و قال ترجیح داد.
این هم به یقین یک انحراف بزرگ است چرا که تبیین حقایق جز در سایه منطق و استدلال مسیری نیست، و بستن این راه به روی مردم به معنی محروم ساختن گروه عظیمی از وصول به حقایق و واقعیتها است.
این سخن را با حدیث جالبی پایان میدهیم.
امام حسن عسکری از جدش امام صادق علیه السّلام نقل میکند که در محضر مبارک آن امام سخن از جدال در دین شد و این که رسول خدا صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم و ائمه معصومین علیهمالسّلام از آن نهی کردند، امام صادق علیه السّلام فرمودند این مسأله به طور کامل نهی نشده است، بلکه نهی از جدال به غیر طریقه صحیح شده است سپس فرمود: آیا نمیشنوید که خداوند میگوید: و لا تجادلوا أهل الکتاب الّا بالّتی هی أحسن(374) و نیز میفرماید: ادع الی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالّتی هی أحسن(375)
در این دو آیه خداوند دستور داده که جدال به احسن کنند (بحث و گفتگوی منطقی و مستدل با بهترین روشها، آنچه حرام است جدال غیر احسن است، چگونه ممکن است خداوند جدال احسن را تحریم کند در حالی که به پیامبرش دستور میدهد در برابر یهود و نصاری که میگفتند بهشت تنها از آن ما است بگوید: هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین؛ اگر راست میگویید دلیل خود را بیاورید(376) به این ترتیب صدق و ایمان را با برهان قرین ساخته، و برهان و دلیل همان چیزی است که در جدال به احسن آورده میشود. و هنگامی که بعضی از آن حضرت پرسیدند جدال به غیر احسن چیست؟ حضرت فرمود: آن است که با هر کسی که اهل باطل است مجادله کنی، او دلیل نادرستی اقامه کند ولی تو قادر نباشی با منطق صحیح به او پاسخ بگویی و تنها به این قناعت کنی که من گفته تو را قبول ندارم (بدون اقامه دلیل) یا این که آن شخص که اهل باطل است سخن حقی را بگوید که بخواهد از آن برای مقصد نادرست خود کمک بگیرد و تو از ترس نداشتن جواب صحیح سخن حق را انکار کنی. این کار بر شیعیان من حرام است که سبب فتنه و انحراف برادران ضعیفالایمان شوند و اهل باطل از ناتوانی این گونه اشخاص در استدلال گواه و شاهدی بر حقانیّت خود دست و پا نمایند.
سپس امام صادق نمونههای متعدّدی از استدلالاتی که قرآن در امر معاد در برابر مشرکان داشته، ذکر میفرماید و آنها را به عنوان مصادیق جدال احسن میشمرد که باعث اتمام حجت برکفّار و ازاله شبهات آنها میشده است.(377)