تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تعریف سوءظن و حُسن‏ظن‏

هنگامی که این دو واژه در مورد مردم به کار می‏رود مفهوم روشنی دارد؛ مفهوم سوءظن آن است که هرگاه کاری از کسی سر زند که قابل تفسیر صحیح و نادرست باشد آن را به صورت نادرستی تفسیر کنیم، مثلاً هنگامی که مردی را با زن ناشناسی ببیند فکر کند آن زن نامحرم است و نیّت آنها ارتکاب اعمال خلاف می‏باشد، در حالی که حُسن‏ظن می‏گوید بگو حتماً محرم یا همسر او است. یا هنگامی که شخصی اقدام به ساختن مسجد یا بنای خیر دیگری می‏کند مقتضای سوءظن آن است هدفش ریاکاری یا اغفال مردم است، در حالی که حُسن‏ظن می‏گوید این عمل را با انگیزه الهی و نیّت خیرخواهانه انجام داده است.
از اینجا روشن می‏شود که دائره حُسن‏ظن و سوءظن بسیار وسیع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلکه در مسائل اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی نیز جاری می‏شود.
و هنگامی که این دو واژه درباره خداوند به کار رود، منظور از حُسن‏ظن آن است که به وعده‏های الهی امیدوار باشد، وعده رزق و روزی، وعده یاری کردن یارانش، وعده پیروزی مجاهدان، وعده مجاهدان، وعده آمرزش گناهان و مانند اینها. و معنی سوءظن آن است که به هنگام بروز مشکلات نسبت به وعده‏های الهی متزلزل شود، و هنگام پیش آمدن امتحانات دشوار در مسائل مالی و غیر آن، وعده‏های خداوند را فراموش کرده رو به گناه آورد.
در روایات گذشته نیز تعبیرات زنده و روشنی دیده می‏شود که آنچه را در بالا گفتیم تأیید می‏کند.

در اینجا نکات مهمی است که باید به تحلیل آنها پرداخت:
1- پیامدها و آثار شوم سوءظن
گسترش دامنه سوءظن در جوامع بشری، آثار بسیار زیانبار و نامطلوبی دارد که به طور اجمال بر کسی پوشیده نیست، ولی در توضیح آن، جهات ذیل قابل توجه است:
الف) از میان رفتن اعتماد که مهمترین سرمایه جامعه است، به خاطر گسترش سوءظن از مهمترین آثار سوء این رذیله اخلاقی می‏باشد که در اخبار گذشته نیز به آن اشاره شده بود، از جمله این که می‏فرمود: بدترین مردم کسی است که به خاطر سوءظن به هیچ کس اعتماد ندارد، و به خاطر اعمال بدش کسی به او اعتماد نمی‏کند.
در جامعه‏ای که بی‏اعتمادی حکمفرما است، همدلی، همکاری و تعاون وجود ندارد و آثار و برکات زندگی دسته جمعی از میان می‏رود.
در حدیثی از امام علی علیه السّلام می‏خوانیم: من سائت ظنونه اعتقد الخیانة بمن لایخونه؛ کسی که بدگمان باشد نسبت به کسی که به او خیانتی نکرده بدبین می‏شود و او را خائن می‏پندارد.(447)
ب) سوءظن آرامش جامعه را برهم می‏زند، همان‏گونه که آرامش روح صاحبان این رذیله اخلاقی را برهم می‏زند، کسی که سوءظن دارد، از همه وحشت دارد و گاه تصور می‏کند که همه بر ضد او گام برمی‏دارند و دائماً باید حالت دفاعی به خود بگیرد.
ج) اضافه بر این در بسیاری از موارد به دنبال سوءظن خود حرکت می‏کند و حادثه می‏آفریند، و گاه حتی به خون‏ریزی منتهی می‏شود. مخصوصاً در مواردی که افراد، سوءظنّی به نوامیس خود پیدا کنند، یا گمان کنند که دیگران در پی اموال یا نوامیس آنها هستند، به گونه‏ای که می‏توان گفت عامل اصلی بسیاری از پرونده‏های جنایی سوءظن‏های بیجا است که بی‏گناهان را هدف‏گیری کرده است.
به همین دلیل در روایات گذشته از علی علیه السّلام خواندیم که می‏فرمود: سوءالظّنّ یفسد الامور و یبعث علی الشّرور؛ سوءظن کارها را به فساد می‏کشد و مردم را به انواع بدی‏ها وادار می‏کند.
و از این مهمتر این است که در بسیاری از موارد بر اثر سوءظن مرتکب جنایات می‏شوند، زمانی از اشتباه خود باخبر می‏گردند که کار از کار گذشته، به همین دلیل احساس گناهکاری شدیدی به آنها دست می‏دهد که گاه آنها را تا سر حد جنون می‏کشاند.
به عنوان نمونه به ماجرایی می‏توان اشاره کرد که برای یکی از پزشکان روانی واقع شده بود که به هنگام بازدید از تیمارستانی به فرد مجنونی برخورد کرد که مرتب کلمه دستمال را تکرار می‏کرد، هنگامی که پیگیری نمود به اینجا رسید که عامل جنون او این بوده است که روزی در کیف همسرش دستمالی را می‏بیند که محتوی اُدکُلن و بعضی از هدایای مناسب مردان است، بلافاصله نسبت به همسرش بدبین می‏شود که با مرد بیگانه‏ای ارتباط دارد، و بدون تحقیق بیشتر همسر خود را بر اثر خشم زیاد به قتل می‏رساند، بعد که دستمال را باز می‏کند کاغذی در آن می‏بیند که روی آن نوشته است این هدیه را برای سال روز تولد شوهرم گرفته‏ام، ناگهان شوک شدیدی به او دست می‏دهد و دیوانه می‏شود و مرتب به یاد آن دستمال می‏افتد.
د) سوءظن در واقع یک ظلم آشکار است، چرا که افراد بی‏گناه را در منطقه فکر خود هدف انواع تیرهای تهمت قرار می‏دهد، و اگر آثار عملی بر آن بار کند، مرتکب ظلم‏های بیشتر می‏شود، روی این جهت در احادیث گذشته از علی علیه السّلام خواندیم که می‏فرمود: بدگمانی بدترین ظلم‏ها است.
ه) سوءظن سبب می‏شود که انسان به سرعت دوستان خود را از دست بدهد، حتی نزدیکانش او را تنها بگذارند، و این وحشتناک‏ترین غربت است چرا که هیچ انسان باشخصیتی حاضر نمی‏شود با کسی معاشرت کند که اعمال نیک او را با بدگمانی تفسیر کند و او را به هر کار خلافی متهم سازد. در احادیث گذشته نیز از امیرمؤمنان علی علیه السّلام خواندیم که می‏فرمود: کسی که سوءظن بر او غالب شود، راه صُلح و صفا میان او و دوستانش را می‏بندد.
و) در پاره‏ای از روایات گذشته خواندیم که سوءظن، عبادت انسان را فاسد می‏کند و پشت او را از بار گناه سنگین می‏نماید.
اگر منظور از سوءظن در این روایت، سوءظن به پروردگار باشد علت فساد عبادت روشن است. و اگر نسبت به مردم باشد (همان‏گونه که ذیل روایت گواهی می‏دهد) به خاطر آن است که در بسیاری از موارد به دنبال سوءظن انسان مرتکب تجسّس، و به دنبال تجسّس مرتکب غیبت و گاه تهمت می‏شود، و می‏دانیم غیبت و تهمت یکی از اسباب عدم قبولی عبادت است.
ز) سوءظن چون یک تفکر انحرافی است تدریجاً در سایر افکار انسانی نیز اثر می‏گذارد، و تحلیل‏های او نیز از حوادث نادرست می‏شود، و از رسیدن به واقعیت‏ها که زمینه پیشرفت و موفقیت است بازمی‏ماند. در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام چنین نقل شده است که فرمود: من ساء ظنّه ساء وهمه؛ کسی که سوءظن داشته باشد تفکر او خراب می‏شود.