هنگامی که این دو واژه در مورد مردم به کار میرود مفهوم روشنی دارد؛ مفهوم سوءظن آن است که هرگاه کاری از کسی سر زند که قابل تفسیر صحیح و نادرست باشد آن را به صورت نادرستی تفسیر کنیم، مثلاً هنگامی که مردی را با زن ناشناسی ببیند فکر کند آن زن نامحرم است و نیّت آنها ارتکاب اعمال خلاف میباشد، در حالی که حُسنظن میگوید بگو حتماً محرم یا همسر او است. یا هنگامی که شخصی اقدام به ساختن مسجد یا بنای خیر دیگری میکند مقتضای سوءظن آن است هدفش ریاکاری یا اغفال مردم است، در حالی که حُسنظن میگوید این عمل را با انگیزه الهی و نیّت خیرخواهانه انجام داده است.
از اینجا روشن میشود که دائره حُسنظن و سوءظن بسیار وسیع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلکه در مسائل اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی نیز جاری میشود.
و هنگامی که این دو واژه درباره خداوند به کار رود، منظور از حُسنظن آن است که به وعدههای الهی امیدوار باشد، وعده رزق و روزی، وعده یاری کردن یارانش، وعده پیروزی مجاهدان، وعده مجاهدان، وعده آمرزش گناهان و مانند اینها. و معنی سوءظن آن است که به هنگام بروز مشکلات نسبت به وعدههای الهی متزلزل شود، و هنگام پیش آمدن امتحانات دشوار در مسائل مالی و غیر آن، وعدههای خداوند را فراموش کرده رو به گناه آورد.
در روایات گذشته نیز تعبیرات زنده و روشنی دیده میشود که آنچه را در بالا گفتیم تأیید میکند.
در اینجا نکات مهمی است که باید به تحلیل آنها پرداخت:
1- پیامدها و آثار شوم سوءظن
گسترش دامنه سوءظن در جوامع بشری، آثار بسیار زیانبار و نامطلوبی دارد که به طور اجمال بر کسی پوشیده نیست، ولی در توضیح آن، جهات ذیل قابل توجه است:
الف) از میان رفتن اعتماد که مهمترین سرمایه جامعه است، به خاطر گسترش سوءظن از مهمترین آثار سوء این رذیله اخلاقی میباشد که در اخبار گذشته نیز به آن اشاره شده بود، از جمله این که میفرمود: بدترین مردم کسی است که به خاطر سوءظن به هیچ کس اعتماد ندارد، و به خاطر اعمال بدش کسی به او اعتماد نمیکند.
در جامعهای که بیاعتمادی حکمفرما است، همدلی، همکاری و تعاون وجود ندارد و آثار و برکات زندگی دسته جمعی از میان میرود.
در حدیثی از امام علی علیه السّلام میخوانیم: من سائت ظنونه اعتقد الخیانة بمن لایخونه؛ کسی که بدگمان باشد نسبت به کسی که به او خیانتی نکرده بدبین میشود و او را خائن میپندارد.(447)
ب) سوءظن آرامش جامعه را برهم میزند، همانگونه که آرامش روح صاحبان این رذیله اخلاقی را برهم میزند، کسی که سوءظن دارد، از همه وحشت دارد و گاه تصور میکند که همه بر ضد او گام برمیدارند و دائماً باید حالت دفاعی به خود بگیرد.
ج) اضافه بر این در بسیاری از موارد به دنبال سوءظن خود حرکت میکند و حادثه میآفریند، و گاه حتی به خونریزی منتهی میشود. مخصوصاً در مواردی که افراد، سوءظنّی به نوامیس خود پیدا کنند، یا گمان کنند که دیگران در پی اموال یا نوامیس آنها هستند، به گونهای که میتوان گفت عامل اصلی بسیاری از پروندههای جنایی سوءظنهای بیجا است که بیگناهان را هدفگیری کرده است.
به همین دلیل در روایات گذشته از علی علیه السّلام خواندیم که میفرمود: سوءالظّنّ یفسد الامور و یبعث علی الشّرور؛ سوءظن کارها را به فساد میکشد و مردم را به انواع بدیها وادار میکند.
و از این مهمتر این است که در بسیاری از موارد بر اثر سوءظن مرتکب جنایات میشوند، زمانی از اشتباه خود باخبر میگردند که کار از کار گذشته، به همین دلیل احساس گناهکاری شدیدی به آنها دست میدهد که گاه آنها را تا سر حد جنون میکشاند.
به عنوان نمونه به ماجرایی میتوان اشاره کرد که برای یکی از پزشکان روانی واقع شده بود که به هنگام بازدید از تیمارستانی به فرد مجنونی برخورد کرد که مرتب کلمه دستمال را تکرار میکرد، هنگامی که پیگیری نمود به اینجا رسید که عامل جنون او این بوده است که روزی در کیف همسرش دستمالی را میبیند که محتوی اُدکُلن و بعضی از هدایای مناسب مردان است، بلافاصله نسبت به همسرش بدبین میشود که با مرد بیگانهای ارتباط دارد، و بدون تحقیق بیشتر همسر خود را بر اثر خشم زیاد به قتل میرساند، بعد که دستمال را باز میکند کاغذی در آن میبیند که روی آن نوشته است این هدیه را برای سال روز تولد شوهرم گرفتهام، ناگهان شوک شدیدی به او دست میدهد و دیوانه میشود و مرتب به یاد آن دستمال میافتد.
د) سوءظن در واقع یک ظلم آشکار است، چرا که افراد بیگناه را در منطقه فکر خود هدف انواع تیرهای تهمت قرار میدهد، و اگر آثار عملی بر آن بار کند، مرتکب ظلمهای بیشتر میشود، روی این جهت در احادیث گذشته از علی علیه السّلام خواندیم که میفرمود: بدگمانی بدترین ظلمها است.
ه) سوءظن سبب میشود که انسان به سرعت دوستان خود را از دست بدهد، حتی نزدیکانش او را تنها بگذارند، و این وحشتناکترین غربت است چرا که هیچ انسان باشخصیتی حاضر نمیشود با کسی معاشرت کند که اعمال نیک او را با بدگمانی تفسیر کند و او را به هر کار خلافی متهم سازد. در احادیث گذشته نیز از امیرمؤمنان علی علیه السّلام خواندیم که میفرمود: کسی که سوءظن بر او غالب شود، راه صُلح و صفا میان او و دوستانش را میبندد.
و) در پارهای از روایات گذشته خواندیم که سوءظن، عبادت انسان را فاسد میکند و پشت او را از بار گناه سنگین مینماید.
اگر منظور از سوءظن در این روایت، سوءظن به پروردگار باشد علت فساد عبادت روشن است. و اگر نسبت به مردم باشد (همانگونه که ذیل روایت گواهی میدهد) به خاطر آن است که در بسیاری از موارد به دنبال سوءظن انسان مرتکب تجسّس، و به دنبال تجسّس مرتکب غیبت و گاه تهمت میشود، و میدانیم غیبت و تهمت یکی از اسباب عدم قبولی عبادت است.
ز) سوءظن چون یک تفکر انحرافی است تدریجاً در سایر افکار انسانی نیز اثر میگذارد، و تحلیلهای او نیز از حوادث نادرست میشود، و از رسیدن به واقعیتها که زمینه پیشرفت و موفقیت است بازمیماند. در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام چنین نقل شده است که فرمود: من ساء ظنّه ساء وهمه؛ کسی که سوءظن داشته باشد تفکر او خراب میشود.