تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

حکم متجاهر به فسق

معمولاً همه علمای اخلاق و فقهای بزرگوار، غیبت متجاهر به فسق یعنی کسی که آشکارا مرتکب گناه می‏شود را جزء مستثنیات شمرده‏اند، و تصریح می‏کنند غیبت این گونه اشخاص که پرده‏های حیا را دریده و آشکارا در برابر چشم مردم مرتکب معصیّت می‏شوند، غیبت ندارند، و به روایاتی نیز در این زمینه تمسّک جسته‏اند.
در حدیثی از پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم می‏خوانیم: اربعة لیست غیبتهم غیبة الفاسق المعلن بفسقه...؛ چهار گروهند که غیبت آنها غیبت محسوب نمی‏شود، نخست فاسقی که آشکارا گناه می‏کند. (سپس پیشوای دروغگو و کسانی که بدگویی به مادر یکدیگر می‏کنند، و آنها که از جماعت مسلمین خارج شده‏اند را بیان فرمود).(136)
در حدیث دیگری از امام باقر علیه السّلام می‏خوانیم: ثلاثة لیس لهم حرمة صاحب هوی مبتدع و الامام الجائر و الفاسق المعلن الفسق؛ سه کس احترام ندارند، فرد منحرف بدعت‏گذار است (اشاره به صاحبان مکتب‏های انحرافی است) و دیگر پیشوای ظالم و فاسق متجاهر به فسق است.(137)
در حدیث دیگری از امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام آمده است: من ألقی جلباب الحیاء فلاغیبة له؛ کسی که چادر حیا را از سر بیفکند غیبت ندارد.(138)
در حدیث دیگری از رسول خدا صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم می‏خوانیم: أنزعون عن ذکر الفاجر أن تذکروه، فاذکروه یعرفه النّاس؛ آیا ملاحظه می‏کنید از نام بردن افراد فاسق، نام آنها را ببرید تا مردم آنها را بشناسند.(139)
و احادیث در این زمینه فراوان است.
ولی چنین به نظر می‏رسد که این گونه افراد به طور کلّی از موضوع غیبت خارجَند نه این که از حکم آن استثنا شده باشند چرا که در غیبن دو چیز شرط بود، اوّل مخفی بودن عیب که این افراد ندارند، و دوّم ناراحت شدن از ذکر آن، که آن نیز در آنها نیست، زیرا اگر ناراحت بودند آشکارا مرتکب کار خلاف نمی‏شدند. و به تعبیر علمای اصول خارج شدن این قبیل اشخاص به صورت تخصص است نه تخصیص.
در اینجا سؤالاتی پیش می‏آید نخست این که آیا جواز غیبت متجاوز به فسق مخصوص گناهانی است که آشکارا انجام می‏دهند یا در همه چیز غیبت آنها جایز است؟
دیگر این که اگر کسی در محلّی یا نزد جماعتی متجاوز به فسق باشد امّا در محل دیگر و نزد جماعت دیگر کار او پوشیده و پنهان باشد، آیا باز هم غیبت او جایز است؟ سوم این که آیا جواز غیبت متجاهر فسق مشروط به وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر است یعنی غیبت چنین تأثیری را داشته باشد وگرنه جایز نیست.
با توجّه به شرحی که در بالا در مورد این گونه افراد داده شد، پاسخ همه این سؤالات روشن می‏شود، و آن این که تنها در موردی غیبت آنها جایز است که حالت تجاهر به فسق دارند، ولی در کارهای دیگر، و یا در محیطهای دیگر جایز نیست، چرا که ادلّه حرام بودن غیبت شامل غیبت آنها در این گونه موارد نمی‏شود و معلوم است در جایی که متجاهر هستند جستجوی شرایط امر به معروف و نهی از منکر ضرورتی ندارد چون عناصر تشکیل دهنده غیبت در آنها نیست.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از متجاهر به فسق کسی است که به کلّی پرده حیا را دریده و در برابر گناهان جسور و بی‏باک است؛ چنین افراد نه تنها احترامی ندارند، بلکه باید به مردم معرفی شوند تا مردم از خطرات آنها در امان بمانند، تعبیر به من القی جلباب الحیاء؛ کسی که چادر حیا را بیفکند و تعبیر فاذکروه یعرفه الناس؛ نام او را ببرید تا مردم او را بشناسند ناظر به همین معنی است.
بنابراین می‏توان گفت: متجاهر به فسق بر دو گونه است: نخست آنها که در یک عمل تجاهر دارند که تنها در همان عمل غیبت آنها جایز است، و دیگر کسانی که پرده حیا را دریده و جسورانه دست به هر گناهی می‏زنند، این گونه اشخاص در هیچ چیز احترامی ندارند و افشاگری در مورد آنها لازم و ضروری است تا افراد ناآگاه از خطرات آنها آگاه شوند.
این سخن را با ذکر دو نکته پایان می‏دهیم:
نخست این که می‏دانیم یکی از علوم معروف اسلامی علم رجال است که در آن از صدق و کذب و درستی و نادرستی راویان اخبار سخن به میان می‏آید، بعضی از ناآگاهان از آموختن این علم ابا داشته‏اند چرا که در آن غیبت افراد می‏شود، در حالی که پُرواضح است که حفظ حریم احکام اسلام از آمیختن به دروغ و مطالب خلاف هدفی است بسیار برتر و بالاتر، و همین والا است که به ما اجازه می‏دهد درباره سوابق روایان اخبار دقت و جستجو کنیم و نقطه‏های ضعف آنها را بشمریم و در کتاب‏های رجال ثبت کنیم تا احکام الهی دستخوش هوا و هوس‏های این و آن نشوند.
دیگر این که در مسایل اجتماعی و سیاسی برای گزینش افراد، جهت پست‏های حسّاس و یا در ادامه کار اگر نقطه ضعف‏هایی پنهانی وجود داشته باشد که در سرنوشت جامعه مؤثّر است، افشاکردن آنها گرچه در حدّ ذات مشمول عنوان غیبت است، ولی به خاطر اهمّیّت حفظ نظام جامعه اسلامی و کشف و خنثی کردن توطئه‏های اقدام به آن نه تنها اشکالی ندارد، بلکه گاه واجب می‏شود و کسانی که بر این گونه عیوب سرپوش می‏نهند مبادا گرفتار غیبت شوند، در واقع مصالح جامعه اسلامی را فدای اشخاص می‏کنند. حدیثی که قبلاً از پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم آوردیم که ملامت می‏کرد و می‏فرمود: از پرده‏پوشی از گناهان فاجران... و دستور می‏داد آنها را افشا کنند تا مردم آنها را بشناسند، ناظر به این معنی است.
ولی این بدان معنی نیست که بی‏جهت آبروی اشخاص را ببرند و یا از حد لازم تجاوز کنند و در حریم زندگی شخصی و خصوصی آنها وارد شوند.
از آنچه در بالا گفته شد تکلیف دستگاههای اطلاعاتی کشور اسلامی نیز روشن می‏شود که اگر فعالیت‏های آنها در جهت کشف و خنثی کردن توطئه‏ها و سلامت گزینش‏ها برای پُست‏های حساس اجتماعی باشد و از آن فراتر نروند و تجاوز نکنند، کار آنها نه مشمول عنوان تجسّس است و نه مشمول عنوان غیبت حرام بلکه ادای وظیفه و انجام واجب است.