تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوّم - فروع مسائل اخلاقی‏
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آثار و پیامدهای امانت و خیانت‏

مهمترین و آشکارترین اثر امانت، مسأله اعتماد است.
می‏دانیم در زندگی اجتماعی که اساس کار تعاون و همکاری برای مبارزه با مشکلات و بهره‏گیری هر چه بیشتر از مواهب حیات است، مسأله اعتماد نقش اصلی را ایفا می‏کند، چرا که اگر اعتماد متقابل نباشد جامعه بشری به جهنم سوزانی تبدیل می‏شود که همه از یکدیگر وحشت دارند، و به جای این که نیروها در جهت سازندگی به کار بیفتد در جهت پیشگیری از این وحشت به کار گرفته خواهد شد.
به تعبیر دیگر جامعه انسانی بدون اعتماد متقابل، همه چیز خود را از دست می‏دهد، هر چند همه امکانات را در اختیار داشته باشد، و به عکس با داشتن اعتماد متقابل همه چیز دارد، هر چند به ظاهر فاقد امکانات باشد.
پایه و اساس این اعتماد دو چیز است: 1- امانت 2- صداقت. و این که در روایات گذشته خواندیم امانت سبب غنا و بی‏نیازی می‏شود، و خیانت مایه فقر، دلیلش همان است که در بالا آمد.
و این که در روایات نیز آمده بود تمام انبیای الهی امانت و صداقت را در متن دستورهای خود داشته نیز به خاطر همین است.
مرحوم کلینی در کافی ماجرای جالبی در این زمینه نقل می‏کند می‏گوید: مردی به نام عبدالرّحمن فرزند سیّابه (که از علاقه‏مندان خاص امام صادق علیه السّلام بود) نقل می‏کند هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستانش، درِ خانه ما آمد و به من تسلیت گفت سپس افزود آیا پدرت چیزی برای شما باقی گذاشته است گفتم نه او کیسه‏ای که هزار درهم در آن بود به من داد گفت از این مال نگهداری کن و از درآمد آن بهره‏برداری نما، من این خبر را در حالی که بسیار خوشحال بودم به مادرم گفتم، سپس با کمک دوستی به وسیله آن هزار درهم متاع‏هایی خریدیم و در مغازه‏ای مشغول کسب شدم و خداوند اموال زیادی به من روزی کرد، زمان حج فرارسید من به مادرم گفتم به قلب من افتاده است که به زیارت خانه خدا بروم، مادرم گفت: هزار درهم آن مرد را به او برگردان، من نزد او آمدم، امانتش را به او بازگراندم. او گفت شاید این مقدار کم بوده بیشتر به تو بدهم، گفتم نه (من از آن استفاده فراوان بردم) ولی می‏خواهم حج بروم. دوست داشتم امانتت را به تو بازگردانم.
هنگامی که مناسک حج را بجاآوردم، خدمت امام صادق علیه السّلام رسیدم جمعیت زیادی نزد حضرت بودند، هنگامی که مجلس خلوت شد امام به من اشاره‏ای فرمود، نزدش رفتم فرمود آیا نیازی داری؟ عرض کردم من عبدالرحمن بن سیّابه هستم. فرمود پدرت چه کرد؟ عرض کردم مرحوم شد، حضرت ناراحت شد طلب آمرزش برای او کرد، سپس فرمود: آیا چیزی برای شما گذاشته است؟ گفتم نه فرمود پس چگونه حج کردی؟ من ماجرای دوست پدرم را بازگو کردم، هنوز سخنانم تمام نشده بود فرمود هزار درهم را چه کردی؟ عرض کردم به صاحبش برگرداندم فرمود: احسنت آیا مایل هستی پندی به تو دهم؟ عرض کردم فدایت شدم آری، فرمود: علیک بصدق الحدیث و أداء الأمانة تشرک النّاس فی أموالهم هکذا - و جمع بین أصابعه -؛ بر تو باد به راست‏گویی و اداء امانت تا شریک مال مردم شوی این چنین - هنگامی که این سخن را می‏گفت انگشتان خود را به هم جمع کرده بود و به من نشان می‏داد، یعنی مانند این انگشتان -.
عبدالرحمن می‏گوید من این سخن (نورانی) را به خاطر سپردم، و کار من به قدری بالا گرفت که در یک سال زکات اموال من سیصد هزار درهم شد.(226)
ما هم در دوران زندگی خود نظیر این‏گونه اشخاص را دیده‏ایم، تاجر با فضیلتی در نجف‏اشرف بود که معاصرین ما همه او را می‏شناسند، به خاطر شهرتش به امانت‏داری، هر کس هر چه داشت به دست او می‏سپرد، و فکرش از هر نظر راحت بود، تا آنجا که چون او تابعیت عراق را داشت و بسیاری از علماء و فضلا و طلاب نداشتند، خانه‏هایی را که می‏خریدند همه به نام او می‏کردند، و شاید هنگام وفاتش بیش از پانصد خانه از افراد مختلف به نام او بود، که هیچ کدام با مشکلی روبرو نشدند (رحمةاللّه علیه).
از سوی دیگر هنگامی که امانت در یک جامعه یا در یک خانواده حکم‏فرما شود، مایه آرامش فکر و روح آنها است، زیرا در صورت احتمال خیانت همه از هم وحشت دارند و دائماً از این نگرانند که خیانتی نسبت به آنها صورت نگیرد، و مال یا جان یا ناموس یا مقامشان به خطر نیفتد، و به یقین ادامه چنین زندگی که افراد از یکدیگر بترسند ناگوار و دردناک است وای بسا سبب بیماری‏های جسمی و روحی فراوانی شود.
از سوی سوم امانت بسیاری از هزینه‏های زندگی را کم می‏کند، و سبب صرفه‏جویی در وقت و عمر و مال است، زیرا هنگامی که راه خیانت در محیط باز شود مدیران و مسئولان مختلف ناچارند بازرس‏ها و حساب‏رس‏هایی با هزینه‏های سنگین برای پیش‏گیری از خیانت‏های احتمالی در بخش‏های مختلف بگمارند، و گاه لازم می‏شود نسبت به بازرس‏ها هم بازرس‏های دیگر که اعمال آنها را کنترل کنند در نظر بگیرند. هر چند این امور نیز به طور کامل نمی‏تواند جلو مشکلات ناشی از خیانت را بگیرد، ولی به هر حال جلو از بین رفتن نیرو و سرمایه زیادی را می‏گیرد، هم اکنون در جامعه خود شاهد و ناظر مسایل دردناکی در زمینه اسناد مالی و از میان رفتن اعتماد و امنیت اقتصادی و به زندان افتادن افراد زیادی در این رابطه هستیم که اگر به جای اینها کمی صداقت و امانت بود، هیچگاه گرفتار این ضایعات عظیم نمی‏شدیم.
از سوی چهارم امانت سبب جلب محبّت و پیوند دوستی در میان افراد است، در حالی که خیانت عامل بسیاری از جنایات و حوادث ناگوار اجتماعی است اگر پرونده‏های جرائم و جنایات را ورق زنیم می‏بینیم بسیاری از آنها زائیده خیانت‏ها است، اگر درباره طلاق‏ها و جدایی‏ها، بحث و بررسی کنیم، سرچشمه بسیاری از آنها را خیانت یکی از دو همسر نسبت به یکدیگر می‏بینیم.
در بعضی از روایات گذشته، اشاره لطیفی به این معنی شده بود آنجا که پیامبر اکرم صلیّ اللّه علیه وآله و سلّم می‏فرمود: لاتزال امّتی بخیر ما تحابّوا و تهادوا و أدّوا الامانة و اجتنبوا الحرام...فاذا لم یفعلوا ذلک ابتلوا بالقحط و السّنین؛ پیوسته امّت من در مسیر خیر (و برکت) هستند مادام که نسبت به یکدیگر محبّت دارند و کمک می‏کنند و امانت را رعایت می‏نمایند، و از حرام پرهیز می‏کنند... هنگامی که این کارها را ترک کنند گرفتار قحطی و خشکسالی می‏شوند.(227)
از سوی پنجم امانت به مفهوم گسترده که شامل مسایل علمی نیز می‏شود، سبب پیشرفت علوم و دانش‏ها است، دانشمندان امین و با صداقت سعی می‏کنند در مطالعات و آزمایش‏های خود دقّت به خرج دهند و آنچه را بازیافته‏اند بی‏کم و کاست در اختیار دیگران بگذارند، و همین سبب پیشرفت علم و دانش است در حالی که اگر اصل امانت از مطالعات علمی برداشته شود، ممکن است سبب گمراهی افراد ناآگاه گردد.
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‏خوانیم که فرمود: کلّ ذی صناعة مضطرّ الی ثلاث خلال یجتلب بها المکتسب و هو أن یکون حاذقاً بعمله، مؤدّیاً للامانة فیه، مستمیلاً لمن استعمله؛ هر صاحب صناعتی لازم است سه صفت داشته باشد که به وسیله آنها کسب و کار خود را رونق دهد، نخست این که در کارش ماهر باشد، و امانت را در آن ادا کند، و نسبت به کسانی که آنها را به کار می‏گیرند عطوف و مهربان باشد.(228)
این نکته نیز حائز اهمّیّت است که امانت انسان را به صداقت و راستی دعوت می‏کند همان گونه که صداقت و راستی انسان را به سوی امانت فرامی خواند زیرا صداقت نوعی امانت در گفتار است، و امانت نوعی صداقت در عمل، به این ترتیب هر دو به یک ریشه در دو چهره مختلف باز می‏گردند.
لذا در احادیث اسلامی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام آمده است که فرمود: ألامانة تؤدّی الی الصّدق؛ امانت انسان را به صدق و راستگویی دعوت می‏کند.(229)
و در حدیث دیگری از همان امام همام می‏خوانیم: اذا قویت الأمانة کثر الصّدق؛ هنگامی که امانت تقویت شود، صداقت فزونی می‏یابد.(230)