در هر حال وجود اختلاف نظر در برخى از احكام اسلام، موجب نمىگردد كه همه احكام مشتبه و اختلافى باشند. در اسلام، هزاران حكم قطعى وجود دارد كه همه فرق اسلامى در آنها اتفاق نظر دارند و بسیارى از اختلافاتى كه بین تشیّع و تسنّن وجود دارد، بر سر جزئیاتى است كه بخش كمى از احكام را تشكیل مىدهند و در بخش اعظم فقه اختلافى وجود ندارد. چنان كه در فرقه شیعه، اختلاف فتواى فقها در برخى احكام به معناى اختلاف نظر در همه موارد نیست.
اسلامى كه ما سراغ داریم و از آن دم مىزنیم و به حمایت آن مىپردازیم، منبعش قرآن، سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) است كه 1400 سال فقهاى شیعه و سنّى احكام ضرورى و قطعى آن را تبیین كردهاند؛ به خصوص آن احكامى كه در آنها هیچ اختلافى بین شیعه و سنى وجود ندارد، اگر قرائتهاى جدیدى پیدا شود كه طبق آن همه اسلام و احكامش باید تغییر كند و اسلام نو آفریده شود، ما با آن اسلام كارى نداریم و فكر نمىكنیم مردم مسلمان ما هم دلبستگى به چنین اسلامهاى نوینى كه «بابها» و «مارتین لوترها» بیاورند، داشته باشند.
بله، ما از اسلامى سخن مىگوییم كه پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) بواسطه وجود «عصمت»(187) كه خود فیض و عنایتى الهى است، به بشریّت عرضه كرده است و ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز با
( صفحه 312)
برخوردارى از همین قوّه «عصمت» به تبیین آن پرداختهاند و فقهاى ما كه سالها رنج تحقیق و مطالعه در اسلام، آن هم در محضر بزرگان اسلامشناس و فقاهت را به جان خریدهاند، و صد البته برخوردار از تقوى و صلاحیّت اخلاقى لازم در امر افتاء و تبیین دین بودهاند، به معرّفىاش همّت گماردهاند. این تنها قرائت اصیل و درست از اسلام است. و گرنه عمل بر طبق فرآوردههاى كسانى كه چند صباحى علومى را خواندهاند و در پى هواها و هوسهاى خود به عرضه اسلامى جدید كه بیگانه از قطعیّات قرآن و سنّت است پرداختهاند، هرگز حجیّت ندارد و پاسخگوى سؤال خداى متعال در قیامت از چرایى رفتارها و كردارها نخواهد بود.(188)
( صفحه 313)