پرسش:
براى بحث درباره آزادى و این كه آیا آزادى با اسلام سازگارى دارد یا خیر، دانستن و رعایت چه پیش فرضهایى لازم است؟
پاسخ: براى بحث درباره آزادى و نیز پارهاى مفاهیم نو، و براى آن كه بتوانیم قضاوت درستى در مورد آنها و رابطه آنها با اسلام داشته باشیم؛ نیازمند دانستن و رعایت امورى چند هستیم تا دچار گفتگوهاى لفظى، طولانى و بىفایده نشویم و بتوانیم زودتر و آسانتر به نتیجه برسیم:
ابتدا باید توجه داشته باشیم كه در علوم امروز مفاهیم به دودسته تقسیم مىشوند: مفاهیم عینى (انضمامى) و مفاهیم انتزاعى. مفاهیم آب، برق، چشم، دست و پا و امثال آنها مفاهیم عینى و انضمامى هستند كه تفاهم درباره آنها چندان مشكل نیست، زیرا همه مىفهمند كه منظور از این الفاظ چیست. مفاهیم فلسفى و مفاهیمى كه در علوم انسانى مانند روانشناسى، جامعهشناسى، حقوق، علوم سیاسى و امثال آنها به كار مىرود مفاهیم انتزاعى هستند كه تفاهم درباره آنها چندان آسان نیست. گاهى واژهاى داراى تعریفهاى بسیار متغایرى است و این اختلاف در تعاریف كه براى این واژه ذكر مىشود، موجب بروز مشكلات بسیارى در تفاهم مىگردد. مفاهیمى چون مفهوم آزادى، دموكراسى، لیبرالیسم، جامعه مدنى، تمدن و فرهنگ از این قبیلاند. و ویژگى آنها این است كه بسیار كشدار ، نا مشخص و لغزندهاند و تعاریف متعدد و گوناگونى كه چندان باهم سازگار هم نیستند درباره آنها ارائه شده است.
همانگونه كه گفتیم آزادى، یكى از مفاهیم انتزاعى است. وقتى مىگویند «آزادى» احساس خوبى براى شنونده حاصل مىشود و تقریباً همه اقوام و ملل قداست خاصى براى آزادى قائلاند؛ زیرا انسان فطرتاً مىخواهد آزاد باشد و همواره در پى كسب آزادى است. با این حال درباره این واژه، مفهوم مشخص و مشتركى بین صاحبنظران و
( صفحه 62)
نویسندگان وجود ندارد و البته طبیعى است كه براى حصول تفاهم و گفتگوى كارگشا باید تعریف مشتركى داشته باشیم. یعنى وقتى ما مىتوانیم به این سؤال كه آیا آزادى با اسلام سازگار است یا خیر؟ پاسخ دهیم كه بدانیم آزادى به چه معناست. تا آنجا كه ما اطلاع داریم حدود دویست تعریف براى آزادى برشمردهاند. پس بناچار باید بحث را به شیوه كاربردى و تطبیقى پیش برد و بنگریم كه طرفداران آزادى چه معنا و مفهومى از آن در ذهن دارند؟ و از آزادى چه مىخواهند؟ آنگاه ببینیم آنچه آنها مىخواهند با اسلام سازگار است یا خیر.
معمولا افراد فریبكار و مغرض از مفاهیم انتزاعى و لغزندهاى چون «آزادى» به نفع اغراض خود سوء استفاده مىكنند، طورى آن را ذكر مىكنند كه مخاطب به شكلى مىفهمد، ولى قصد اصلى این افراد دقیقاً چیز دیگرى است و با بیان كلمات فریبنده و با روشهاى مغالطهآمیز اغراض سوء خود را تلقین مىكنند. براى مثال، در بحثها، سخنرانىها و مقالات برخى از مجلات و روزنامهها این سؤال را مطرح كردهاند كه آیا دین بر آزادى مقدم است و یا آزادى بر دین؟ آیا اصل آزادى است و دین تابعى از آزادى است، یا اصل دین است و آزادى تابعى از دین است؟ در مقام بحث اگر گفته شود دین اصل است، مىگویند: تا كسى آزاد نباشد چگونه دینى را انتخاب مىكند؟ زیرا باید آزاد باشد تا دین را بپذیرد؛ پس معلوم مىشود كه آزادى بر دین مقدّم است. آنگاه نتیجه مىگیرند كه دین نمىتواند آزادى را محدود كند، چون آزادى پدر دین است و بر آن تقدّم دارد! پس انسان هر كارى را مىتواند انجام دهد.
از اینرو براى جلوگیرى از سفسطهها و سوء استفادهها بهتر است كه با كنار گذاردن بحث درباره تعاریف، روى مصادیق آزادى بحث كنیم ـ اگر نتوانستیم به تعریف مشتركى با طرف گفتگو دست یابیم ـ و به كسانى كه دم از آزادى مىزنند بگوییم: آیا اجازه مىدهید كه كسى سیلى محكمى به گوش شما بزند و استدلال كند كه آزادم؟ قطعاً پاسخ منفى است و خواهند گفت بدیهى است كه منظور ما از آزادى این نیست؛ زیرا این تجاوز به حق دیگرى است. پس نتیجه مىگیریم كه آزادى در حدّى مطلوب است كه موجب تجاوز به حقوق دیگران نشود و آزادى مطلق نیست. حال اگر بگوییم اجازه مىدهید كسى هر چه خواست درباره فامیل و ناموس شما بگوید؟ او به شما كتك نمىزند، بلكه
( صفحه 63)
تنها به شما بىحرمتى مىكند و فحش و ناسزا مىگوید. طبیعى است كه اجازه نخواهد داد، چون این رفتار نیز تجاوز به حقوق دیگران است و عِرض و ناموس هر كس، در جامعه، محترم است. پس معلوم مىشود كه تجاوز به عِرض و ناموس منحصر به تجاوز فیزیكى نیست.
حال اگر كسى بخواهد در روزنامه بر علیه او بنویسد و آبرو و شخصیّت او را با مقاله و نوشتهاى لكهدار كند، آیا در این صورت كه برخورد فیزیكى صورت نگرفته و با زبان به او توهین و بىحرمتى نشده، او اجازه خواهد داد؟ مسلماً او اجازه نخواهد داد و آن عمل را تجاوز به حقوق و به خطر افكندن عِرض و ناموس خود مىداند و اجازه نمىدهد كه دیگران آبرویش را بریزند و حقوقش را پایمال كنند. پس تاكنون سه قید اصلى براى آزادى مورد تأیید قرار گرفت و اگر این قیود رعایت نشود، به حقوق دیگران تجاوز شده است.