تربیت
Tarbiat.Org

پاسخ استاد به جوانان پرسش گر
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

نحوه برخورد با شبهه‌افكنى در مورد نظام اسلامى

پرسش:
وظیفه امروز ما در قبال شیوه‌هاى ستیز دشمن با دین و حكومت دینى كدام است؟
پاسخ: دشمنان اسلام و مردم سرافراز ایران اسلامى، در محاسبات خود به این جمع‌بندى رسیده‌اند كه عامل پیروزى و پایمردى و مدار اقتدار و وحدت این ملّت عاملى دینى است و ریشه در دین و اعتقاد ایشان دارد كه اینچنین فریفته و دلباخته حكومت دینى هستند. لذا تلاش كرده و مى‌كنند تا با ترتیب دادن انواع هجمه‌هاى فكرى و فرهنگى این اعتقاد راسخ را از بین ببرند و ریشه آن را بخشكانند. از این‌رو دشمن، در راستاى فعالیت‌هاى فرهنگى خود، سه نوع نقشه و توطئه طرح‌ریزى كرده كه عبارتند از: تفكیك دین از سیاست، تفكیك حكومت دینى از ولایت فقیه و تشكیك در صحت عملكرد ولایت فقیه در ایران. با توجه به این مطلب، اگر كسانى دلبستگى به این نظام داشته باشند ـ كه بحمد الله اكثریت قاطع مردم به این نظام دلبستگى دارند و یكى از نمودهاى آن تظاهراتى است كه هر از چند گاه رخ مى‌دهد و دنیا را متحیّر مى‌سازد ـ باید به هوش باشند كه از این سه راه دشمن در آنها نفوذ نكند. بنابراین باید بكوشند كه روز به روز در پذیرش این نظریه كه دین از سیاست جدا نیست راسخ‌تر شوند. باید باور كنند كه اگر هر دین دیگرى بتواند از سیاست جدا باشد، اسلام چنین نیست و راه این كارهم شناخت اسلام و درك دقیق نظر اسلام نسبت به سیاست و اداره امور جامعه است كه باید با ادله قطعى این مسأله را براى خودشان حل كنند تا راه نفوذ و توطئه دشمن بسته شود.
دوم این كه در پذیرش این نظر راسخ‌تر شوند كه حكومت دینى تنها به این نیست كه قوانین مصوب مجلس، اسلامى باشد و یا مخالف اسلام نباشد، بلكه قوام حكومت دینى به این است كه مجریان قانون دلباخته اسلام باشند. هم اسلام شناس باشند و هم بهترین علاقمندان و مجریان احكام الهى باشند، وگرنه قانونى كه روى كاغذ نوشته شده
( صفحه 261)
باشد و مجریانش آن را رعایت نكنند، چه نفعى به حال جامعه خواهد داشت؟ مگر در قانون اساسى رژیم گذشته مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمى ایران شناخته نمى شد؟ اما این قانون چه اندازه مى‌توانست در رفتار حكومتى كه سراپا تسلیم خواسته‌هاى دشمنان كافر و معاند بود مؤثر باشد؟ پس اصل دوم این است كه ما روز به روز اعتقادمان را به اصل ولایت فقیه راسخ‌تر كنیم و این تئورى را بر اساس ادله محكم تبیین كنیم كه هم باور خودمان محكم گردد و هم به نسل آینده با دلایل قوى بباورانیم كه حكومت اسلامى تنها در سایه ولایت فقیه قابل بقا خواهد بود.
بعد از دو مرحله فوق نوبت مى‌رسد به مرحله سوم كه آیا این شكل از ولایت فقیه كه در طول دو دهه گذشته در ایران اجرا شده همان ولایت فقیهى است كه از مكتب اهل‌بیت تلقى شده، یا این كه باید شكلش عوض شود؟ البته این یك مسأله فرعى است كه بعد از تبیین مرحله اول و دوم باید به آن پرداخت، بنابراین پرداختن به آن دو مرحله در اولویت قرار دارد ولى اجمالا در پاسخ مى‌توان گفت: آرى، این شكل از ولایت فقیه كه در طول دودهه گذشته بر این كشور اسلامى حاكم بوده است، همان ولایت فقیهى است كه از مكتب اهل بیت(علیهم السلام) بدست آمده است و نتیجه مجاهدت‌هاى علمى فقیهان بزرگ و وارسته شیعه امامیّه است كه در طول قرن‌ها از آبشخور زلال سنّت معصومان(علیهم السلام) برگرفته‌اند و به عنوان هدیه‌اى الهى به انسان‌ها عرضه كرده‌اند. و صد البتّه ولایت فقیه در طول قرن‌هاى متمادى، در محدوده‌اى كه فرصت ظهور و بروز پیدا كرده است، در عمل فقهاء و متدیّنان شیعه وجود داشته است و سرانجام در عصر حاضر به یُمن وجود پربركت حضرت امام خمینى(رحمه الله) و همیارى و همكارى مردم مسلمان ایران اسلامى، ولایت فقیه جامه كامل عملى پوشید و پایه و اساس شكل‌گیرى نظام دینى جمهورى اسلامى ایران گشت و به شكل ولایت مطلقه فقیه تبلور و عینیّت پیدا كرد كه قطعاً با لیبرالیزم و دموكراسى غربى هرگز روى سازگارى ندارد، در عین این كه مظهر محبّت و عطوفت و مصلحت‌اندیشى و خیرخواهى براى امّت است.
( صفحه 262)