تربیت
Tarbiat.Org

پاسخ استاد به جوانان پرسش گر
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

التقاط فكرى در حوزه اندیشه دینى

مراد از التقاط فكرى آن است كه كسى با مطالعه آراى دانشمندان علوم مختلف نظرات و آرایى را بر مى‌گیرد و به آنها گرایش مى‌یابد، با این كه فرد فرصت ندارد كه این نظرات را با هم بسنجد و دریابد كه آیا با هم سازگارى دارند یا خیر؟ او اصلا بر این كار نه فكرى كرده است و نه انگیزه‌اى دارد، صرفاً مى‌گوید عقیده‌ام این است كه فلان روان‌شناس یا جامعه‌شناس یا حقوقدان نظر بهترى دارد. و همین امر موجب التقاط فكرى مى‌شود.
متأسفانه این گونه تفكّر در حوزه اندیشه دینى هم راه یافته است و در جامعه اسلامى ما، بخصوص در نیم قرن اخیر نمود بیشترى داشته است. برخى افراد در یك مقطع از زندگى خود از طریق پدر و مادر و محیط و رهبران دینى عقاید را از اسلام برگزیدند و پذیرفتند،
( صفحه 307)
سپس در مقاطع بعدى و با مطالعه پاره‌اى، كتب، مجّلات، نوشتجات و یا استماع برخى سخنرانیها با نظریات و عقاید دیگرى، از علوم و موضوعات مختلف، آشنا شدند و آنها را نیز پذیرفتند‌؛ بدون توجه به این كه این آراء و افكار برگرفته از علوم و افراد مختلف با هم سازگارى دارند یا خیر؟ آیا مثلا نظریه‌اى كه از فلسفه پذیرفته‌اند با فلان نظریه در زیست‌شناسى، فیزیك، ریاضى و یا با فلان نظریه دینى سازگار است یا خیر؟ كه البته اگر دقت كنیم، در مى‌یابیم كه در بعضى از موارد اینها با هم نمى‌سازند و مجموعه منسجمى را تشكیل نمى‌دهند. بطور مثال: یكى برگرفته از مكتب «خدا محور» است و دیگرى برگرفته از مكتب «انسان محور یا اومانیسم»، یكى برخاسته از گرایش مبتنى بر «اصالت فرد» و دیگرى برآمده از گرایش مبتنى بر «اصالت جمع»، پاره‌اى محصول اندیشه «لیبرالیسم» و «سكولاریسم» و پاره‌اى دیگر نتیجه اندیشه «دین محورى» است كه با هم سازگارى ندارند و گاه ضدّ یكدیگر و در نقطه مقابل هم قرار مى‌گیرند و این گزینش‌هاى نادرست از افكار و عقاید غیر همسو و ناسازگار به دلیل آن است كه توقّع داریم بدون داشتن اطلاعات كافى، در زمینه‌هاى گوناگون تخصّصى به اظهار نظر بپردازیم، و حوصله كاویدن نظرات و سنجش مبناى فكرى آنها را با دیدگاههاى اساسى مورد قبولمان در دین و فلسفه پذیرفته شده، نداریم.
از این‌رو، اگر بخواهیم در زمینه جامعه‌شناسى، حقوق و سیاست و مانند آنها افكار و نظراتى را بپذیریم كه با عقاید دینى‌مان سازگار باشد، ضرورت دارد كه مكتب هایى كه از طریق ترجمه كتاب‌هاى خارجى و تبلیغ آنها به ما ارائه شده كنار نهیم و نظرات جدیدى در علوم انسانى مطرح كنیم كه هم از نظر علمى و هم از نظر مبانى و اصول، با عقاید دینى‌مان سازگار باشند. در غیر این صورت، یا باید دست از عقاید دینى‌مان برداریم(185) و یا آن نظریات و افكار ناسازگار با عقاید دینى را كنار نهیم و نمى‌توان هر دو را جمع كرد‌؛ چنان كه نمى توان پذیرفت كه الان هم روز باشد و هم شب!
پس بدون توجه به نكته اساسى‌اى كه ذكر كردیم نمى توان سراغ تمام افكار و نظرات رفت و از هر كدام بخشى را برگزید و به التقاط فكرى و دینى تن داد‌؛ چه این كه در این صورت، در ما گرایش افراطى پلورالیزم در شناخت و معرفت، كه بدان اشاره رفت، پدید مى‌آید.
( صفحه 308)