تربیت
Tarbiat.Org

پاسخ استاد به جوانان پرسش گر
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

پشت پرده شعار تساوى حقوق شهروندان

پرسش:
مقصود اصلى برخى كسانى كه امروز شعار «یك درجه بودن انسانها و شهروندان» را مطرح مى‌كنند چیست؟
پاسخ: امروز وابستگان استكبار در داخل با طرح شعار یك درجه بودن انسانها و شهروندان به دنبال ترویج لیبرالیسم و دموكراسى غربى هستند. آنها به دنبال این هستند كه هیچ فرقى بین انسان‌ها نیست و همه از حقوقى یكسان برخوردارند و باید نظر همگان در تدوین قوانین كشور به صورت یكسان مؤثر باشد. البته این كه انسانها داراى دو درجه نیستند مورد قبول اسلام نیز هست، در این‌باره خداوند مى‌فرماید:
«یا ایّها النّاسُ اِنّا خَلَقناكُم مِنْ ذكَر وَ اُنْثى و جَعَلْناكُم شُعُوباً و قَبائِلَ لتَعارَفوُا اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِندَاللّهِ اَتْقاكُمْ...»(154)
اى مردم، ما شما را از یك مرد و زن بیافریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید، (اینها ملاك امتیاز نیست) گرامى‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
در آیه فوق، انسانها از نظر خصوصیات ذاتى (انسانیت انسان) یكسان معرفى شده‌اند و از این نظر، تفاوت و درجاتى براى انسانها متصور نیست، ولى ذیل آیه اشاره به تفاوت‌هاى عرضى دارد، یعنى گر چه تكویناً انسانها در یك درجه‌اند، اما ویژگى‌ها و صفات ارزشمند اكتسابى باعث امتیاز انسانها مى‌شود، و بر این اساس انسانهاى با تقوا نزد خداوند جایگاه برترى دارند و نمى‌توان گفت انسانها نزد خداوند یكسانند.
اما برخى مغالطه مى‌كنند و مدعى هستند كه چون انسانها همه از نظر انسانیت در یك درجه‌اند، پس باید از همه حقوق اجتماعى به طور یكسان برخوردار شوند. بى‌شك لازمه تساوى انسانها در انسانیت، تساوى در حقوق نیست و اگر چه انسانها همه در
( صفحه 263)
انسانیت یكسان هستند اما ملاك تقسیم بندى انسان فقط «انسانیت» نیست، بلكه گاهى انسانها را با ملاكهاى دیگر تقسیم‌بندى مى‌كنند، مثلا به لحاظ جنسیت انسانها اختلاف دارند‌؛ گروهى مرد هستند و گروهى زن، به لحاظ رفتارهاى اختیارى هم انسانها مختلفند، گروهى با سعى و تلاش خود به مراحلى دست پیدا مى‌كنند كه افراد تنبل و تن‌پرور به این مراحل دسترسى ندارند، پس باهم متفاوتند و به عنوان نمونه در همه جاى دنیا رییس جمهور براى احراز سِمت ریاست جمهورى باید شرایطى داشته باشد و هرگز نمى‌پذیرند كه به صِرف تساوى انسان‌ها در اصل انسان بودن، یك نفر بى‌سواد بى‌اطلاع از اوضاع و احوال سیاسى و اجتماعى به عنوان رییس جمهور انتخاب شود.
گاهى هم تفاوتها بر اساس یك ملاك اعتبارى است مثل تفاوت در تابعیت، كه از ابتدایى‌ترین مسائل حقوق بین الملل خصوصى، تفاوت شهروندان و تابعین یك نظام است و این طور نیست كه همه تابعین یك نظام از حقوق مساوى برخوردار باشند، اتفاقاً تابع درجه یك و تابع درجه دو در تمام نظامهاى حقوقى دنیا پذیرفته شده است و تابع درجه یك، حقوقى دارد كه تابع درجه دو فاقد آن حقوق است مثلا‌؛ حق انتخاب شدن به عنوان رهبر جامعه، رئیس جمهور و یا احراز پست‌هاى كلیدى دیگر فقط از حقوق تابع و شهروند درجه اول است.
به هر حال پاسخ تفصیلى مغالطه فوق فرصت دیگر مى‌طلبد(155) و اینجا همین قدر باید گفت كه در این زمینه كسانى این شبهات و مغالطات را مطرح مى‌كنند كه یا آگاهى كافى به مسائل ندارند و یا اغراض سوئى را دنبال مى‌كنند، تا بتوانند با دیدگاههاى ضد اسلامى و ضد انقلابى كه دارند خودشان را در صف مردم مسلمان و انقلابى جا بزنند و از دستاوردهاى این انقلاب به نفع اغراض خودشان استفاده كننده و بعضاً علیه انقلاب تلاش كنند. آنها بدنبال این هستند گروهى را كه مستقیماً وابسته به صهیونیسم جهانى است در این كشور به عنوان یك مذهب رسمى اعلام كنند و همه انسانها را اعم از كافر و مسلمان در یك درجه طبقه‌بندى كنند تا بتوانند از نظر حقوق اجتماعى و احراز پست‌هاى كلیدى زمینه مناسبى براى دستیابى به اهداف سوء خود پیدا كنند. اما همان
( صفحه 264)
طور كه گفتیم ما نمى توانیم مسلمان و كافر را در احراز پست‌هاى حساس مملكت یكسان بدانیم زیرا طبق نگرش اسلامى و آنچه خداوند مى‌فرماید:
«وَلَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرینَ عَلَى الْمُؤمِنینَ سبیلا»(156)
و خداوند هرگز براى كافران راهى (براى تسلط) بر مؤمنان نخواهد نهاد.
همانطورى كه یك شخص بى‌سواد نمى‌تواند رئیس جمهور كشور شود زیرا شرطى از شرایط این مسؤولیت بزرگ و خطیر را ندارد، یك غیر مسلمان هم نمى‌تواند رئیس جمهور كشور اسلامى شود. پس ما نباید با این توطئه‌ها و مغالطات بى‌اساس دست از اهداف و عقاید خود برداریم و اجازه بدهیم مخالفان و دشمنان ما به راحتى به اهداف سوء خود دست یابند حال ما را متهم به درجه‌بندى شهروندان بكنند یا متهم به چیز دیگر.
( صفحه 265)