پرسش:
نظر اسلام درباره «رحمت» ، «غضب» و «خشونت» چیست؟
پاسخ: از جمله شبهاتى كه غربىها بر اسلام و قرآن وارد كردهاند این است كه خدایى كه در قرآن معرفى شده عبوس، خشن و اهل غضب و انتقام است؛ امّا خداى انجیل با گذشت، رئوف و با سعه صدر و پر تحمّل و آن قدر مهربان و دلسوز مردم است كه، العیاذبالله، پسرش را فرستاد كه فدا شود، تا همه مردم بخشیده شوند و خون او جریمه و تاوان معصیت و گناه گناهكاران گردد! آیا واقعاً خدایى كه قرآن معرفى مىكند خشن و عبوس است یا رحیم و رئوف؟
پاسخ شبهه فوق این است كه خداوند هم داراى صفت رحمت است و هم داراى صفت غضب. هم «ارحمالراحمین» است و هم «اشد المعاقبین»؛ و از 114 سوره قرآن، 113 سوره با «بسمالله الرحمن الرحیم» آغاز مىگردد كه در آن دو اسم از اسماء دالّ بر رحمت خد؛ یعنى، «رحمان» و «رحیم» آمده است. تنها یك سوره از قرآن با «بسمالله» آغاز نشده است اما در سوره نمل دوبار عنوان «بسمالله» آمده است و علاوه بر طلیعه سوره، در میانه سوره نیز تكرار شده است؛ آنجا كه ملكه سبا نامه حضرت سلیمان به خود را كه با «بسمالله الرحمن الرحیم» آغاز شده است، بر قوم خود مىخواند. به هر حال، در قرآن 114 مرتبه جمله «بسمالله الرحمن الرحیم» تكرار شده كه در آن دو صفت از رحمت الهى ذكر گردیده است. اما در كنار معرفى رحمت بىكران الهى، آیاتى نیز ویژگى خشم و غضب خدا را معرفى مىكنند؛ از جمله:
«... وَ اللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقام»(138)
و خداوند (براى كیفر بدكاران و كافران لجوج) عزّتمند و صاحب انتقام است.
( صفحه 238)
«إِنّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ»(139) مسلماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت.
«... فَباءُو بِغَضَب عَلى غَضَب وَ لِلْكافِرِینَ عَذابٌ مُهِینٌ»(140)
از اینرو، به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند؛ و براى كافران مجازاتى خواركننده است.
خدایى كه ما به آن معتقدیم فقط اهل خشم و غضب نیست. بلكه هم داراى رحمت است و هم داراى غضب، و بىتردید رحمت او بر غضب و خشم او برترى و سبقت دارد، از اینرو فرمود:
«... كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ...»(141)؛
اعراب (خداوند) رحمت (و بخشش) را بر خود ختم كرده است.
این معنى در روایات فراوان و متواترى از ناحیه شیعه و سنّى نقل شده است و در دعاهاى ما آمده است كه:
«یا مَنْ سَبقت رحمته غضبه.»(142) ؛ اى كسى كه رحمتش بر غضبش پیشى گرفته است.
یعنى رحمت خدا غضب او را نفى نمىكند. بلكه بر آن سبقت دارد و تا آنجا كه حكمت و لطف و فضل الهى ایجاب كند، بندگان مشمول رأفت و رحمت حضرت حق خواهند بود و خشم و غضب الهى ظاهر نمىگردد، مگر در هنگامى كه ضرورت باشد خداوند عدهاى را گرفتار خشم و غضب خود گرداند. از اینروست كه مىبینیم خداوند بر اقوامى چون قوم عاد، ثمود و لوط ـ كه داستانشان در قرآن نیز آمده است ـ غضب كرد و با فرود آوردن عذاب خویش بر آنها، نابودشان ساخت چرا كه آنان با وجود تلاش دلسوزانه پیامبران و ارائه معجزات و نشانههاى الهى راه طغیان و فساد پیش گرفتند و اندكى تغییر در رفتار پلید و زشت خویش ندادند و بیش از پیش به عصیان و مخالفت با دستورات الهى و پیامبر او پرداختند. اینجا بود كه حكمت و مشیّت الهى ایجاب كرد كه آنان گرفتار خشم و عذاب الهى گردند، تا عبرتى باشند براى مفسدهجویان و گردنكشان لجوج و معاند.
( صفحه 239)
بنابراین، خدایى كه در قرآن معرّفى شده است، عبوس نیست، بلكه خداى رحمت و مهربانى است و تنها به هنگام ضرورت و جایى كه حكمتش ایجاب كند، بر ستمگران معاند خشم مىگیرد. پس در برابر این سؤال كه آیا اسلام طرفدار رحمت و مهربانى است و یا سختگیرى و خشونت؟ مىگوییم: در اسلام اصل، رحمت و رأفت است امّا در موارد خاصّى كه قرآن نیز به آنها اشاره دارد، نباید رحمت و رأفت نشان داد و آنجا باید سختگیرى، شدّت عمل و خشونت نشان داد(143). خداوند نیز هم داراى صفت رحمت است و هم داراى خشم، غضب و انتقام.
( صفحه 240)