در این رویكرد، شبهه كننده در پى آن است كه دستورات الزام آور دینى و دعوت مردم به تبعیت و پیروى از آن را با اصل و جوهر انسانیت ناسازگار و منافى جلوه دهد. البته این شبهه در چند شكل و صورت بیان شده است كه ما به برخى از آنها اشاره مىكنیم:
در اصطلاح منطقى، اختیار، فصلِ مقوّم و ممیّز(48) انسان است و تشكیل دهنده جوهر انسانیت است، حال اگر ما اختیار و آزادى را از او سلب كنیم و او را ملزم كنیم، انسانیت را از او سلب كردهایم. پس نباید دین احكام الزامآور داشته باشد و او را به اطاعت از پیامبر، ائمه و جانشینان و نواب امام معصوم وادارد؛ كه در این صورت به انسانیت او حرمت ننهاده و حق انتخاب را از او سلب كرده است.
( صفحه 77)