تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

زندگی در فرهنگ انتظار

4- نظر به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه و شخصیت امام خمینی(ره)، نظر به مرحله‌ی گذار است تا در زمان غیبت، رجوع ما به حاکمیت امام معصوم مورد غفلت قرار نگیرد و در این راستا به جامعه‌ای نظر داریم که جامعه‌ی منتظِر است و آن را یک زندگی می‌دانیم که باید در فرهنگ انتظار به آن بپردازیم.
آن‌هایی که می‌گویند منتظر بمانیم تا امام زمان(عج) تشریف بیاورند و بعد ببینیم چه باید کرد، ابداً امام زمان(عج) را نمی‌شناسند. زیرا امام زمانِ غایب یعنی امامی که در عین غیبت، راه‌کاری برای ادامه‌ی دینداری برای ما گذاشته‌اند تا در زمان غیبت چون منتظران زندگی کنیم، نه همچون نشستگان. سبک و سلوک حضرت امام خمینی(ره) یعنی حیات دینی، با رویکرد انسان منتظِر. کسی که می‌خواهد بنشیند تا بعداً امام زمان بیایند و کاری بکنند دروغ می‌گوید که منتظر است چون به فکر ساختار جامعه‌ی منتظِر نبوده است. شیعه در راستای انتظارِ امام زمان(عج) به جامعه‌ای نظر دارد که جامعه‌ی منتظِر است با هویت خاصی که جامعه‌ی منتظِر دارد. جامعه‌ی منتظر برای خود شخصیت خاصی دارد که باید به آن بپردازیم و این تهمت است به شیعه اگر بگویند منتظر امام زمان(عج) معطل و بیکار است. جامعه‌ی منتظر دارای مکتب خاصی است که به ولایت فقیه نظر دارد. تفاوت این جامعه با جامعه‌ی آرمانی شیعه آن است که در جامعه‌ی آرمانی، امام معصوم حاکم است و ساختار خاص خود را دارد ولی در جامعه‌ی منتظِر، حاکمیت با ولیّ فقیه است که سعی دارد حکم خدا و رسول و امام(ع) را حاکم کند و این بهترین شرایط برای زندگی در زمان غیبت است. یکی از اشتباهات بزرگی که ما داریم این است که فکر می‌کنیم در جامعه‌ی منتظر امکان حیات متعالی نیست و باید دست روی دست بگذاریم تا اماممان بیایند، در صورتی که حضرت صادق(ع)می‌فرمایند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّیْف‏»؛(440) هركس با انتظار ظهور امام زمان(عج) بمیرد مانند کسی خواهد بود که در خیمه‌ی قائم با او باشد، نه، بلكه مثل كسی است كه در خدمت رسول خدا(ص) شمشیر زده باشد. این‌ها همه نشان می‌دهد همان‌طور که ظهور امام زمان‌(عج) ظهور انقلابی بزرگ است، فرهنگ انتظار هم نمی‌تواند از آن حالتِ حماسی جدا باشد. به همین جهت رسول خدا(ص) فرمودند: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ، اِنتظارُ الْفَرَجِ»(441) برترین عبادت، انتظار فرج است. و بدانیم انتظار فرج در حال حاضر به همان معناست که امام خمینی(ره) در تبیین آن فرمودند: شكستن فرهنگ شرق و غرب، بی‌شهادت میسر نیست.(442) پس می‌توان همین حالا در یک حیات متعالی به سر برد.
5- در راستای نظر به حق در مسیر نظر به مهدی(عج)، باید متوجه‌ی غرب بود و نقد مدرنیته به عنوان نقد حجاب ظهور حقیقت، چیزی نیست که بشود از آن غافل شد و از عاملی که به واقع مانع تجلی ظهور حقیقتِ انقلاب اسلامی می‌شود به راحتی گذشت.
این بود آن‌چه ما به عنوان راه‌کار زندگی ذیل شخصیت حضرت امام خمینی(ره) بدان اعتقاد داریم و امید داریم اگر عزیزان نکات پنجگانه‌ی فوق را رعایت کنند به لطف الهی شخصیت خود را در معرض پرتو شخصیت اشراقی حضرت روح الله(ره) قرار می‌دهند و کار را شروع کرده اند.
در آخر قضیه‌ای را نقل می‌کنم تا شاید به این امر کمک کند که چرا ما اصرار داریم حضرت امام(ره) می‌توانند مبادی فکر ما باشند و از این طریق جامعه‌ی ما بتواند آزاد از ظلمات فرهنگ مدرنیته به تفکر و تفاهم و وحدت برسد. امیدوارم توانسته باشم این مسئله را روشن کنم که رجوع به حضرت امام رجوع به همه‌ی آن چیزی است که امروز جامعه‌ی ما می‌تواند با آن زندگی کند.
قضیه ‌از این قرار است که یکی از نزدیکان حضرت امام می‌فرمایند؛ امام به من پیغامی دادند تا به آیت الله اراکی بدهم. بعد که ملاقات تمام شد آیت الله اراکی به من گفتند؛ به آقا بگوئید یادتان است هنگامی که در اراک بودیم بزرگ‌ترین کاری که می‌کردیم این بود که در روز عاشورا یک دسته‌ی سینه‌زنی بیرون بیاوریم تا روحانیت بیایند و جلو بیفتند و حالا ببینید الحمدلله چقدر قدرت داریم. به آقا بگوئید دیدید کار به کجا رسید و حکومت اسلامی برقرار شد و کار ما به کجا رسید؟ بگوئید این همه آوازها از شما بود. بعد اضافه کردند می‌خواهم فردا خدمت امام بیایم. من ماجرا را خدمت امام عرض کردم، وقتی که خبر آوردند آقای اراکی تشریف آوردند. امام لباس معمولی خانه را از تن بیرون آوردند و عبا بر دوش به استقبال آقای اراکی آمدند. با دیدن امام، آقای اراکی فرمودند: السلام علیکَ یابن رسول الله. السلام علیکَ یابن رسول الله. السلام علیکَ یابن رسول الله. امام زیر بغل ایشان را گرفتند و در کنار خود نشاندند و آقای اراکی روی کردند به امام و فرمودند: «اَنَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک. اَنَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک». شما مجدِّد مذهبی. امام ‌فرمودند: شما هم بقیت السّلف هستید، یادگار گذشتگان ما هستید.(443)
عرض بنده از طرح این واقعه آن بود که ملاحظه بفرمائید آیت الله اراکی(ره) با آن مقام، با آن بصیرت به امام عرض می‌کنند: «اَنَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک» و بعد می‌فرمایند شما مجدِّد مذهبی.(444) معنی این جمله آن است که اسلام با آن حیاتی که شما به آن دادید می‌تواند ادامه پیدا کند و حرف بنده نیز در تمام جلساتی که گذشت برای گفتن همین نکته بود که اگر بخواهیم در شرایط جدید، اسلام ادامه یابد و مسلمانی ما آن نوع مسلمانی باشد که شایسته‌ی تشیع است، باید به اسلامی رجوع کرد که حضرت روح الله(ره) به صحنه آورده‌اند.
رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «إنَّ فی اُمّتی محدثین مُکلّمین»(445) در امت من کسانی هستند که صدای فرشتگان را می‌شنوند و فرشتگان با آن‌ها سخن می‌گویند. اگر حضرت امام خمینی(ره) را مصداق چنین افرادی از امت رسول خدا(ص) ندانیم، چه کسانی را مصداق این روایت بدانیم؟ و نیز آن حضرت می‌فرمایند: «إنَّ لِلّهِ عباداً لَیسُوا بِأنبیاء یغْبِطُهُمُ النَبیون»(446) برای خداوند بندگانی است که پیامبر نیستند ولی انبیاء غبطه‌ی آن‌ها را می‌خورند. آیا حضرت امام روح‌الله(ره) مصداق چنین بندگانی نیستند تا ما خود را در ذیل شخصیت او قرار دهیم؟
خداوند به حقیقت اولیاء و انبیائش افتخار پیروی از حضرت امام‌خمینی(ره) را جهت بهترین رجوع به حضرت حق، به ما عنایت بفرماید.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»