اگر کسی رسید به این که در مقابل خدا بنده است، افق جان او متوجه حقیقت میشود. دیگر میل او در راستای تحمیل ذهنیاتش به عالم نیست، بندِ حق است یعنی رجوع او به چیزی بالاتر از خودش است، این دیگر از غرب عبور کرده است. با توجه به این امر است که تأکید میشود باید «منِ» خود را بنده دید و بقیه را نیز متوجه این حقیقت كرد و سیر الی الحق جز این نیست، هرچند این سیر، ساز و کارهای مفصلی دارد که ما در حدّ توان محدود خود به آن میپردازیم ولی ارزش کار به باز شدن افقی است که بتوان آن افق را در منظر خود نگه داشت.
بنده سعی میکنم در رابطه با سیر الی الله جایگاه مباحث را عرض کنم تا إنشاءالله دوستان متوجه باشند با چه رویکردی باید مباحث و کتابها را دنبال کرد.
اگر معلوم شد مقصد و مقصود ما «سیر الی الله» است تا جان ما در معرض پرتو انوار الهی قرار گیرد، جایگاه تمام مباحث در راستای چنین هدفی مشخص میشود و اگر غیر از این است، خواننده یا شنونده را گرفتار پوچی کردهایم زیرا ما از آن گروههایی نیستیم که بگوئیم هر کتاب به یک بار خواندنش میارزد. این یک حیلهی سوبژکتیویته است تا سرگردانی انسانها پنهان شود. وقتی راه ما سیر الی الله شد برنامهها و راهکارهایی که متوجه این سیر است نیز مطلوب ما خواهد بود. حتی اگر آن برنامهها برای بهدستآوردن انرژی هستهای باشد تا استکبار نتواند ما را محتاج خودش بکند و از عزت اسلامی ما بکاهد. به هرحال باید جای هر برنامهای در راستای مقصد اصلی مشخص باشد. وقتی جای مباحث مشخص شود هرکس میتواند نسبت به هدف اصلی جلو برود و مباحث مطرحشده إنشاءالله برکات خود را به همراه میآورد وگرنه آن مباحث و آن فعالیتها هر چند با رنگ مذهبی باشد مزاحم حیات ما میشوند.
در رجوع «الی الله» - در بستر بندگی خداوند- مقصد ما رجوعِ به حق خواهد بود و در راستای رجوع به حق باید به اسماء الهی نظر کرد و رجوع به اسماء در ذیل رجوع به حق قرار میگیرد. از آن طرف مظهر کامل اسماء الهی، اهلالبیت(ع)اند که بهطور مشخص در این زمان حضرت مهدی(عج) میباشند و باید دائماً وجود و ظهور آن حضرت مدّ نظر باشد. ملاحظه کنید در این مکتب هم هدف مشخص است هم راه. هدف رجوع به «وجود» است به عنوان «حق» و راه رجوع به حق است با نظر به اهلالبیت(ع) که صورت کاربردی رجوع به حق هستند.
هدف را باید در ابتدا به عنوان یک حقیقت واقعی - و نه ذهنی- شناخت و در راستای رجوعِ الی الله باید نظر به حقیقتِ «وجود» داشت تا گرفتار خدای انتزاعی و مفهومی و ذهنی و اعتباری نگردیم.