تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

انسان کامل؛ آیت کبرای خدا

عرض شد رجوع به خدا بدون نظر به اسماء الهی و مظاهر آن، متوقف‌شدن در مفهوم انتزاعی خداوند است و هرگز با این خدای ذهنی نمی‌توان با حقیقت، ارتباطی ملموس پیدا کرد(302) و عملاً کسی نمی‌تواند خدای ذهنی را عبادت کند و در ذیل ولایت او از انوار او بهره‌مند شود. خدای واقعی با نور اسماء حسنایش در جمال اولیاء الهی خود را نمایانده است. خداوند می‌فرماید: «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»(303) به زودی نشانه‏های خود را در آفاق و در جان‌هایشان به آن‌ها نشان خواهیم داد تا برایشان روشن گردد كه او خود حق است. از این آیه روشن می‌شود که حضرت حق در جان انسان‌ها و در منظر مخلوقات، خود را می‌نمایاند. حضرت باقر(ع)در رابطه با این‌که سیره و گفتار امامان(ع) مظهر جمال حضرت حق است می‌فرمایند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لا یَكُونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّی یَنْظُرَ إِلَی اللَّهِ وَ یَنْظُرَ اللَّهُ إِلَیْهِ فَلْیَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ یَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ نَظَرَ إِلَی اللَّه‏» (304)هركه می‌خواهد بین او و خدا حجابی نباشد، تا خدا را ببیند و خداوند او را مشاهده كند، باید آل محمّد(ع) را دوست بدارد و از دشمنانشان بیزار باشد، اگر در چنین شرایطی قرار گرفت خداوند به او نظر می‌کند و او نیز به خدا می‌نگرد.
ممکن است عزیزان تصور کنند می‌توان بدون نظر به آل محمد(ع)، بدون حجاب، به حضرت حق نظر کرد در حالی‌که در آن صورت شما با خدای ذهنی خود که در اندیشه دارید به سر می‌برید که به تعبیر مولوی:
هر چه اندیشی پذیرای فناست

وانکه در اندیشه ناید آن خداست

حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با آیت کبری‌بودن امامان معصوم(ع) می‌فرمایند:
انسان كامل مثل اعلای الهی و آیت كبرای او و نبأ عظیم است و اوست كه بر صورت حق آفریده شده و كلید معرفت خداوند است. هركس او را بشناسد، در حقیقت خدای سبحان را شناخته است، زیرا انسان كامل با هر یك از اوصاف و جلوه‌های وجودی خود آیتی از آیات الهی است.(305)
امیدوارم به این جمله دقت کافی بفرمائید تا تصور نشود می‌توان بدون نظر به مظاهر اسماء الهی، به خدا رجوع كرد، چرا که در آن صورت به جای رجوع به خدا به فكری که از خدا داریم رجوع كرده‌ایم و نه به خدای واقعی.(306) قرآن در رابطه با رجوع به حضرت حق می‌فرماید: «وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»(307) برای خدا اسماء حسنایی هست، او را به آن اسماء حسنا بخوانید. عزیزانِ من خدا اسماء حسنا دارد، کجا دنبال خدا می‌گردید؟ می‌خواهی خدا را بخوانی باید او را در اسماء حسنایش جستجو کنی که در مظاهر او نمایان می‌شوند، پس باید مظاهر کامل اسماء الهی را پیدا کنی تا خدا را پیدا کرده باشی. در همین رابطه حضرت امیرالمؤمنین(ع)می‌فرمایند: «نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّتِی إِذَا سُئِلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا أَجَاب‏»(308) مائیم آن اسماء حسنایی که وقتی از خدا با نظر به آن اسماء تقاضا شود، جواب داده می‌شود. یعنی باید به آن اسماء حسنا رجوع کنید تا خداوند به شما رو کند. چقدر این معارف بلند است، شرایط مناسبی می‌خواهد تا بر روی آن‌ها بحث کنیم، ما اینجا می‌خواهیم فقط جهت عرایضمان شاهد بیاوریم. اگر ما توانستیم این را بفهمیم که اسماء حُسنا نمود و مظهر می‌خواهد و کامل‌ترین مظهر آن جمال اولیاء معصوم است، معنی رجوع به خدا را به معنی واقعی فهمیده‌ایم و می‌توانیم در این راه سیر کنیم وگرنه در خدای ذهنی خود متوقف هستیم. چطوری باید امیرالمؤمنین(ع)را بنگریم تا به خدا رجوع کرده باشیم و او را خوانده باشیم؟ آیا جز این است که باید با دیدِ رجوع به «وجود»، آن‌ها را مظاهر اسماء الهی دید تا معلوم شود خداوند از طریق آن‌ها با ما سخن می‌گوید و از طریق نظر به شخصیت اشراقی آن‌ها می‌توانیم به خدا رجوع کنیم و از انوار ایشان بهره‌مند شویم؟ اگر توانستیم امیرالمؤمنین(ع)را درست ببینیم آن وقت ملاحظه می‌کنید الی ما شاءالله انوار الهی در جمال آن حضرت در صحنه است. امام صادق(ع)می‌فرمایند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّتِی لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»(309) سوگند به خدا مائیم آن اسماء حسنائی كه خداوند عملی را از بندگان نپذیرد مگر آن‌كه با معرفت به ما باشد. در این روایت حضرت تأکید می‌کنند که عمل هیچ کس قبول نمی‌شود مگر این که باید ما را بشناسد. نفرمودند صرفاً ما را تبعیت کند، چون تبعیت و اطاعت وقتی ارزش دارد که بعد از معرفت باشد. یعنی ما تا اولیاء معصوم را نشناسیم اسماء الهی را نیافته‌ایم تا رجوعِ درستی به خدا پیدا کرده باشیم و اعمال و عباداتمان برای خدا باشد و مورد پذیرش خدا قرار گیرد و این به شناخت مقدس صاحب الأمر(عج) برمی‌گردد چون در روایت هم داریم؛ «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»(310) كسی كه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیّت مرده است‏. معلوم است که هدف اصلی نجات ما از طریق عبادات، با معرفت به وجود مقدس امام زمان(عج) محقق می‌شود، به اعتبار آن‌که امام زمان(عج) «السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ» می‌باشند. تا نظر به مقام وجودی حضرت نداشته باشی مبنای حقیقتِ هیچ موجودی را نیافته‌ای، از طرفی تا وجود را نیابید معنای واسطه‌ی فیض بودن حضرت را نمی‌یابید و برای یافتن «وجود» باید خود را آزاد از هر اسم و رسمی احساس کرد که بحث آن گذشت.
وقتی با درک «وجود» توانستیم مقام واسطه فیض را درک کنیم می‌فهمیم معرفت به مقام حضرت صاحب الزمان(عج) معرفت به مظهر کامل حضرت «الله» است و موجب می‌شود تا خدا را بشناسیم و از آن طریق او را عبادت کنیم و وقتی او را عبادت کردیم عباداتمان مورد قبول قرار می‌گیرد. و در این رابطه حضرت صادق(ع)می‌فرمایند: «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»(311) خدا عمل هیچ بنده‌ای را قبول نمی‌کند مگر با معرفت به ما.
انسان اگر خدا را نشناسد نمی‌تواند عبادت کند و چون شناختِ خدای ذهنی شناخت واقعی نیست و خدا را باید در مظاهرِ اسماء و صفاتش شناخت، پس اگر بخواهیم خدا را بشناسیم باید امام معصوم یعنی انسان کامل را بشناسیم، وقتی انسان کامل را شناختیم عملاً مظهر کامل اسماء الهی، یعنی حضرت الله را شناخته‌ایم، در این صورت است که حقیقتاً می‌توانید به خدا رجوع کنید و با انوار الهی مأنوس شوید.