البته در رابطه با نقش توحیدی و اشراقی حضرت امام لازم است كه دلایل تاریخی و فلسفی و روائی ارائه شود تا معلوم گردد امام در زندگی امروز ما - كه سراسر با مسائل اجتماعی گره خورده- یك استاد كاملِ سلوكی محسوب میشوند. اگر مرحوم قاضی فرمودند چنانچه نصف عمرتان را به دنبال استاد بگردید و بعد سلوك را شروع كنید ضرر نكردهاید، در امور فردی بوده و سلوك در امور فردی همان است كه علامهی قاضی(ره) میفرمایند؛ در سلوك جمعی هم استاد مخصوص به خودش را نیاز داریم. سلوك جمعی یعنی ایجاد روحانیتی که منجر به اتحاد بین امور فردی و امور جمعی شود و این همان اسلامیت است به تمام معنا. آرامآرام روشن خواهد شد آن استاد سلوکی که ما را وارد روحانیتی میکند که امور فردی و جمعی را به اتحاد رسانیم، حضرت امام(ره) است. همهی شما قبول دارید اگر در هر مرتبه از حالات روحانی، استاد سلوكی پیدا كردید به گونهای غیر قابل تصور شکوفا میشوید. استاد سلوكی میخواهیم تا بتوانیم در ذیل شخصیت او قلبمان را كنترل كنیم و به ادب لازم برسیم و چنین ادبی نه تنها در امور فردی بلکه در امور اجتماعی هم مورد نیاز ما است. بر این اساس عرض میکنم چنین شخصیتی امام بزرگوار هستند، به شرط آن که بپذیریم در ایجاد حیات طیبه و قلب دینی باید نسبت به حفظ جامعهی اسلامی و وحدت جامعه حساس بود، و در این مورد نیز باید مثل امور فردی سیر و سلوک داشت، در این صورت متوجه شخصیت خاص حضرت امام خواهید شد.
اینکه تأکید میکنم باید با حضرت امام(ره) برخورد سلوکی بکنیم، به جهت آن است که متوجه باشیم ایشان را تنها یک اندیشمند بزرگ و یک معلم فرهیخته ندانیم. با معلم که به ما علم میآموزد کسی برخورد سلوکی نمیکند، او باید برای ما دلیل بیاورد و ما هم با عقل خود سخن او را میپذیریم. ولی شما با قرآن صرفاً برخورد علمی نمیکنید، می رسید به اینكه این قرآن در مبادی جان شما جای دارد و لذا با آن برخورد سلوكی میکنید و آن را ذکرٌ للعالمین میدانید، همین نگاه را باید نسبت به ائمه(ع) داشته باشیم و آنها را شخصیتی اشراقی بدانیم که باید به آنها نگاهی سلوکی داشت. در رابطه با استاد سلوکی که ما در این زمان باید داشته باشیم ضروری است که به حضرت امام رجوع کنیم تا ما را وارد تاریخ توحیدی همهی انبیاء کنند، تاریخی که در انتها به حضرت مهدی(عج) میرسد، یعنی حضور در بهترین شکل زندگی توحیدی.
بنا به تجربهای كه تاریخ در اختیار ما قرارداده میتوان عرض كرد اگر بتوانیم در زندگیِ دینی امروزمان آن قطبی را كه باید پیدا كنیم حضرت روح الله قرار دهیم، در حیاتی همهجانبه وارد خواهیم شد، در این صورت نهتنها به همهی آن مقاماتی كه عرفا در سلوكِ فردی به آن میرسند، خواهیم رسید بلکه عملاً به سلوك همهجانبهای دست مییابیم كه بیشتر شبیه روحانیت انبیاست، زیرا حیات معنوی انبیاء وسعتی اجتماعی و تاریخی داشته تا سراسر عالم را خدایی كنند.
عزمی که در ارتباط با حضرت امام در انسان ایجاد میشود خیلی بالاتر از اطلاعاتی است که یک معلم خوب یا یک کتاب خوب نصیب انسان میکند. گاهی که خدمت آیتالله بهاءالدینی(ره) میرسیدیم از جلسه که بیرون میآمدیم اگر میخواستیم سر و ته حرفهای ایشان را جمع كنیم تماماً آنهایی بود كه میدانستیم. ایشان گاهی در 10 دقیقه یك روایت را میخواندند و شرح میدادند. و بعد از مدتی متوجه شدیم یك عزمی، یك عالَمی، یك رجوعی و یك افقی را در مقابل شاگردانشان ایجاد شده كه از نظر ذهنی و علم حصولی محسوس نبود اما حضور بود. اگر بتوانیم با حضرت امام(ره) به عنوان استاد سلوکی برخورد کنیم، - استادی که سلوکی وسیعتر از سلوک فردی را به میان آوردهاند - به عزم خاصی خواهیم رسید که خود را با ایشان یگانه احساس میکنیم و تمام ادراکات ایشان نسبت به اسلام و امور معنوی برای ما معنا میشود و حساسیت ما و ایشان یکی میگردد. آیا میشود فهمید ما چنین گمشدهای داریم، تا با قلب زمانه و روح امروز جهان، به یک احساس برسیم؟ این جلسات بهانه است برای رسیدن به این احساس، اگر بنده بتوانم شواهدی بیاورم تا شما به چنین احساس و حضوری برسید، کار دیگری ندارم زیرا بعد از آن شما خواهید بود و حضرت امام و افقی که از طریق شخصیت ایشان بدان چشم میدوزید. فرق جلسهی اول و جلسهی آخر در این سلسله نشستها آن است که در جلسهی آخر إنشاءالله در شما احساس حضور در افقی که امام مینمایانند بیشتر شده و این غیر از آن است که در جلسهی آخر اطلاعات شما بیشتر شده باشد. موضوع بحث ما شبیه خداشناسی است. شما روزِ اول خداشناسید، روز آخر هم خداشناسید، کسی كه بیرون سیر الی الله است میگوید اول میدانستی خدا هست آخر هم میدانی که خدا هست، ولی شما متوجهاید در آخر با اُنس بیشتری به خدا رجوع میکنید. همین حالت إنشاءالله در این بحث پیش میآید که نسبت به شخصیت اشراقی حضرت امام(ره) در اُنس بیشتری قرار میگیرید و نگاهتان به مقام واسطهی فیضِ حضرت صاحب الزمان(عج) که چنین انسانی - یعنی حضرت امام - در ذیل پرتو وجودی او پروریده شده است، شدت مییابد.
به حضرت امام به عنوان استاد سلوکی از آن جهت رجوع میکنیم که به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظهالله» آن بزرگوار در این دنیای تاریکِ ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد، درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه و معصومین، ما و دیگران هم مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بیانصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانهی الهی وجود دارد.(60)
خداوند به لطف خودش ما را از راهی که از طریق حضرت امام(ره) میتوانیم به سوی خودش طی کنیم، محروم نگرداند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»