تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

تفاوت تعقل و اشراق

عنایت داشته باشید وقتی تعقل می‌کنیم و در اثر تعقل مطلبی را متوجه می‌شویم، ابتدا به دنبال مطلب خاصی هستیم و از طریق تعقل به هرچه بهترفهمیدن آن مطلب نزدیک می‌شویم، مثل آن‌که در مورد وجود خدا و یا وجود معاد تعقل می‌کنیم. ولی اگر روحی داشته باشیم که به جای این‌که به کمک آن در مورد آن موضوعِ خاص تعقل کنیم بتوانیم به آن موضوع توجه نمائیم، یعنی بتوانیم جهت روحمان را به طرف جنبه‌ی وجودی آن موضوع معطوف کنیم، در آن صورت حقیقت آن موضوع بر قلب ما اشراق می‌شود. در تعقل، مفهوم آن موضوع برای انسان روشن می‌شود ولی اگر آن موضوع بر قلب شما اشراق شد به جای مفهوم آن حقیقت، جنبه‌ی وجودی آن موضوع با تمام زوایایش برای شما ظهور می‌کند. در تعقل صورت حقیقت نزد شما است اما در حد مفهوم نه در مقام «وجود».
اگر به خوبی روشن شود حضرت امام(ره) یک حقیقت زنده برای تاریخ معاصر ما هستند و با اشراقی که بر قلب ایشان شده انقلاب اسلامی را ظاهر کرده‌اند، رجوع به ایشان معنی خاصِ خود را خواهد یافت. زیرا وقتی یک حقیقت به صورت اشراقی بر قلبی تجلی کند تمام زوایای آن حقیقت را در همان حدّ و مرتبه با خود به همراه دارد و انسان را به بصیرت همه جانبه می‌رساند. فرق موضوع اشراقی که بر قلب تجلی می‌کند با فکری که از عقل حاصل می‌شود این است که تعقل، «فکر» انسان را در موضوع خاصی در محدوده‌ی مفهوم جلو می‌برد ولی در اشراق، تجلی نوری حقیقت به صحنه می‌آید، با همه‌ی جامعیتی که حقیقت با خود دارد و انسان با جنبه‌ی وجودی آن موضوع متحد می‌شود.(66)
انسان در تعقل، ابتدا موضوع خاصی را مدّ نظر قرار می‌دهد و از طریق تعقل به سوی آن سیر می‌کند و به اندازه‌ای که درست تعقل کرده، مفهوم آن موضوع برایش روشن می‌شود. ولی در اشراق وقتی جان انسان آماده شد، نور حق است که به سراغ انسان می‌آید، هرچند در محدوده‌ی موضوعی خاص. وقتی منتظر می‌مانید تا خدا هر طور خواست جواب طلب شما را عطا کند، به صورت کلی منتظر لطف او هستید، مثل همان سؤالات کلی که حضرت امام داشتند. در اشراق، همه‌ی جوانبِ موضوع برای انسان روشن می‌شود. چون به موضوع از جنبه‌ی وجودی نظر شده و حق با همان جنبه به قلب او اشراق می‌شود. ولی در تعقل به موضوع از جنبه‌ی حصولی و ماهیتی نظر شده و به همان اندازه که آدم روی موضوع دقت کرده است، به همان شکل برایش روشن می‌شود. به قول منطقیون «نتیجه تابع اَخَسِّ مقدمتین است». به اندازه‌ای که کبری وسعت دارد نتیجه وسعت خواهد داشت و این مربوط به علوم حصولی است. اما در تجلی اشراقی، شما به ماهیتی خاص نظر ندارید، فقط انتظارتان را برای تجلی مبادی مورد نظر به میان آورده‌اید و برای حضرت امام مبادی تحقق انقلاب اسلامی اشراق شد و شخصیت امام را در بر گرفت به طوری‌که آثار علمی و عملی ایشان حاصل آن اشراق گشت. در این حالت انقلاب اسلامی در نور حق دیده می‌شود و بر همان مبنا نیز ظهور می‌کند.