راز اینکه میبینید امروز هیچ فرقی بین غرب و وَهّابیت در مواضعی که مقابل نظام اسلامی میگیرند نیست را باید در خدایی که میشناسند جستجو کنید، چون کسی باور نمیکرد روزی وهّابیت با اسرائیل در مقابل حزبالله و حماس متحد شود. اسرائیل سَمبل غرب در جهان مدرن است. اگر از یک فرانسوی سؤال کنید مدینهیفاضلهی تمدن غربی کجاست؟ میگوید اسرائیل. اسرائیل در دنیای غرب، غربِ شکوفاشده است، به اصطلاح میگویند اتوپیای فرهنگ مدرن است. با توجه به این امر ملاحظه میکنید وهابیت با اتوپیای دنیای مدرن متحد شده، چون هر دو عالَم را یک طور میبینند و یک آرمان مدّ نظرشان است، آیا غفلت از خدای مهدی(عج) بدترین اندیشه و بدترین عمل را به همراه ندارد؟ و همه به جهت آن نیست که از حقیقت به مجاز نظر کردهاند؟
ما تا هیوم و کانت را درست نشناسیم معنی زندگی در مجاز را که غرب بر آن بنا شده نمیفهمیم و از غفلتهای خود نسبت به عدمِ رجوع به حقیقت آگاهی نمییابیم. گمان میکنیم باورهای دینی، همان حالت ذهنی و درونی است، بدون آنکه رجوعی به حقیقتِ خارجی داشته باشد.
وقتی روشن شد، «انتظار»، فرهنگِ رجوع به حقیقتِ وجود است معنی نظر به انقلاب اسلامی جای خود را مییابد که چرا امروز تنها نگاهِ درست در این عالم، نگاهی است که در فضای انقلاب اسلامی میتوان به عالم داشت، زیرا ما انقلاب اسلامی را چیزی میدانیم كه توسط بنیانگذارش به حضرت مهدی(عج) هدیه شده و با نظر به مهدی(عج) شکل گرفته و به مهدی(عج) نیز ختم میشود. همینطور که در مورد خدا میگوئیم «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ»(298) و مبدأ و انتهای هر چیزی را به خدا مربوط میدانیم و معتقدیم از خدا شروع میشود و به خدا برمیگردد. در مورد حضور نور مهدی(عج) نیز همین اعتقاد را داریم که او نیز در عالم امکان «الْأَوَّلُ وَالْآخِر» است عالَم به نور محمدی(ص) که نور اول است، ظهور میکند و به نور مهدی(عج) که مقام تفصیلی حقیقت محمدی(ص) است، ختم میشود. انقلاب اسلامی از زمان امامت حضرت مهدی(عج) شروع شده و به مهدی(عج) هم ختم میشود. حضرت امامخمینی(ره) ذیل وجود مقدس حضرت مهدی(عج) خود را پروراندند و مأمور تحقق این انقلاب شدند و بر این اساس میفرمایند: صاحب این انقلاب، حضرت صاحب(عج) است، إنشاءالله بیایند تا ما امانت را به ایشان تسلیم کنیم.(299) از این جمله ساده نگذرید، دقت کنید که میفرمایند: انقلاب اسلامی از نور خودِ حضرت شروع شده و به حضرت برمیگردد، به همین جهت اگر در برههای از زمان بعضی از مدیریتها زاویههایی نسبت به مبانی انقلاب پدید آوردند انقلاب اسلامی توانست آنها را در کورهی خود ذوب کند و با قدرت بیشتر به راه خود ادامه دهد، زیرا انقلاب اسلامی دارای ذاتی است که آن ذات، به حضرت مهدی(عج) رجوع دارد. اگر در انقلاب اسلامی رجوع به حضرت مهدی(عج) نهفته است، چنانچه در جایی هم از مقصد خود زاویه پیدا کرد، چون مقصد اصلی آن کاملاً در صحنه است باز به آن مقصد برمیگردد. مقام معظم رهبری«حفظهالله» فرمودند:
بعضی از مدیریتها در بخشی از برهههای این سیسال زاویههائی با مبانی انقلاب داشتند؛ اما ظرفیت انقلاب توانست اینها را در درون خود قرار بدهد؛ آنها را در كورهی خود ذوب كند؛ هضم كند و انقلاب بر ظرفیت خود، بر تجربهی خود بیفزاید و با قدرت بیشتر راه خود را ادامه بدهد. آن كسانی كه میخواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند. انقلاب راه خود را، مسیر مستقیم خود را با قدرت روزافزون تا امروز ادامه داده است و همهی كسانی كه با انگیزههای مختلف در درون این نظام قرار گرفتهاند، خواسته یا ناخواسته، به توانائیهای این نظام كمك كردند. به این حقیقت بایستی با دقت نگاه كرد؛ این ظرفیت عظیم، ناشی از همین جمهوریت و اسلامیت است؛ از همین مردمسالاری دینی و اسلامی است؛ این است كه این ظرفیت عظیم را بهوجود آورده است و راز ماندگاری و مصونیت و آسیبناپذیری جمهوری اسلامی هم این است و این را جمهوری اسلامی در ذات خود دارد و إنشاءالله آن را همواره حفظ خواهد كرد.(300)
ملاحظه کنید مقام معظم رهبری بر روی ذات جمهوری اسلامی تأکید میکنند، معتقدند جمهوری اسلامی قدرت آسیبناپذیری و ماندگاری را در «ذات» خود دارد. زیرا با نور باطنی خاصی مدیریت میشود. مثل بدن شما که نفس ناطقهی شما «ذات» آن است و اگر عارضهای بر بدن وارد شود نفس ناطقه جهت اصلاح آن وارد عمل میشود. بعضی چیزها ذات دارند و بعضی چیزها ذات ندارند. این ساختمان ذات ندارد، یک موجود اعتباری است. قرآن ذات دارد و در رابطه با باطن غیبیاش میفرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»(301) این الفاظ صورت آن قرآن بلند مرتبهای است که فقط مطهرون میتوانند با آن تماس داشته باشند. انقلاب اسلامی به اعتبار غدیر و به اعتبار مهدی(عج)، ذات دارد که باید در بحث ذاتبینی به آن بپردازیم. عرض کردم شما ذات دارید و بدنتان ذات ندارد، بدنتان خاک میشود اما ذاتتان که همان نفس ناطقهتان باشد، هیچ وقت از بین نمیرود. ذات انسان در تعادل است و به جهت همین تعادلش است که اگر بدن مریض شد، باز به سلامت برمیگردد. به قول پزشکهای قدیم مزاج آدم، آدم را به تعادل برمیگرداند، کافی است وقتی مریض شدید به نفس ناطقه فرصت دهید، تا بتواند بر روی بدن تأثیر بگذارد، فلسفهی پرهیز و نخوردن غذا هنگام مریضی همین است. اگر چیزی ذات داشت در همهی امور رجوعش به ذاتش است. اگر منحرف شد وقتی ذاتش فرصت پیدا کرد آن را به تعادل برمیگرداند. ممکن است در ابتدا باور نکنید که رهبری با چه مبنایی میفرمایند راز ماندگاری و مصونیت و آسیبناپذیری جمهوری اسلامی در «ذاتش» نهفته است. فکر میکنید یک جملهی عادی است ولی وقتی دقت کنید متوجه میشوید سخن ایشان، سخن با مبنایی است و مبتنی بر معارف ارزشمندی میباشد. هرجا بحث از ذات شود، نظر بر «وجود» است و در همین راستا عرض میکنیم این نگاه که رهبری به انقلاب اسلامی دارند همان نگاهی است که به «وجود» نظر دارد و عملاً در این نگاه حضرت مهدی(عج) به عنوان «السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ» مدّ نظر قرار میگیرند که بحث آن گذشت.