تربیت
Tarbiat.Org

سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
اصغر طاهرزاده

دین؛ حقیقت یا اعتبار؟

امید دارم در دوستان این حس پیدا شود که چرا می‌گوئیم «سیاست ما عین دیانت ما است» و بفهمیم تمام مسائل اجتماعی ما باید مبتنی بر یک معرفت حقیقیه‌ی حقه‌ی وجودی باشد، اگر خودِ این جمله یک جمله‌‌ی اعتباری به حساب آمد و نه یک حقیقت، دین را هم اعتباری قلمداد می‌کنیم، چون سیاستِ مبتنی بر این دین اعتباری، اعتباری است. در آن صورت نباید تعجب کرد وقتی ملاحظه می‌کنیم دیانت، بازیچه‌ی سیاست‌بازان شده است. وقتی جایگاه اشراقی دین مورد غفلت قرار گرفت باید منتظر همه‌ی این چیزها باشیم. مگر این که به جای سقیفه، غدیر بنشیند. سقیفه هیچ چیز نیست جز فکری که دین را یک اعتبار از طرف خدا می‌داند و بر این مبنا به خود حق می‌دهند که بگویند فعلاً صلاح نیست سخن رسول خدا(ص) در غدیر عمل شود.
تنها فرهنگی که معتقد است نبوت یک حقیقت اشراقی است و همه‌ی دستورات پیامبر خدا(ص) بر قلب او نازل شده و پرتو شخصیت الهی اوست و ولایت امام معصوم بر جامعه، نصب الهی است، می‌تواند بگوید: «سیاست ما عین دیانت ما است» یعنی سیاست ما مبانی غیبی باطنی دارد و نه اعتباری. در غفلت از این موضوع است که سیاست‌بازی و حزب‌بازی گریبان جامعه‌ی اسلامی را می‌گیرد وگرنه صرف این که ما حزب داشته باشیم تا آرمان‌های انقلاب را زنده نگهدارد کار بسیار خوبی است.
مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در جمع دانشجویان در کرمانشاه فرمودند:
ما با تحزّب مطلقاً مخالفتی نداریم و معتقدیم تحزّب با وحدت جامعه منافاتی ندارد؛ به شرط آن‌که با نگاه درست ایجاد شود. اگر حزبی برای کانال کشی وکادرسازی و هدایت فکری جامعه در زمینه‌های سیاسی، دینی، عقیدتی و دیگر عرصه‌ها به‌وجود آید و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، کاری خوب و مورد تأیید است که البته اینگونه احزاب، اگر در رقابت‌های سیاسی هم وارد شوند، به طور طبیعی برنده می‌شوند.(177)
پیشنهاد بنده آن است، رفقایی که گروه‌های مذهبی تشکیل داده‌اند، دستورالعمل و فلسفه‌ی وجودی خود را همین جمله‌ی رهبری قرار دهند، یعنی گروهی باشید که مبنایتان کادرسازی برای نظام باشد و در هدایت فکری و زمینه‌های سیاسی و عقیدتی فعالیت نمایید. مقام معظم رهبری در ادامه می‌فرمایند:
ولی برخی احزاب مانند احزاب کنونی غرب در واقع باشگاه‌هایی برای کسب قدرت هستند و سعی می‌کنند از هر طریق، از جمله زد و بند سیاسی به قدرت برسند که ما اینگونه تحزب را تأیید نمی‌کنیم اما اگر کسانی با همین نگاه، دنبال تشکیل حزب باشند، جلوی آنها را نمی‌گیریم.
این همان آزاد‌اندیشی است که رهبری مکرراً بر آن تأکید داشته‌اند و تا ما وارد چنین روحیه‌ای نشویم در جاده‌ی تحقق تمدن اسلامی وارد نشده‌ایم. ملاحظه کنید ایشان می‌فرمایند این نوع تحزّب را ما تأیید نمی‌کنیم و قبول نداریم، اما نظام اسلامی به این گروه‌ها اجازه‌ی فعالیت می‌دهد، این همان نظر به شخصیت حضرت امام است که روح آزاداندیشی را به ما می‌دهد، چون جامعه‌ی اسلامی باید ظرفیت این را داشته باشد که مخالفین نظام تا وقتی که برنامه‌ی براندازی ندارند بتوانند فعالیت‌های خودشان را ادامه دهند و ما باید آنقدر رشد کنیم که بتوانیم با برنامه‌های فرهنگی خودمان جامعه را جلو ببریم و تحت تأثیر فرهنگ‌های غیر الهی قرار نگیریم. ما مذهبی‌ها از جهت تحلیل نظر مخالفین هنوز در حدّی که رهبر معظم انقلاب مدّ نظر دارند، نیستیم. ما هنوز آنچنان در تنگنای تاریخی گرفتاریم که اگر بدانیم فردا این گروه یا این فرد می‌خواهند سخنی مخالف ما بگویند از همین امروز محدودشان می‌کنیم و از سعه‌ی صدرِ خود می‌کاهیم، بعد هم می‌گوئیم چرا خداوند فیض خود را از ما دریغ می‌دارد. در حالی‌که اگر با نور اشراقی حضرت امام مرتبط شویم به همان آزاداندیشی که حضرت امام مدّ نظر داشتند اعتقاد پیدا می‌کنیم. نمونه‌ی اعتقاد به آزاداندیشی حضرت امام، رهبر انقلاب‌اند و تفضلاتی که خداوند از آن طریق به ایشان کرده است. تفصیل حضرت امام تا این حدّ است که به آزاد‌اندیشی ایمان بیاوریم، همان‌طور که در مکتب امام اعتماد به مردم جزء مکتب است و نه یک مصلحت سیاسی.
صحبت‌های حضرت امام که اصرار می‌کردند مثل مباحثات طلبگی در امور فرهنگی با همدیگر برخورد کنید برای آن بود تا در عین مخالفتِ فکری با همدیگر، در ذیل اسلام، همدیگر را تحمل کنیم و نه‌تنها تحمل بلکه همدیگر را درک کنیم، یعنی بفهمیم طرف مخالف ما چه می‌گوید، حالا نظرش را قبول نداریم مطلب دوم است. وظیفه‌ی ماست که مبادی معرفتی این نوع توصیه‌هایی که حضرت امام بر آن تأکید دارند را پیدا کنیم تا به شخصیت اشراقی حضرت امام متصل شویم و بتوانیم آن اندیشه را تفصیل دهیم. وقتی به مقام اشراقی حضرت امام اعتقاد داشته باشید و براساس آن اعتقاد در ذیل آن شخصیت قرار گرفتید و ادب و آداب مخصوص آن را رعایت کردید، تفصیل آن شخصیت را می‌توانید محقق کنید. این نوع رجوع به حضرت امام خیلی فرق می‌کند با آن نوع رجوعی که جریان‌های سیاسی به حضرت امام دارند. چطور شما در دعای ندبه متوجه حقیقت پیامبران و امامان هستید و خود را در تاریخ نورانی و معنوی آن‌ها قرار می‌دهید تا بتوانید جای امروزی خود را نسبت به حضرت بقیت الله(عج) معلوم کنید؟ به شخصیت حضرت امام هم باید به همین شکل رجوع داشت و ایشان را نیز یکی از حلقه‌های تاریخ نورانی و معنوی اولیاء و انبیاء دانست که نهایت حرکتشان به ظهور قطب عالم امکان یعنی حضرت مهدی(عج) ختم می‌شود.