تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - داستان تکان دهنده اصمعی

((زمخشری )) در تفسیر ((کشاف )) از ((اصمعی ))**نام او (عبدالملک ابن قریب) بوده در ایام هارون الرشید می زیست حافظه وی عجیب و اطلاعاتی گسترده از تاریخ و ادبیات و اشعار عرب داشت و در سال 216 در بصره وفات کرد (الکنی و الالقاب ج 2 صفحه 37)*** نقل می کند از مسجد بصره بیرون آمدم ، ناگاه چشمم به یک عرب بیابانی افتاد که بر مرکبش سوار بود ، با من روبرو شد و گفت : از کدام قبیله ای ؟ گفتم از ((بنی اصمع )) گفت : از کجا می آئی ؟ گفتم از آنجا که کلام خداوند رحمان را می خوانند ، گفت برای من هم بخوان !

من آیاتی از سوره و الذاریات را برای او خواندم ، تا به آیه ((و فی السماء رزقکم )) رسیدم ، گفت کافی است ، برخاست و شتری را که با خود داشت نحر کرد ، و گوشت آنرا در میان نیازمندانی که می آمدند و می رفتند تقسیم نمود ، شمشیر و کمانش را نیز شکست و کنار انداخت و پشت کرد و رفت . این داستان گذشت .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 338@@@

هنگامی که با ((هارون الرشید)) به زیارت خانه خدا رفتم مشغول طواف بودم ناگهان دیدم کسی با صدای آهسته مرا صدا می زند نگاه کردم دیدم همان مرد عرب است ، لاغر شده ، و رنگ صورتش زرد گشته است (پیدا بود که عشقی آتشین بر او چیره گشته و او را بیقرار ساخته است ) به من سلام کرد و خواهش نمود بار دیگر همان سوره ((ذاریات )) را برای او بخوانم ، وقتی به همان آیه رسیدم فریادی کشید و گفت ما وعده خداوند خود را به خوبی یافتیم ، سپس افزود آیا بعد از اینهم آیه ای هست من آیه بعد را خواندم : فو رب السماء و الارض ‍ انه لحق بار دیگر صیحه زد و گفت : یا سبحان الله من ذا الذی اغضب الجلیل حتی حلف یصدقوه بقوله حتی الجئوه الی الیمین ؟! : ((براستی عجیب است ، چه کسی خداوند جلیل را به خشم آورده که این چنین سوگند یاد می کند آیا سخن او را باور نکرده اند که ناچار از سوگند شده ))؟! این جمله را سه بار تکرار کرد و بر زمین افتاد و مرغ روحش به آسمان پرواز کرد .**(تفسیر کشاف) جلد 4 صفحه 400***