تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 6-8

آیه و ترجمه

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِن جَاءَکمْ فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمَا بجَهَلَةٍ فَتُصبِحُوا عَلی مَا فَعَلْتُمْ نَدِمِینَ(6)

وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکمْ فی کَثِیرٍ مِّنَ الاَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّب إِلَیْکُمُ الایمَنَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسوقَ وَ الْعِصیَانَ أُولَئک هُمُ الرَّشِدُونَ(7)

فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(8)

ترجمه :

6 - ای کسانی که ایمان آورده اید اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد درباره آن تحقیق کنید ، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید ، و از کرده خود پشیمان شوید .

7 - و بدانید رسول خدا در میان شما است ، هر گاه در بسیاری از امور از شما اطاعت کند به مشقت خواهید افتاد ، ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده ، و آنرا در دلهایتان زینت بخشیده ، و (به عکس ) کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است کسانی که واجد این صفاتند هدایت یافتگانند .

8 - خداوند بر شما فضل و نعمتی از سوی خود بخشیده ، و خداوند دانا و حکیم است .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 152@@@

شان نزول :

برای نخستین آیه مورد بحث دو شاءن نزول در تفاسیر آمده است که بعضی مانند طبرسی در ((مجمع البیان )) هر دو را ذکر کرده اند ، و بعضی مانند ((قرطبی )) و ((نور الثقلین )) و ((فی ظلال القرآن )) تنها به یکی اکتفا کرده اند .

نخستین شاءن نزولی که غالب مفسران آن را ذکر کرده اند این است که آیه یا ایها الذین آمنوا ان جائکم . . .درباره ((ولید بن عقبه )) نازل شده است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) او را برای جمع آوری زکات از قبیله ((بنی المصطلق )) اعزام داشت ، هنگامی که اهل قبیله با خبر شدند که نماینده رسول الله (صلی اللّه علیه و آله ) می آید با خوشحالی به استقبال او شتافتند ، ولی از آنجا که میان آنها و ((ولید)) در جاهلیت خصومت شدیدی بود تصور کرد آنها به قصد کشتنش ‍ آمده اند .

خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) بازگشت (بی آنکه تحقیقی در مورد این گمان کرده باشد) و عرض کرد : آنها از پرداخت زکات خودداری کردند! (و می دانیم امتناع از پرداخت زکات یکنوع قیام بر ضد حکومت اسلامی تلقی می شد ، بنابراین مدعی بود آنها مرتد شده اند!) .

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت با آنها پیکار کند ، آیه فوق نازل شد (و به مسلمانان دستور داد که هرگاه فاسقی خبری آورد درباره آن تحقیق کنید) .**(تفسیر مجمع البیان) جلد 9 صفحه 132***

بعضی نیز بر آن افزوده اند که بعد از اخبار ((ولید)) درباره ارتداد قبیله ((بنی المصطلق )) پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) به خالد بن ولید بن مغیره دستور داد به سراغ قبیله ((بنی المصطلق )) رود ، ولی فرمود شتابزده کاری انجام مده .

((خالد)) شبانه به نزدیکی قبیله رسید ، و ماموران اطلاعاتی خود را برای

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 153@@@

تحقیق فرستاد ، آنها خبر آوردند که بنی المصطلق به اسلام کاملا وفا دارند ، و صدای اذان و نماز آنها را با گوش خود شنیده اند ، صبحگاهان ((خالد)) شخصا به سراغ آنها آمد ، و صدق گفتار مخبرین را ملاحظه کرد ، خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) بازگشت و ماجرا را به عرض ‍ رسانید ، در این هنگام آیه فوق نازل شد و به دنبال آن پیامبر می فرمود : التانی من الله ، و العجلة من الشیطان ! :

درنگ کردن و تحقیق از سوی خدا است و عجله از شیطان است ! .**(قرطبی) جلد 9 صفحه 6131***

شان نزول دیگری که فقط بعضی از مفسران به آن اشاره کرده اند این است که آیه در مورد ((ماریه )) همسر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) (مادر ابراهیم ) نازل شد ، زیرا خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) عرض کردند که او پسر عموئی دارد که گاه و بیگاه به سراغش می آید (و روابط نامشروعی در میان است ) پیامبر علی (علیه السلام ) را فراخواند فرمود : برادرم ! این شمشیر را بگیر اگر او را نزد ((ماریه )) یافتی به قتل برسان .

امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) عرض کرد : ای رسول خدا! من مامورم که مانند ((سکه تفتیده ))**(سکه) در لغت عرب معنی وسیله ای است که با آن پولها را نقش می زنند و برای این منظور آن را داغ می کنند تا نقش خود را دقیقا بر درهم و دینار منتقل کند و منظور از این تعبیر این است که باید دستور بی چون و چرا و بدون بررسی مجدد اجرا شود*** دستور شما را پیاده کنم ، یا اینکه شخص ‍ حاضر چیزی می بیند که غائب نمی بیند؟ (با تحقیق بیشتر انجام وظیفه کنم ) .

فرمود : نه ! بر اساس اینکه حاضر چیزی می بیند که غائب نمی بیند عمل کن .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 154@@@

علی (علیه السلام ) می فرماید : شمشیر را به کمر بستم و به سراغ او آمدم ، دیدم نزد ماریه است شمشیر را کشیدم او فرار کرد و از نخلی بالا رفت ، و سپس خود را از بالا به زیر افکند ، در این هنگام پیراهن او بالا رفت و معلوم شد اصلا عضو جنسی ندارد ، خدمت پیامبر آمدم و ماجرا را شرح دادم پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) فرمود خدا را شکر که بدی و آلودگی و اتهام را از دامان ما دور می کند .**(مجمع البیان) جلد 9 صفحه 132 و در تفسیر (نورالثقلین) نیز این شان نزول به صورت مشروحتری آمده است (جلد 5 صفحه 81)***

تفسیر :