تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تو در حفاظت کامل ما هستی

به دنبال بحثی که در آیات گذشته با مشرکان و منکران لجوج آمد ، بحثی که برای هر انسان حق طلبی حقیقت را روشن می ساخت ، در این آیات پرده از روی تعصب و لجاجت آنها برداشته ، می گوید : ((آنها چنان لجوجند که اگر با چشم خود ببینند قطعه ای از سنگهای آسمانی به عنوان عذاب الهی سقوط می کند می گویند : اشتباه می کنید ، این سنگ نیست ، این ابر متراکم است که بر زمین فرو می ریزد))! (و ان یروا کسفا من السماء ساقطا یقولوا سحاب مرکوم ) .**(کسف) (بر وزن فسق) به معنی قطعه از هر چیزی است و با توجه به تعبیر من السماء منظور در اینجا قطعه سنگ آسمانی است و از بعضی از کتب لغت استفاده می شود که این واژه جمع کسفه است (همانگونه که کسف بر وزن پدر نیز جمع است) ولی غالب مفسران آن را به معنی مفرد گرفته اند ظاهر آیه مورد بحث این است که این واژه مفرد است زیرا اوصاف آنرا به صورت مفرد آورده اند***

کسانی که این قدر لجوج باشند که حقایق حسی را منکر شوند و سنگهای آسمانی را به ابرهای متراکم تفسیر کنند ، با اینکه همه کس ابر را به هنگامی که نزدیک به زمین می شود دیده اند که چیزی جز مجموعه بخار نیست ، چگونه این بخار لطیف متراکم می شود و تبدیل به سنگ می گردد؟



این افراد تکلیفشان در برابر حقایق معنوی روشن است .

آری تاریکی گناه و هواپرستی و عناد و لجاج چنان افق دید انسان را

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 464@@@

تیره و تار می کند که حتی عاقبت کارش به انکار محسوسات می کشد ، و با این حال امیدی برای هدایت او نیست .

((مرکوم )) به معنی ((متراکم )) و چیزی است که بعضی از آن بر بعضی دیگر قرار گرفته باشد .

لذا در آیه بعد می افزاید : ((اکنون که چنین است آنها را رها کن و برای هدایت این گروه لجوج پافشاری منما ، تا روز مرگ خود را ملاقات کرده ، و عذابهای الهی را که در انتظارشان است با چشم خود ببینند)) (فذرهم حتی یلاقوا یومهم الذی فیه یصعقون ) .

((یصعقون )) از ماده ((صعق )) و ((اصعاق )) به معنی میراندن است ، و در اصل از ((صاعقه )) گرفته شده ، و از آنجا که صاعقه افراد را هلاک می کند این واژه به معنی هلاک کردن نیز به کار رفته است .

بعضی از مفسران این جمله را به معنی مرگ عمومی انسانها در پایان جهان که مقدمه قیامت است تفسیر کرده اند .

ولی این تفسیر بعید به نظر می رسد زیرا آنها تا آن زمان باقی نمانده اند ، بلکه ظاهر همان معنی اول است ، یعنی آنها را رها کن تا روز مرگ که سر آغاز مجازاتها و کیفرهای اخروی می باشد .

از آنچه گفتیم معلوم شد که جمله ((ذرهم )) (آنها را رها کن ) امری است تهدیدآمیز و منظور از آن ترک اصرار بر تبلیغ اینگونه افراد غیر قابل هدایت است بنابراین نه منافات با ادامه تبلیغ در سطح عموم از سوی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) دارد و نه منافاتی با فرمان جهاد .

بنابراین آنچه بعضی گفته اند که این آیه وسیله آیات جهاد نسخ شده به

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 465@@@

هیچوجه قابل قبول نیست .

سپس به معرفی این روز پرداخته ، می گوید : ((همان روزی که چاره جوئی و نقشه های آنها سودی به حالشان ندارد ، و تمام راههای فرار به روی آنها بسته می شود ، و از هیچ سو یاری نمی شوند)) (یوم لا یغنی عنهم کیدهم شیئا و لا هم ینصرون ) .

آری هر کس می میرد قیامت صغرای او بر پا می شود (من مات قامت قیامته ) و سرآغازی است برای پاداش و کیفرها که بخشی جنبه برزخی دارد و بخش دیگری در قیامت کبری یعنی قیامت عمومی انسانها دامانشان را می گیرد ، و در هیچیک از این دو مرحله نه چاره جوئیها مؤثر است ، و نه در برابر اراده الهی یار و یاوری وجود دارد .

بعد می افزاید : ((آنها تصور نکنند که فقط عذاب برزخ و قیامت در کار است ، بلکه برای کسانی که ظلم و ستم کرده اند و کفر و شرک ورزیده اند مجازاتی نیز قبل از آن در همین دنیا وجود دارد ، هر چند اکثر آنها نمی دانند)) (و ان للذین ظلموا عذابا دون ذلک و لکن اکثرهم لا یعلمون ) .

آری آنها در همین دنیا باید در انتظار عذابهائی همچون عذابهای اقوام پیشین باشند ، مانند صاعقه ها ، زلزله ها ، سنگهای آسمانی و خشکسالی و قحطی و یا کشته شدن به دست توانای رزمندگان سپاه توحید ، همانگونه که در جنگ بدر نسبت به گروهی از سران شرک اتفاق افتاد ، مگر اینکه بیدار شوند و توبه کنند و به سوی خدا باز آیند .

البته گروهی از آنها گرفتار قحطی و خشکسالی گشتند ، و گروهی - چنانکه

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 466@@@

گفتیم - در غزوه بدر کشته شدند ، ولی گروه عظیمی نیز توبه کردند و ایمان آوردند و در صف مسلمانان راستین قرار گرفتند ، و خداوند آنان را مشمول عفو خود قرار داد .**آنها جمله (فیه یصعقون) را اشاره به روز قیامت و آغاز رستاخیز می دانند عذاب را در آیه مورد بحث به معنی عذاب قبر و مجازات برزخی گرفته اند ولی چون آن تفسیر ضعیف است این احتمال نیز ضعیف است***

جمله ((ولکن اکثرهم لا یعلمون )) (ولی بیشتر آنها نمی دانند) اشاره به این است که آنها غالبا از عذابهائی که در دنیا و آخرت در انتظارشان است بیخبرند و مفهومش این است که اقلیتی از آنها از این معنی آگاهند ، و در عین حال بر اثر لجاجت و عناد در مخالفت خود اصرار می ورزند .

در آیه بعد پیامبر را در مقابل اینهمه کارشکنیها و تهمتها و ناسزاها دعوت به صبر و استقامت می کند ، می فرماید : ((در طریق ابلاغ حکم پروردگارت صبر و شکیبائی و استقامت کن )) (و اصبر لحکم ربک ) .**منظور از (حکم ربک) ممکن است همان تبلیغ احکام الهی باشد که پیامبر (ص) مامور است در راه آن صبر و شکیبائی کند و یا عذاب خداوند است که به دشمنان وعده داده شده یعنی در انتظار باش تا عذاب الهی دامانشان را بگیرد و یا به معنی اوامر و فرمان خدا است یعنی چون خداوند دستور داده است و صبر و استقامت کن گرچه جمع هر سه تفسیر نیز ممکن است ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد مخصوصا با توجه به جمله (انک باعیننا)***

اگر تو را کاهن و مجنون و شاعر می خوانند صبر کن ، و اگر آیات قرآن را افتراهائی می پندارند که به خدا بسته شده است شکیبائی نما ، و اگر در برابر اینهمه براهین منطقی باز به لجاج و عناد ادامه می دهند استقامت به خرج ده،

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 467@@@

مبادا دلسرد و یا ضعیف و ناتوان شوی .

((زیرا تو در برابر دیدگان علم ما قرار داری و در حفاظت کامل ما هستی )) (فانک باعیننا) .

ما همه چیز را می بینیم و از همه چیز باخبریم و تو را تنها نخواهیم گذارد .

جمله ((فانک باعیننا)) تعبیر بسیار لطیفی است که هم حاکی از علم و آگاهی پروردگار ، و هم مشمول حمایت کامل و لطف او است .

آری انسان هنگامی که احساس کند شخص بزرگی ناظر و حاضر است و تمام تلاشها و کوششهای او را می بیند و او را در برابر دشمنان حمایت می کند ، درک این موضوع به او توان و نیرو می بخشد ، و هم احساس ‍ مسئولیت بیشتر .

و از آنجا که راز و نیاز با خدا ، و نیایش و عبادت او ، و تسبیح و تقدیس ‍ ذات پاک او ، به انسان آرامش و نیرو می بخشد به دنبال دستور صبر می فرماید : ((هنگامی که برمی خیزی تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور)) (و سبح بحمد ربک حین تقوم ) .

هنگامی که در سحرگاه برای عبادت و نماز شب برمی خیزی .

هنگامی که از خواب برای ادای نماز واجب برمی خیزی .

و هنگامی که از هر مجلس و محفلی برمی خیزی ، حمد و تسبیح او کن .

مفسران در این آیه تفسیرهای گوناگونی دارند ، ولی جمع میان همه اینها نیز ممکن است ، چه در سحرگاه برای نماز شب ، و چه بعد از خواب برای ادای فریضه ، و چه بعد از قیام از هر مجلس باشد .

آری روح و جانت را به تسبیح و حمد خدا نور و صفا ببخش ، زبانت را به ذکر او خوشبو کن ، از یاد او مدد بگیر ، و برای مبارزه با کارشکنیهای دشمن آماده شو!

در روایات متعددی آمده است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) هنگامی که از مجلس

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 468@@@

برمی خاست تسبیح و حمد خدا بجا می آورد و می فرمود : ((انه کفارة المجلس )) : ((این تسبیح و حمد کفاره مجلس است ))! .**(تفسیر المیزان) جلد 19 صفحه 24***

از جمله در حدیثی آمده است پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) هنگامی که از مجلس برمی خاست می فرمود : ((سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا انت ، استغفرک و اتوب الیک )) .

بعضی عرض کردند ای رسول خدا این چه کلماتی است که می گوئی فرمود : هن کلمات علمنیهن جبرئیل ، کفارات لما یکون فی المجلس : ((اینها کلماتی است که جبرئیل به من آموخته و کفاره چیزی است که در مجالس واقع می شود)) .**(درالمنثور) جلد 6 صفحه 120***

سپس در آخرین آیه می افزاید : ((همچنین در شب او را تسبیح کن و به هنگام پشت کردن ستارگان و طلوع صبح )) (و من اللیل فسبحه و ادبار النجوم ) .

بسیاری از مفسران جمله ((و من اللیل فسبحه )) را به ((نماز شب )) تفسیر کرده اند ، و ((ادبارالنجوم )) را به دو رکعت نافله صبح که در آغاز طلوع فجر و به هنگام پنهان شدن ستارگان در نور صبح انجام می شود .

در حدیثی از علی (علیه السلام ) نیز آمده است که ((ادبارالنجوم )) دو رکعت نافله صبح است که قبل از نماز صبح ، و به هنگام غروب ستارگان بجا می آورند اما ((ادبارالسجود)) (که در آیه 40 سوره ق آمده است ) دو رکعت نافله ای است که بعد از مغرب خوانده می شود (البته نافله مغرب چهار رکعت است که در این حدیث تنها اشاره به دو رکعت آن شده است ) .**(مجمع البیان) ذیل آیه 40 سوره ق (جلد 9 صفحه 150)***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 469@@@

به هر حال ، عبادت و تسبیح و حمد خدا در دل شب ، و در آغاز طلوع فجر ، لطف و صفای دیگری دارد ، و از تظاهر و ریا دورتر است ، و آمادگی روحی برای آن بیشتر می باشد ، چرا که کارهای مشغول کننده زندگی روزانه تعطیل است استراحت شبانه به انسان آرامش بخشیده ، قال و غوغا فرو نشسته ، و در حقیقت همزمان با وقتی است که پیامبر به معراج رفت ، و در مقام ((قاب قوسین )) در آن خلوتگه راز قرار گرفت و با خدای خود به راز و نیاز پرداخت .

و به همین دلیل در آیات مورد بحث روی این دو وقت تکیه شده است .

و در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله ) می خوانیم : رکعتا الفجر خیر من الدنیا و ما فیها ((دو رکعت نافله صبح برای تو بهتر است از دنیا و آنچه در دنیاست )) .**(تفسیر قرطبی) جلد 9 صفحه 6251 ذیل آیات مورد بحث***

خداوندا! به ما توفیق سحرخیزی و راز و نیاز با خود در طول عمر مرحمت فرما .

پروردگارا! قلب ما را به عشقت مطمئن ، و به محبتت نورانی ، و به لطفت امیدوارساز .

بارالها! به ما صبر و شکیبائی و استقامت و ایستادگی در برابر نیروهای اهریمنی و کارشکنیهای دشمنانت مرحمت کن ، تا تاءسی به پیامبرت نمائیم ، با سنتش زندگی کنیم و با سنتش بمیریم .

آمین یا رب العالمین

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 471@@@