تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شهرهای بلادیده قوم لوط آیت و عبرتی است

در تعقیب ماجرای ورود فرشتگان بر ابراهیم و بشارت دادن به او درباره تولد اسحاق بحث از گفتگوئی است که میان ((ابراهیم )) و ((فرشتگان )) درباره قوم لوط درگرفت .

توضیح اینکه : ابراهیم پس از تبعید به شام به دعوت مردم به سوی خداوند و مبارزه با هر گونه شرک و بت پرستی ادامه می داد ، حضرت لوط که از پیامبران بزرگ بود در عصر او می زیست و احتمالا از سوی او ماموریت یافت که برای تبلیغ و هدایت گمراهان به یکی از مناطق شام (یعنی شهرهای سدوم ) سفر کند ، او در میان قوم گنهکاری آمد که آلوده به شرک و گناهان بسیاری بودند ، و از همه زشتتر گناه همجنسبازی و لواط بود سرانجام گروهی از فرشتگان مامور هلاک این قوم شدند اما قبلا نزد ابراهیم آمدند .

ابراهیم از وضع میهمان فهمید اینها به دنبال کار مهمی میروند ، و تنها برای بشارت تولد فرزند نزد او نیامده اند ، چرا که برای چنین بشارتی یک نفر کافی بود ، و یا به خاطر عجله ای که در حرکت داشتند احساس ‍ کرد ماموریت مهمی دارند .

لذا در نخستین آیه مورد بحث می گوید : ((ابراهیم گفت : پس ماموریت و کار مهم شما چیست ای فرستادگان خدا))؟! (قال فما خطبکم ایها المرسلون ) .**باید توجه داشت که (خطب) به هرگونه کاری نمی گویند بلکه به معنی کارهای مهم است و در حالی که شغل،امر،فعل، و امثال اینها مفهوم عامی دارند***

فرشتگان پرده از روی ماموریت خود برداشته ، و به ابراهیم ((گفتند :

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 355@@@

ما به سوی قوم مجرم و تبهکاری فرستاده شده ایم )) (قالوا انا ارسلنا الی قوم مجرمین ) .

قومی که علاوه بر فساد عقیده گرفتار انواع آلودگیها و گناهان مختلف زشت و ننگینی است .**قابل توجه اینکه در سوره هود به هنگام ذکر این ماجرا می گوید: انا ارسلنا الی قوم لوط (ما به سوی قوم لوط فرستاده شده ایم) این تفاوت تعبیرات که در میان آیات مورد بحث و آیات سوره هود است به خاطر این می باشد که هر کدام به بخشی از ماجرا اشاره می کند و به تعبیر دیگر تمام این مسائل واقع شده منتهی بعضی در ضمن آیات مورد بحث آمده و بعضی دیگر در سوره های دیگر***

سپس افزودند : ما ماموریت داریم بارانی از سنگ - گل بر آنها بفرستیم و آنها را بدینوسیله در هم بکوبیم و هلاک کنیم (لنرسل علیهم حجارة من طین ) .

تعبیر ((به حجارة من طین )) (سنگی از گل ) همان چیزی است که در آیه 82 سوره هود بجای آن ((سجیل )) آمده است ، و سجیل در اصل یک واژه فارسی است که از ((سنگ )) و ((گل )) گرفته شده و در لسان عرب به صورت ((سجیل )) درآمده ، بنابراین چیزی است که نه مانند سنگ سخت است و نه مانند گل سست ، و در مجموع شاید اشاره به این معنی است که برای نابود کردن این قوم مجرم حتی نیازی به نازل کردن صخره های عظیم از آسمان نبود ، بلکه بارانی از ریگهای کوچک و نه چندان محکم و مانند دانه های باران بر آنها فرو بارید .

سپس افزودند : ((این سنگها از ناحیه پروردگارت برای اسرافکاران نشان شده است )) (مسومة عند ربک للمسرفین ) .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 356@@@

((مسومة )) به چیزی می گویند که دارای علامت و نشانه ای است ، و در اینکه چگونه آنها نشاندار بودند؟ در میان مفسران گفتگو است ، بعضی گفته اند : آنها شکل مخصوص داشته که نشان می داده سنگ معمولی نیست ، بلکه وسیله عذاب است .

و جمعی گفته اند : هر کدام علامتی داشته و برای فرد معین و نقطه خاصی نشانه گیری شده بود ، تا مردم بدانند که مجازاتهای خداوند آنچنان حساب شده است که حتی معلوم است کدام فرد مجرم با کدام سنگ باید نابود شود!

تعبیر به ((مسرفین )) اشاره به کثرت گناه آنها است ، به گونه ای که از حد گذرانده و پرده های حیا و شرم را دریده بودند ، اگر کسی در حالات قوم لوط و انواع گناهان آنها دقت کند می بیند که این تعبیر در مورد آنها بسیار پر معنی است .**به جلد 9 صفحه 197 مراجعه شود (ذیل آیه 81 سوره هود)***

هر انسانی ممکن است گهگاه آلوده به گناهی شود اما اگر به زودی بیدار گردد و جبران و اصلاح کند زیاد مشکل نیست ، مشکل زمانی پیش ‍ می آید که سر به اسراف بگذارد .

این تعبیر در عین حال مطلب دیگری را نیز بازگو می کند که نه تنها این سنگهای آسمانی برای قوم لوط نشانه گیری شده بود ، بلکه در انتظار همه گنهکاران مسرف است .

قرآن در اینجا دنباله ماجرای این رسولان پروردگار را که نزد حضرت لوط آمدند و به عنوان میهمانانی بر او وارد شدند ، و قوم بیشرم به گمان اینکه آنها جوانانی زیبا روی از جنس بشرند به سراغ آنها آمدند ، اما به زودی به اشتباه

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 357@@@

خود پی بردند ، و چشمان همه آنها نابینا شد ، رها کرده و دنباله سخن را از سوی خداوند بازگو می کند .**این نکته قابل توجه است که در آیات سوره هود این ماجرا نقل شده اما تعبیرات به خوبی نشان می دهد که ملاقات این رسولان با ابراهیم قبل از مجازات قوم لوط بوده در حالی که در آیات مورد بحث تعبیراتی است که نشان می دهد این ملاقات بعدا صورت گرفته است راه حل این مساله چنین است که : تا آیه (مسومة عند ربک للمسرفین) گفته فرشتگان است و اما سه آیه بعد از آن که در بالا ذکر شد کلام خدا است و مخاطب آن پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان می باشند و به عنوان واقعه ای که در گذشته صورت گرفته سخن می گوید:(دقت کنید)***

می فرماید : ((ما تمام مؤمنانی را که در شهرهای قوم لوط زندگی می کردند قبل از نزول بلا خارج کردیم )) (فاخرجنا من کان فیها من المؤمنین ) .

((ولی در تمام این مناطق جز یک خانواده با ایمان نیافتیم ))! (فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین ) .

آری ما هرگز خشک و تر را با هم نمیسوزانیم و عدالت ما اجازه نمی دهد مؤمن را گرفتار سرنوشت کافر کنیم ، حتی اگر در میان میلیونها نفر بی ایمان و مجرم ، یک فرد با ایمان و پاک باشد نجاتش می دهیم .

این همان مطلبی است که در سوره حجر آیه 59 و 60 به این صورت آمده : الا آل لوط انا لمنجوهم اجمعین الا امراءته قدرنا انها لمن الغابرین : ((مگر خاندان لوط که همگی آنها را نجات خواهیم داد ، بجز همسرش ‍ که مقدر داشتیم در شهر بماند و هلاک شود))!

و در سوره هود آیه 81 می خوانیم : فاسر باهلک بقطع من اللیل و لا یلتفت منکم احد الا امراءتک انه مصیبها ما اصابهم : ((شب هنگام با خانواده ات

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 358@@@

از این شهر حرکت کن ، و هیچکس از شما پشت سرش را نگاه نکند ، مگر همسرت که او هم به همان بلائی که آنها گرفتار می شوند گرفتار خواهد شد))! .

و در سوره عنکبوت آیه 32 همین جریان به این صورت بازگو شده است : قال ان فیها لوطا قالوا نحن اعلم بمن فیها لننجینه و اهله الا امراءته کانت من الغابرین : ((ابراهیم گفت : در این شهر و آبادی که شما فرشتگان تصمیم نابودی آنرا دارید لوط زندگی می کند ، گفتند ما به کسانی که در آن هستند آگاهتریم او و خانواده اش را نجات می بخشیم ، مگر همسرش که در میان مردم شهر می ماند0)) .

و باز همین موضوع در سوره اعراف آیه 83 چنین منعکس شده است : فانجیناه و اهله الا امراءته کانت من الغابرین : ((ما او و خاندانش را نجات بخشیدیم جز همسرش که همراه بازماندگان در شهر بود (و به سرنوشت آنها گرفتار شد) ))

همانگونه که ملاحظه می کنید این بخش از ماجرای قوم لوط در این پنج سوره از قرآن با عبارات مختلف بیان شده که همه آنها یک حقیقت را بازگو می کند ، ولی از آنجا که ممکن است به یک حادثه از زوایای مختلف نگاه کرد و در هر نگاه بعدی از آنرا مشاهده نمود ، در قرآن مجید نیز حوادث تاریخی غالبا به همین صورت مطرح و تکرار شده است که تعبیرات مختلف آیات فوق گواه این معنی است ، بعلاوه چون قرآن کتاب تربیت و انسانسازی است ، و در مقام تربیت گاه لازم می شود که روی یک مساءله مهم بارها تکیه شود ، تا تاءثیر عمیق در ذهن خواننده بگذارد ، منتها این تکرار باید با تعبیرات جالب و دلنشین و گوناگون صورت گیرد تا ملال خاطری حاصل نشود و فصیح و بلیغ باشد .

(برای توضیح بیشتر روی ماجرای میهمانان ابراهیم (علیه السلام ) و گفتگوهای او با این میهمانان ، و سپس سرنوشت دردناک و عبرت انگیز قوم لوط ، به تفسیر نمونه

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 359@@@

جلد 6 صفحه 243 به بعد ، و جلد 9 صفحه 167 ، و جلد 11 صفحه 98 ، و جلد 16 صفحه 260 ذیل آیات سوره اعراف و هود و حجر و سوره عنکبوت مراجعه فرمائید) .

به هر حال خداوند شهرهای این قوم آلوده را با زمین لرزه ای سخت و ویرانگر زیر و رو کرد سپس بارانی از سنگهای آسمانی بر آنها فرو بارید و اثری از آنها نماند ، حتی جسدهای پلیدشان زیر آوارها و سنگهای آسمانی مدفون گشت ، تا عبرتی باشد برای آیندگان و برای همه افراد بی ایمان و مجرمان آلوده .

و لذا در آخرین آیه مورد بحث می افزاید : ((در آن سرزمین نشانه ای روشن برای کسانی که از عذاب دردناک می ترسند بجای گذاشتیم )) (و ترکنا فیها آیة للذین یخافون العذاب الالیم ) .

این تعبیر به خوبی نشان می دهد که از این آیات و نشانه های خدا تنها کسانی پند می گیرند که آمادگی پذیرش در وجودشان باشد ، و احساس ‍ مسؤلیت کنند .

نکته :