تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

کمترین سخنان شما را هم می نویسند!

در این آیات بخش دیگری از مسائل مربوط به معاد مطرح می شود و آن مساءله ثبت و ضبط اعمال انسانها برای روز حساب است .

نخست از علم بی پایان خدا و احاطه علمی او به انسانها سخن گفته ، می فرماید : ((ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم )) (و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه ) .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 244@@@

((توسوس )) از ماده ((وسوسه )) به گفته راغب در مفردات به معنی افکار نامطلوبی است که از دل انسان می گذرد ، و اصل آن از کلمه وسواس گرفته شده که به معنی صدای زینت آلات و همچنین پیام و صدای مخفی است .

منظور در اینجا این است که وقتی خداوند از خطورات قلبی آنها و وسوسه های زودگذری که از فکر آنها می گذرد آگاه است مسلما از تمام عقائد و اعمال و گفتار آنها با خبر می باشد ، و حساب همه را برای روز حساب نگه می دارد .

جمله ((و لقد خلقنا الانسان )) ممکن است اشاره به این نکته باشد که خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بیخبر بماند ، آنهم خلقتی که دائم و مستمر است ، زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به ممکنات می رسد که اگر یکدم رابطه ما با او قطع شود همه نابود می شویم ، همانگونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض ‍ بخش یعنی کره خورشید جدا می شود و در فضا پخش می گردد (بلکه چنانکه خواهیم گفت ارتباط ما با ذات مقدس او از اینهم بالاتر است ) .

آری او خالق است ، و خلقتش دائم و مستمر ، و ما در جمیع حالات وابسته به وجود او هستیم ، با این حال چگونه ممکن است او از ظاهر و باطن ما بیخبر باشد؟!

و در ذیل آیه برای روشنتر ساختن مطلب می افزاید : ((و ما به او از رگ قلبش نیز نزدیکتریم )) (و نحن اقرب الیه من حبل الورید) .

چه تعبیر جالب و تکان دهنده ای ، حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به طور مرتب از یکسو وارد قلب و از یکسو خارج کرده به تمام اعضا می رساند که اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد فورا مرگ به سراغ انسان می آید .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 245@@@

خداوند از رگ قلب ما نیز به ما نزدیکتر است .

این همان است که در جای دیگر می گوید : و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون : ((بدانید خداوند بین انسان و قلب او حائل می شود ، و همه شما نزد او در قیامت جمع خواهید شد)) (انفال 24) .

البته همه اینها تشبیه است و قرب خداوند از اینهم برتر و بالاتر است ، هر چند مثالی از اینها رساتر در محسوسات پیدا نمی شود .

با این احاطه علمی خداوند ، و بودن ما در قبضه قدرت او ، تکلیف ما روشن است ، نه افعال و گفتار ما از او پنهان است ، و نه اندیشه ها و نیات ، و حتی وسوسه هائی که از قلب ما می گذرد .

توجه به این واقعیت انسان را بیدار می کند ، و به مسئولیت سنگین و پرونده دقیق او در دادگاه عدل الهی آشنا می سازد ، و از انسان بیخبر و بی تفاوت ، موجودی هوشیار و سر به راه و متعهد و با تقوا به وجود می آورد .

در حدیثی آمده است که روزی ((ابو حنیفه )) خدمت امام صادق (علیه السلام ) عرض کرد من فرزندت ((موسی )) را دیدم که نماز می خواند ، و مردم از جلوی او عبور می کردند و آنها را نهی نمی کرد ، در حالی که اینکار مطلوب نیست !

امام صادق (علیه السلام ) فرمود فرزندم موسی را صدا زنید ، حضرت را صدا کردند ، امام صادق (علیه السلام ) سخن ابو حنیفه را برای فرزندش ‍ موسی ابن جعفر (علیه السلام ) تکرار فرمود ، در جواب عرض کرد ای پدر! ان الذی کنت اصلی له کان اقرب الی منهم ، یقول الله عز و جل و نحن اقرب الیه من حبل الورید! : ((کسی که من برای او نماز می خواندم از آنها به من نزدیکتر بود)) ، چنانکه خداوند متعال می فرماید : ما به انسان از رگ قلب او نزدیکتریم .

امام صادق (علیه السلام ) او را در آغوش گرفت ، و فرمود : بابی انت و امی یا مستودع الاسرار : ((پدر و مادرم به فدایت باد ، ای کسی که اسرار الهی در قلبت به ودیعت نهاده

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 246@@@

شده )) .**(نورالثقلین) جلد 5 صفحه 108***

مفسران و ارباب لغت درباره معنی ((ورید)) تفسیرهای گوناگونی دارند عدهای معتقدند که ورید همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است ، و بعضی آنرا به معنی تمام رگهائی که از بدن انسان می گذرد می دانند ، در حالی که بعضی دیگر آنرا به رگ گردن تفسیر کرده اند ، و گاه آنرا ((وریدان )) می گویند یعنی دو رگ گردن .

ولی معنی اول مناسبتر به نظر می رسد ، مخصوصا با توجه به آیه 24 سوره انفال که قبلا اشاره کردیم .

ضمنا این کلمه (ورید) در اصل از واژه ((ورود)) به معنی رفتن به سراغ آب گرفته شده ، و از آنجا که خون از این رگ وارد قلب می شود ، و یا وارد به اعضاء دیگر آنرا ((ورید)) گفته اند .

ولی باید توجه داشت که اصطلاح متداول امروز درباره ((ورید)) و ((شریان )) (رگهائی که خون انسان را از تمام اعضاء به سوی قلب می برد ، و رگهائی که خون را از قلب به اعضاء می رساند) اصطلاحی است مخصوص علم زیستشناسی که ارتباطی به معنی لغوی این کلمه ندارد .

در آیه بعد می افزاید : ((به خاطر بیاورید هنگامی را که دو فرشته سمت راست و چپ انسان که مراقب و ملازم او هستند اعمال او را گرفته و ضبط می کنند)) (اذ یتلقی المتلقیان عن الیمین و عن الشمال قعید) .**(اذ) در جمله اذ یتلقی المتلقیان ظرف است و متعلق به فعل محذوفی است و در تقدیر چنین است : اذکروا اذ یتلقی المتقیان : این معنی را جمعی از مفسران پذیرفته اند ولی جمعی دیگر آن را متعلق به (اقرب) می دانند که در آیه قبل آمده است ولی تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد زیرا جمله و نحن اقرب الیه من حبل الورید و همچنین جمله اذ یتلقی المتلقیان استقلال خود را حفظ می کنند بی آنکه یکی دیگری را مقید کند به علاوه تناسب صدر و ذیل در تفسیر دوم چندان روشن به نظر نمی رسد***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 247@@@

یعنی علاوه براحاطه علمی خداوند به ظاهر و باطن انسان ، دو فرشته نیز مامور حفظ و نگاهداری حساب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت می کنند ، پیوسته با او هستند و لحظه ای جدا نمی شوند ، تا از این طریق اتمام حجت بیشتری شود ، و تاءکیدی باشد بر مساءله نگاهداری حساب اعمال .

((تلقی )) به معنی دریافت و اخذ و ضبط است ، و ((متلقیان )) دو فرشته ای هستند که مامور ثبت اعمال انسان می باشند .

((قعید)) از ماده ((قعود)) به معنی نشسته است**(قعید) مفرد است با اینکه (متلقیان) تثنیه می باشد این به خاطر آنست که آیه محذوفی دارد و در تقدیر چنین است : (اذ یتلقی المتلقیان عن الیمین قعید ، و عن الشمال قعید) که یکی به قرینه دیگری حذف شده است*** و در اینجا منظور ملازم و مراقب است ، و به تعبیر دیگر مفهوم آیه این نیست که این دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته اند ، زیرا انسان گاه نشسته است و گاه در حال راه رفتن ، بلکه این تعبیر کنایه از آن است که این دو همواره با انسانند و مترصد اعمال او می باشند .

این احتمال نیز داده شده است که آن دو بر شانه راست و چپ ، یا دندان انیاب راست و چپ انسان همیشه نشسته اند ، و اعمال او را ثبت می کنند ، و در بعضی از روایات غیر معروف نیز اشارهای به این معنی دیده می شود (بحار الانوار جلد 59 صفحه 186 روایت 32) .

قابل توجه اینکه در روایات اسلامی آمده است که فرشته سمت راست،

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 248@@@

نویسنده حسنات است ، و فرشته سمت چپ نویسنده سیئات ، و فرشته اول فرمانده فرشته دوم است ، هنگامی که انسان عمل نیکی انجام دهد ، فرشته سمت راست ده برابر می نویسد ، و هنگامی که عمل بدی از او سر زند ، و فرشته سمت چپ می خواهد آن را بنویسد ، فرشته اول می گوید : عجله مکن . لذا او هفت ساعت به تاخیر می اندازد ، اگر پشیمان شد و توبه کرد چیزی نمی نویسد ، و اگر توبه نکرد تنها یک گناه برای او می نویسد .**(مجمع البیان) ج 9 صفحه 144***

و نیز از روایات بر می آید که بعد از مردن انسان مؤمن ، آنها می گویند پروردگارا! بنده ات را قبض روح کردی ، ماموریت ما کجاست ؟

می فرماید : ((آسمان من مملو از فرشتگان من است که پیوسته مرا عبادت می کنند ، و زمینی نیز مملو از خلق مطیع است ، شما به سوی قبر بنده ام بروید و در آنجا تسبیح و تکبیر و تهلیل گوئید ، و آنرا تا روز قیامت در دفتر حسنات بنده ام بنویسید))! .**همان مدرک***

در روایت دیگری آمده است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) فرمود : هر مسلمانی بیمار می شود خداوند به فرشتگان حافظ اعمال او می گوید مادام که او بیمار است ، اعمالی را که در حال صحت انجام می داده برای او بنویسید ، سپس پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) افزود : من مرض او سافر کتب الله تعالی له ما کان یعمل صحیحا مقیما : ((کسی که بیمار شود یا مسافرت کند خداوند همان اعمالی را که در حال صحت و در حضر انجام میداد برای او می نویسد)) .**(روح المعانی) جلد 26 صفحه 165 (ذیل آیات مورد بحث) همین مضمون در کتاب (کافی) از امام صادق (ع) نیز نقل شده است (بحارالانوار جلد 59 صفحه 187 روایات 34 و 35)***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 249@@@

و اینها همه اشاره های پرمعنائی به توسعه الطاف خداوندی است .

آخرین آیه مورد بحث باز روی مساءله فرشتگان ثبت اعمال تکیه کرده ، می گوید : ((هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی کند مگر اینکه نزد آن فرشته ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است )) (ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید) .**ضمیر در (لدیه) به (قول) برمی گردد این احتمال نیز وجود دارد که به گوینده بازگردد ولی احتمال اول مناسبتر است***

در آیه گذشته سخن از ثبت تمامی اعمال آدمی بود ، و در این آیه روی خصوص الفاظ و سخنان او تکیه می کند ، و این به خاطر اهمیت فوق العاده و نقش مؤثری است که گفتار در زندگی انسانها دارد ، تا آنجا که گاهی یک جمله مسیر اجتماعی را به سوی خیر یا شر تغییر می دهد .

و هم به خاطر اینکه بسیاری از مردم سخنان خود را جزء اعمال خویش ‍ نمی دانند ، و خود را در سخن گفتن آزاد می بینند ، در حالی که مؤثرترین و خطرناکترین اعمال آدمی همان سخنان او است .

بنابراین ذکر این آیه بعد از آیه گذشته از قبیل ذکر خاص بعد از عام است .

((رقیب )) به معنی مراقب و ((عتید)) به معنی کسی است که مهیای انجام کار است ، لذا به اسبی که مهیای دویدن است ((فرس ‍ عتید)) می گویند ، و به کسی که چیزی را ذخیره و نگهداری می کند نیز عتید گفته می شود (از ماده ((عتاد)) بر وزن جهاد به معنی ذخیره کردن ) .

غالب مفسران معتقدند که رقیب و عتید همان دو فرشته ای است که در آیه قبل به عنوان ((متلقیان )) از آنها یاد شده است ، فرشته سمت راست

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 250@@@

نامش ((رقیب )) و فرشته سمت چپ نامش ((عتید)) است ، گرچه آیه مورد بحث صراحتی در این مطلب ندارد ، ولی با ملاحظه مجموع آیات چنین تفسیری بعید به نظر نمی رسد .

در اینکه این دو فرشته چه سخنانی را می نویسند؟ در میان مفسران گفتگو است : جمعی معتقدند همه را می نویسند ، حتی ناله ای را که دردمند در موقع درد سر می دهد! در حالی که بعضی دیگر عقیده دارند تنها الفاظ خیر و شر و واجب و مستحب یا حرام و مکروه را می نویسند و کاری به مباحات ندارند .

اما عمومیت تعبیر آیه نشان می دهد که تمامی الفاظ و گفتار آدمی ثبت می شود .

جالب اینکه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) آمده است که ان المؤمنین اذا قعدا یتحدثان قالت الحفظة بعضها لبعض اعتزلوا بنا ، فلعل لهما سرا و قد ستر الله علیهما! :

((هنگامی که دو مؤمن کنار هم می نشینند و بحثهای خصوصی می کنند ، حافظان اعمال به یکدیگر می گویند : ما باید کنار رویم ، شاید آنها سری دارند که خداوند آنرا مستور داشته )) .

راوی می گوید : ((مگر خداوند عز و جل نمی فرماید)) ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب و عتید : ((هیچ سخنی انسان نمی گوید مگر اینکه فرشته مراقب و آماده ثبت اعمال نزد آن حاضر است ))؟

امام فرمود : ان کانت الحفظة لاتسمع فان عالم السر یسمع و یری : ((اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند خداوندی که از اسرار با خبر است می شنود و می بیند))! .**(اصول کافی) مطابق نقل (نورالثقلین) جلد 5 صفحه 110***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 251@@@

از این روایت استفاده می شود که خداوند برای اکرام و احترام مؤمن بعضی از سخنان او را که جنبه سری دارد از آنها مکتوم میدارد ، ولی خودش حافظ تمام این اسرار است .

از بعضی از روایات نیز استفاده می شود که فرشتگان شب غیر فرشتگان روزند ، چنانکه در تفسیر آیه 78 سوره اسراء این معنی را آورده ایم .**به جلد دوازدهم صفحه 223 (ذیل آیه 78 سوره اسراء) مراجعه فرمائید***