در حدیثی آمده است که پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله ) از کنار جمعی می گذشت که مشغول خنده بودند فرمود : لو تعلمون ما اعلم لبکیتم کثیرا و لضحکتم قلیلا : ((اگر آنچه را من می دانم می دانستید بسیار گریه می کردید و کم می خندید))! هنگامی که پیامبر از آنجا گذشت جبرئیل بر او نازل شد و عرض کرد : ان الله هو اضحک و ابکی : ((خنده و گریه هر دو از سوی خدا است )) .
پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) به سوی آنها بازگشت و فرمود : چهل گام بیشتر نرفته بودم که جبرئیل پیش من آمد و گفت : نزد آنها بازگرد و به آنها بگو ان الله اضحک و ابکی .**تفسیر (درالمنثور) جلد 6 صفحه 130***
اشاره به اینکه لزومی ندارد یک فرد با ایمان همیشه گریان باشد ، هم گریه از خوف خداوند و از بیم گناهان در جای خود لازم است ، و هم خنده به هنگام نشاط ، چرا که همه از سوی خدا است .
به هر حال این تعبیرات هیچ منافاتی با اصل اختیار و آزادی اراده انسان ندارد ، چرا که هدف بیان علة العلل و خالق این غرائز و احساسات است .
و اگر در جای دیگر (در آیه 82 توبه ) فرموده است : فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاء بما کانوا یکسبون : ((آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند بخاطر کیفر کارهائی که انجام می دادند)) مربوط به منافقان است چنانکه آیات قبل و بعد آن گواهی می دهد .
جالب توجه اینکه در آغاز سوره ، قسم به ستاره می خورد هنگامی که
@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 567@@@
غروب کند والنجم اذا هوی و در اینجا سخن از پروردگار شعری است ، هر گاه این دو آیه را در کنار هم قرار دهیم روشن می شود که چرا ((شعری )) نمی تواند معبود باشد ، زیرا آنهم افول و غروب دارد ، و اسیر چنگال قوانین خلقت است .
@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 568@@@