تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

در برابر دشمنان سختگیر و در برابر دوستان مهربان !

در این دو آیه که آخرین آیات سوره فتح است به دو مساءله مهم دیگر در ارتباط با ((فتح المبین )) یعنی ((صلح حدیبیه )) اشاره می کند که یکی مربوط به عالمگیر شدن اسلام است ، و دیگری اوصاف یاران پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله ) و ویژگیهای آنان ، و وعده الهی را نسبت به آنها بازگو می کند .

نخست می گوید : ((او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد ، تا آن را بر همه ادیان غالب گرداند ، و کافی است که خدا شاهد و گواه این موضوع باشد)) (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیدا) .

این وعده ایست صریح و قاطع ، از سوی خداوند قادر متعال ، در رابطه با غلبه اسلام بر همه ادیان .

یعنی اگر خداوند از طریق رؤیای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) به شما خبر پیروزی داده که با نهایت امنیت وارد مسجدالحرام می شوید ، و مراسم عمره را بجا می آورید بی آنکه کسی جراءت مزاحمت شما را داشته باشد ، و نیز اگر خداوند بشارت ((فتح قریب )) (پیروزی خیبر) را می دهد تعجب نکنید ، اینها اول کار

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 111@@@

است سرانجام اسلام عالمگیر می شود و بر همه ادیان پیروز خواهد گشت .

چرا نشود در حالی که محتوای دعوت رسول الله هدایت است (ارسله بالهدی ) و آئین او حق است (و دین الحق ) و هر ناظر بی طرفی می تواند حقانیت آن را در آیات این قرآن ، و احکام فردی و اجتماعی ، و قضائی ، و سیاسی اسلام ، و همچنین تعلیمات اخلاقی و انسانی آن بنگرد ، و از پیشگوئیهای دقیق و صریحی که از آینده دارد و درست به وقوع می پیوندد ارتباط این پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) را به خدا به طور قطع بداند .

آری منطق نیرومند اسلام ، و محتوای غنی و پر بار آن ، ایجاب می کند که سرانجام ادیان شرک آلود را جاروب کند ، و ادیان آسمانی تحریف یافته را در برابر خود به خضوع وادارد ، و با جاذبه عمیق خود دلها را به سوی این آئین خالص جلب و جذب کند .

در اینکه منظور از این پیروزی ((پیروزی منطقی )) است یا پیروزی نظامی ؟ در میان مفسران گفتگو است :

((جمعی )) معتقدند این پیروزی تنها ((پیروزی منطقی و استدلالی )) است ، و این امر حاصل شده است ، چرا که اسلام از نظر قدرت منطق و استدلال بر همه آئینهای موجود برتری دارد .

در حالی که ((جمعی دیگر)) پیروزی را به معنی ((غلبه ظاهری )) و غلبه قدرت گرفته اند ، و موارد استعمال این کلمه (یظهر) نیز دلیل بر غلبه خارجی است ، و به همین دلیل می توان گفت : علاوه بر مناطق بسیار وسیعی که امروز در شرق و غرب و شمال و جنوب عالم در قلمرو اسلام قرار گرفته ، و هم اکنون بیش از 40 کشور اسلامی با جمعیتی حدود یک میلیارد نفر زیر پرچم اسلام قرار دارند ، زمانی فرا خواهد رسید که همه جهان رسما در زیر این پرچم قرار می گیرد ، و این امر به وسیله قیام ((مهدی )) (ارواحنا فداه ) تکمیل می گردد ،

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 112@@@

چنانکه در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله ) نقل شده است که فرمود : لا یبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لاوبر الا ادخله الله کلمة الاسلام : ((در سراسر روی زمین خانه ای از سنگ و گل ، یا خیمه هائی از کرک و مو ، باقی نمی ماند ، مگر اینکه خداوند اسلام را در آن وارد می کند))! .**(تفسیر مجمع البیان) جلد 5 صفحه 25 (قرطبی) نیز این روایت را از پیغمبر گرامی اسلام ذیل آیه 55 سوره نور آورده (جلد 7 صفحه 4692)***

در این زمینه بحث مشروحی ذیل آیه مشابه آن آیه 33 سوره توبه داشتیم .**جلد هفتم تفسیر نمونه صفحه 371***

این نکته نیز قابل توجه است که بعضی تعبیر به ((الهدی )) را اشاره به استحکام ((عقائد اسلامی )) دانسته اند در حالی که ((دین الحق )) را ناظر به حقانیت ((فروع دین )) می دانند ، ولی دلیلی بر این تقسیم بندی نداریم و ظاهر این است که هدایت و حقانیت هم در اصول است و هم در فروع .

در اینکه مرجع ضمیر در ((لیظهره )) ((اسلام )) است یا ((پیامبر)) (صلی اللّه علیه و آله )؟ مفسران دو احتمال داده اند ، ولی قرائن به خوبی نشان می دهد که منظور همان دین حق است ، چرا که هم از نظر جمله بندی نزدیکتر به ضمیر است ، و هم پیروزی دین بر دین تناسب دارد نه شخص بر دین .

آخرین سخن در مورد آیه اینکه جمله ((کفی بالله شهیدا)) اشاره ای است به این واقعیت که این پیشگوئی نیازی به هیچ شاهد و گواه ندارد ، چرا که شاهد و گواهش الله است ، و رسالت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله ) نیز نیاز به گواه دیگری ندارد که گواه آن نیز خدا است ، و اگر ((سهیل بن عمرو)) و امثال او حاضر نشوند عنوان ((رسول الله )) بعد از نام محمد (صلی اللّه علیه و آله ) بنویسند ((عرض خود می برند ،

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 113@@@

و زحمتی هم برای ما ندارند))!

در آخرین آیه ترسیم بسیار گویائی از اصحاب و یاران خاص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) و آنها که در خط او بودند از لسان تورات و انجیل بیان کرده که هم افتخار و مباهاتی است برای آنها که در ((حدیبیه )) و مراحل دیگر پایمردی به خرج دادند ، و هم درس آموزنده ای است برای همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار .

در آغاز می فرماید : ((محمد فرستاده خدا است )) (محمد رسول الله ) .

خواه شبپره هائی همچون ((سهیل بن عمرو)) بپسندند یا نپسندند؟ و خود را از این آفتاب عالمتاب پنهان کنند یا نکنند؟ خدا گواهی به رسالت او داده و همه آگاهان گواهی می دهند .

سپس به توصیف یارانش پرداخته و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنها را طی پنج صفت چنین بیان می کند : ((کسانی که با او هستند در برابر کفار شدید و محکم هستند)) (و الذین معه اشداء علی الکفار) .

و در دومین وصف می گوید : ((اما در میان خود رحیم و مهربانند)) (رحماء بینهم ) .

آری آنها کانونی از عواطف و محبت نسبت به برادران و دوستان و همکیشانند ، و آتشی سخت و سوزان ، و سدی محکم و پولادین در مقابل دشمنان .

در حقیقت عواطف آنها در این ((مهر)) و ((قهر)) خلاصه می شود ، اما نه جمع میان این دو در وجود آنها تضادی دارد ، و نه قهر آنها در برابر دشمن و مهر آنها در برابر دوست سبب می شود که از جاده حق و عدالت قدمی بیرون نهند در سومین صفت که از اعمال آنها سخن می گوید می افزاید : ((پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی و همواره به عبادت خدا مشغولند))

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 114@@@

(تراهم رکعا سجدا) .

این تعبیر عبادت و بندگی خدا را که با دو رکن اصلیش ((رکوع )) و ((سجود)) ترسیم شده ، به عنوان حالت دائمی و همیشگی آنها ذکر می کند ، عبادتی که که رمز تسلیم در برابر فرمان حق ، و نفی کبر و خودخواهی و غرور ، از وجود ایشان است .

در چهارمین توصیف که از نیت پاک و خالص آنها بحث می کند می فرماید : ((آنها همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند)) (یبتغون فضلا من الله و رضوانا) .

نه برای تظاهر و ریا قدم برمی دارند ، و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند ، بلکه چشمشان تنها به رضا و فضل او دوخته شده ، و انگیزه حرکت آنها در تمام زندگی همین است و بس .

حتی تعبیر به ((فضل )) نشان می دهد که آنها به تقصیر خود معترفند و اعمال خود را کمتر از آن می دانند که پاداش الهی برای آن بطلبند ، بلکه با تمام تلاش و کوشش باز هم می گویند خداوندا! اگر فضل تو به یاری ما نیاید وای بر ما!

و در پنجمین و آخرین توصیف از ظاهر آراسته و نورانی آنها بحث کرده می گوید : ((نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است )) (سیماهم فی وجوههم من اثر السجود) .**(سیماهم) مبتدا و (فی وجوههم)خبر آن است و (من اثر السجود) یا بیان (سیما) است و یا حال است برای (سیما) ولی بهتر این است که (من) را نشویه بدانیم و معنی جمله چنین می شود : (علامت آنها در صورتشان است و این علامت از اثر سجود است)***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 115@@@

((سیما)) در اصل به معنی علامت و هیئت است ، خواه این علامت در صورت باشد یا در جای دیگر بدن ، هر چند در استعمالات روزمره فارسی به نشانه های صورت و وضع ظاهری چهره گفته می شود .

به تعبیری دیگری ((قیافه )) آنها به خوبی نشان می دهد که آنها انسانهائی خاضع در برابر خداوند و حق و قانون و عدالتند ، نه تنها در صورت آنها که در تمام وجود و زندگی آنان این علامت منعکس ‍ است .

گرچه بعضی از مفسران آن را به اثر ظاهری سجده در پیشانی ، و یا اثر خاک در محل سجده گاه تفسیر کرده اند ، ولی ظاهرا آیه مفهوم گسترده تری دارد که چهره این مردان الهی را به طور کامل ترسیم می کند .

بعضی نیز گفته اند : این آیه اشاره به سجده گاه آنها در قیامت است که همچون ماه به هنگام بدر می درخشد!

البته ممکن است پیشانی آنها در قیامت چنین باشد ولی آیه از وضع ظاهری آنها در دنیا خبر می دهد .

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) نیز آمده است که در تفسیر این جمله فرمود : هو السهر فی الصلاة : ((منظور بیدار ماندن در شب برای نماز خواندن است )) (که آثارش در روز در چهره آنها نمایان است) .**(من لا یحضره الفقیه) و (روضة الواعظین) (مطابق نقل تفسیر نورالثقلین جلد 5 صفحه 78)***

البته جمع میان این معانی کاملا ممکن است .

به هر حال قرآن بعد از بیان همه این اوصاف می افزاید : ((این توصیف آنها (یاران محمد صلی اللّه علیه و آله ) در تورات است (ذلک مثلهم فی التوراة )

این حقیقتی است که از پیش گفته شده و توصیفی است در یک کتاب بزرگ آسمانی که از پیش از هزار سال قبل نازل شده است .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 116@@@

ولی نباید فراموش کرد که تعبیر ((و الذین معه )) (آنها که با او هستند) سخن از کسانی می گوید که در همه چیز با پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) بودند ، در فکر و عقیده و اخلاق و عمل ، نه تنها کسانی که همزمان با او بودند هر چند خطشان با او متفاوت بود .

سپس به توصیف آنها در یک کتاب بزرگ دیگر آسمانی یعنی ((انجیل )) پرداخته ، چنین می گوید : ((توصیف آنها در انجیل همانند زراعتی است که جوانه های خود را خارج ساخته ، سپس به تقویت آن پرداخته ، تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است ، و به قدری نمو و رشد کرده و پربرکت شده که زارعان را به شگفتی وامی دارد)) (و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع .**در اینکه جمله (ومثلهم فی الانجیل) جمله مستقلی است و توصیف جداگانه ای را برای یاران محمد (ص) غیر از توصیفی که در تورات آمده بیان می کند و یا عطف بر جمله (ذلک مثلهم فی التوراة) می باشد به طوری که از هر دو توصیف در هر دو کتاب آسمانی خبر می دهد در میان مفسران گفتگو است ولی ظاهر آیه این است که این دو توصیف جداگانه در دو کتاب آسمانی بوده و لذا کلمه (مثل) تکرار شده در حالی که اگر عطف بر یکدیگر بود فصاحت ایجاب می کرد که بگوید : ذلک مثلهم فی التوراة و الانجیل***

((شطاء)) به معنی ((جوانه )) و ((جوجه )) است ، جوانه هائی که از پائین ساقه و کنار ریشه ها بیرون می آید .

((آزر)) از ماده ((موازره )) به معنی معاونت است .

((استغلظ)) از ماده ((غلظت )) به معنی سفت و محکم شدن است .

جمله ((استوی علی سوقه )) مفهومش این است به حدی محکم شده که بر پای خود ایستاده (توجه داشته باشید که ((سوق )) جمع ((ساق )) است ) .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 117@@@

تعبیر ((یعجب الزراع )) یعنی به حدی از نمو سریع و جوانه های زیاد ، و محصور وافر ، رسیده ، که حتی کشاورزانی که پیوسته با این مسائل سر و کار دارند در شگفتی فرو می روند .

جالب اینکه : در توصیف دوم که در انجیل آمده نیز پنج وصف عمده برای مؤمنان و یاران محمد (صلی اللّه علیه و آله ) ذکر شده است (جوانه زدن - کمک کردن برای پرورش - محکم شدن - بر پای خود ایستادن - نمو چشمگیر اعجاب انگیز) .

در حقیقت اوصافی که در تورات برای آنها ذکر شده اوصافی است که ابعاد وجود آنها را از نظر عواطف و اهداف و اعمال و صورت ظاهر بیان می کند و اما اوصافی که در انجیل آمده بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبه های مختلف است (دقت کنید) .

آری آنها انسانهائی هستند با صفات والا که آنی از ((حرکت )) باز نمی ایستند ، همواره جوانه می زنند ، و جوانه ها پرورش می یابد و بارور می شود .

همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر می دهند و روز به روز خیل تازه ای بر جامعه اسلامی می افزایند .

آری آنها هرگز از پای نمی نشینند و دائما رو به جلو حرکت می کنند ، در عین عابد بودن مجاهدند ، و در عین جهاد عابدند ، ظاهری آراسته ، باطنی پیراسته ، عواطفی نیرومند ، و نیاتی پاک دارند ، در برابر دشمنان حق مظهر خشم خدایند ، و در برابر دوستان حق نمایانگر لطف و رحمت او .

سپس در دنباله آیه می افزاید : این اوصاف عالی ، این نمو و رشد سریع ، و این حرکت پربرکت ، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط می آورد سبب خشم کفار می شود ((این برای آن است که کافران را به خشم آورد

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 118@@@

(لیغیظ بهم الکفار) .**لام در جمله (لیغیظ) را بسیاری از مفسران لام علت گرفته اند بنابراین مفهوم جمله چنین است : (این پیشرفت و قوت و قدرت را خدا نصیب یاران محمد (ص) کرد تا کافران به خشم آیند)***

و در پایان آیه می فرماید : ((خداوند کسانی از آنها را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است )) (وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و اجرا عظیما) .

بدیهی است اوصافی که در آغاز آیه گفته شد ایمان و عمل صالح در آن جمع بود ، بنابراین تکرار این دو وصف اشاره به تداوم آن است ، یعنی خداوند این وعده را تنها به آن گروه از یاران محمد (صلی اللّه علیه و آله ) داده که در خط او باقی بمانند ، و ایمان و عمل صالح را تداوم بخشند ، و گرنه کسانی که یکروز در زمره دوستان و یاران او بودند ، و روز دیگر از او جدا شدند و راهی برخلاف آن را در پیش گرفتند ، هرگز مشمول چنین وعده ای نیستند .

تعبیر به ((منهم )) (با توجه به این نکته که اصل در کلمه ((من )) در اینگونه موارد این است که برای ((تبعیض )) باشد ، و ظاهر آیه نیز همین معنی را می رساند دلیل بر این است که یاران او به دو گروه تقسیم خواهند شد : گروهی به ایمان و عمل صالح ادامه می دهند ، و مشمول رحمت واسعه حق و اجر عظیم می شوند اما گروهی جدا شده و از این فیض بزرگ محروم خواهند شد .

معلوم نیست چرا جمعی از مفسران اصرار دارند که ((من )) در ((منهم )) در آیه فوق حتما ((بیانیه )) است ، در حالی که به فرض ‍ که مرتکب خلاف ظاهر شویم و ((من )) را برای ((بیان )) بگیریم قرائن عقلی را که در اینجا وجود دارد چگونه می توان کنار گذاشت ، زیرا هیچکس مدعی نیست که یاران پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) همه معصوم بودند ، و در این صورت احتمال عدم تداوم در خط ایمان و عمل

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 119@@@

صالح در مورد هر یک از آنها می رود ، و با این حال چگونه ممکن است خداوند وعده مغفرت و اجر عظیم را بدون قید و شرط به همه آنها دهد ، اعم از اینکه راه ایمان و صلاح را بپیمایند ، یا از نیمه راه برگردند و منحرف شوند .

این نکته نیز قابل توجه است که جمله ((و الذین معه )) (کسانی که با او هستند) مفهومش همنشین بودن و مصاحبت جسمانی با پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) نیست ، چرا که منافقین هم دارای چنین مصاحبتی بودند ، بلکه منظور از ((معه )) به طور قطع همراه بودن از نظر اصول ایمان و تقوی است .

بنابراین ما هرگز نمی توانیم از آیه فوق یک حکم کلی درباره همه معاصران و همنشینان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) استفاده کنیم .

نکته ها :