تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد22
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

متخلفان آماده طلب !

غالب مفسران معتقدند که این آیات ناظر به ((فتح خیبر)) است که بعد از صلح حدیبیه و در آغاز سال هفتم هجرت روی داد .

توضیح اینکه : طبق روایات هنگامی که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) از حدیبیه بازمی گشت به فرمان خدا مسلمانان شرکت کننده در حدیبیه را بشارت به ((فتح خیبر)) داد و تصریح فرمود که در این پیکار فقط آنها شرکت کنند ، و غنائم جنگی مخصوص آنها است ، و تخلف کنندگان را نصیبی از این غنائم نخواهد بود!

اما این دنیاپرستان ترسو همین که از قرائن فهمیدند پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) در این جنگی که در پیش دارد قطعا پیروز می شود و غنائم فراوانی به دست سپاه

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 58@@@

اسلام خواهد افتاد ، از فرصت استفاده کرده ، خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) آمدند ، و اجازه شرکت در میدان ((خیبر)) خواستند! و شاید به این عذر نیز متوسل شدند که ما برای جبران خطای گذشته ، و سبک کردن بار مسئولیت ، و توبه از گناه ، و خدمت خالصانه به اسلام و قرآن ، می خواهیم در این میدان جهاد با شما شرکت کنیم ! غافل از اینکه آیات قرآن از قبل نازل شده بود ، و سر آنها را فاش ساخته بود ، چنانکه در نخستین آیه مورد بحث می خوانیم :

((هنگامی که شما برای به دست آوردن غنائمی حرکت می کنید به زودی متخلفان می گویند بگذارید ما هم از شما پیروی کنیم ، و در این جهاد شرکت نمائیم ))! (سیقول المخلفون اذا انطلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم ) .

نه تنها در این مورد که در موارد دیگر نیز می بینیم این تن پروران طماع به سراغ لقمه های چرب و کم دردسر می رفتند ، و از میدانهای سخت و خطرناک و دور دست گریزان بودند ، چنانکه در آیه 42 سوره توبه می خوانیم : هرگاه غنائمی نزدیک ، و سفری سهل و آسان باشد از تو پیروی می کنند ، ولی (اکنون که برای میدان تبوک ) راه دور و پرمشقت است سر باز می زنند ، و به زودی سوگند می خورند که اگر توانائی داشتیم همراه شما حرکت می کردیم ((لو کان عرضا قریبا و سفرا قاصدا لا تبعوک و لکن بعدت علیهم الشقه و سیحلفون بالله لو استطعنا لخرجنا معکم )) .

به هر حال ، قرآن در آیات مورد بحث در پاسخ این گروه سودجو و فرصت طلب می گوید : ((آنها می خواهند کلام خدا را تغییر دهند)) (یریدون ان یبدلوا کلام الله ) .

سپس می افزاید : ((به آنها بگو : شما هرگز نباید به دنبال ما بیائید)) و حق ندارید در این میدان شرکت کنید (قل لن تتبعونا) .

این سخنی نیست که من از پیش خود بگویم ، ((این مطلبی است که

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 59@@@

خداوند از قبل گفته )) و ما را از آینده شما با خبر ساخته است (کذلکم قال الله من قبل ) .

خداوند دستور داده ((غنائم خیبر)) مخصوص ((اهل حدیبیه )) باشد ، واحدی با آنها در این امر شرکت نکند!

ولی این متخلفان بی شرم و پرادعا ، باز از میدان در نمی روند و شما را متهم به حسادت می کنند و به زودی می گویند : مطلب چنین نیست بلکه شما نسبت به ما حسد می ورزید))! (فسیقولون بل تحسدوننا) .

و به این ترتیب آنها حتی بطور ضمنی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) را تکذیب می کنند ، و ریشه منع آنها را از شرکت در ((غزوه خیبر)) حسادت می شمرند!

قرآن در آخرین جمله می گوید : ((ولی آنها جز اندکی نمی فهمند)) (بل کانوا لا یفقهون الا قلیلا) .

آری ریشه تمام بدبختی های آنها جهل و نادانی و بی خبری است که همیشه دامنگیر آنها بوده است ، جهل در مورد خداوند ، و عدم معرفت مقام پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) و بی خبری از سرنوشت انسانها و عدم توجه به ناپایداری ثروت دنیا .

درست است که آنها در مسائل مالی و منافع شخصی باهوش و دقیق و باریک بودند ، اما چه جهلی از این بالاتر که انسان همه چیز خود را با اندکی ثروت مبادله کند؟! .

سرانجام پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله ) طبق نقل تواریخ غنائم خیبر را تنها بر اهل حدیبیه تقسیم کرد ، حتی کسانی که در حدیبیه بودند و موفق به شرکت در غزوه خیبر نشدند سهمی برای آنها قرار داد ، البته این موضوع یک مصداق بیشتر نداشت و آن ((جابر بن عبدالله )) بود .**(سیره ابن هشام) جلد 3 صفحه 364***

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 60@@@

در ادامه همین بحث و گفتگو با متخلفان ((حدیبیه )) در آیه بعد پیشنهادی به آنها کرده ، و راه بازگشت را به روی آنها چنین می گشاید و می فرماید : ((به متخلفان از اعراب بادیه نشین بگو به زودی از شما دعوت می شود که به سوی قومی جنگجو و پرقدرت گام بگذارید ، و با آنها پیکار کنید تا اسلام را پذیرا شوند)) (قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقاتلونهم او یسلمون ) .

((اگر اطاعت کنید خداوند پاداش نیکی به شما می دهد ، و اگر سرپیچی کنید ، آنگونه که قبلا نیز سرپیچی کردید ، خداوند شما را عذاب دردناکی می کند)) (فان تطیعوا یؤتکم الله اجرا حسنا و ان تتولوا کما تولیتم من قبل یعذبکم عذابا الیما) .

هرگاه به راستی از رفتار قبلی خود پشیمان شده اید ، و دست از راحت طلبی و دنیاپرستی برداشته اید ، باید امتحان صداقت خود را در میدان سخت و سهمگین دیگری بدهید ، و گرنه از میدانهای سخت اجتناب کردن ، و در میدانهای راحت و پر غنیمت شرکت نمودن به هیچوجه ممکن نیست و دلیلی است بر نفاق یا ضعف ایمان و جبن و ترس شما .

جالب اینکه قرآن روی عنوان مخلفین در این آیات مکرر تکیه کرده ، و به اصطلاح بجای استفاده از ((ضمیر)) از ((اسم ظاهر)) استفاده می کند .

این تعبیر مخصوصا به صورت صیغه ((اسم مفعول )) آمده ، یعنی ((پشت سر گذارده شدگان )) اشاره به اینکه هنگامی که مسلمانان با ایمان مشاهده سستی و بهانه جوئیهای این گروه را می کردند آنها را پشت سر گذارده و بی اعتنا به وضعشان به سوی میدان جهاد می شتافتند .

اما در اینکه این قوم جنگجو و پرقدرت که در این آیه به آنها اشاره کرده چه جمعیتی بودند؟ در میان مفسران گفتگو است .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 61@@@

جمله ((تقاتلونهم او یسلمون )) (با آنها پیکار کنید تا مسلمان شوند) دلیل بر این است که اهل کتاب نبودند ، زیرا آنها را مجبور به پذیرش ‍ اسلام نمی کنند ، بلکه مخیر میان اسلام آوردن یا پذیرش شرائط اهل ذمه و همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان و پرداخت جزیه می کنند ، تنها مشرکان و بت پرستان هستند که چیزی جز اسلام از آنان پذیرفته نمی شود ، زیرا اسلام بت پرستی را به عنوان یک دین نمی شناسد ، و اجبار در ترک بت پرستی جایز است .

و با توجه به اینکه در عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) بعد از ماجرای حدیبیه و ((خیبر)) غزوه مهمی با مشرکان جز فتح ((مکه )) و غزوه ((حنین )) وجود نداشت ، آیه فوق می تواند اشاره به آنها باشد ، مخصوصا غزوه حنین که مردان جنگجوی سختکوشی از طایفه ((هوازن )) و ((بنی سعد)) در آن شرکت داشتند .

اما اینکه بعضی احتمال داده اند اشاره به غزوه ((موته )) که با رومیان انجام گرفت بوده باشد بعید به نظر می رسد ، چرا که آنها اهل کتاب بودند .

و احتمال اینکه منظور جنگهای بعد از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) از جمله جنگ با اهل ((فارس )) و ((یمامه )) بوده باشد بسیار بعیدتر است ، چرا که لحن آیات نشان می دهد مساءله مربوط به زمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) است ، و هیچ الزامی نداریم که آن را بر جنگهای بعد از عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) تطبیق دهیم ، ظاهرا پارهای انگیزههای سیاسی در فکر و اندیشه بعضی از مفسران که روی این مساءله پافشاری داشته اند دخالت داشته است !

این نکته نیز قابل توجه است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) به آنها قول نمی دهد که در جنگهای آینده شما غنائمی به چنگ می آورید ، زیرا هدف از جهاد کسب غنیمت نیست ، بلکه روی این تکیه می کند که خداوند پاداش نیکی به شما خواهد داد که معمولا این تعبیر در مورد پاداشهای آخرت است .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 62@@@

در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن اینکه : در آیه 83 سوره توبه ، به طور کلی دست رد بر سینه این نامحرمان زده و می گوید : فقل لن تخرجوا معی ابدا و لن تقاتلوا معی عدوا انکم رضیتم بالقعود اول مرة فاقعدوا مع الخالفین : ((شما هرگز با من در هیچ نبردی خروج نخواهید کرد و مجاز نیستید همراه من با دشمن پیکار کنید چرا که نخستین بار به کناره گیری از جنگ راضی شدید اکنون نیز با متخلفان بمانید)) .

در حالی که آیه مورد بحث از آنها دعوت به پیکار در میدان سخت و سهمگین دیگری می کند؟ ولی با توجه به اینکه آیه سوره توبه مربوط به متخلفان جنگ تبوک است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) از آنها قطع امید کرده بود ، و آیه مورد بحث از متخلفان حدیبیه سخن می گوید که هنوز از آنها قطع امید نشده بود پاسخ این سؤال روشن می گردد .

و از آنجا که در میان متخلفان افرادی بودند که به خاطر نقص عضو یا بیماری به راستی قدرت بر شرکت در جهاد نداشتند ، و نباید حق آنها در این میان نادیده گرفته شود ، در آخرین آیه مورد بحث معذور بودن آنان را مشخص ساخته است .

بخصوص اینکه بعضی از مفسران نقل کرده اند که بعد از نزول آیه قبل و تهدید متخلفان به ((عذاب الیم )) جمعی از معلولین یا بیماران خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله ) آمدند و عرض کردند : ای رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله )! تکلیف ما در این میان چیست ؟ در اینجا این آیه نازل شد و حکم آنها را چنین بازگو کرد : ((بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست اگر در میدان جهاد شرکت نکنند)) (لیس علی الاعمی حرج و لا علی الاعرج حرج و لا علی المریض حرج ) .

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 63@@@

تنها جهاد نیست که مشروط به قدرت و توانائی است ، تمام تکالیف الهی یک سلسله شرائط عمومی دارد که از جمله آنها ((توانائی و قدرت )) است ، و در آیات قرآن کرارا به این معنی اشاره شده است ، در آیه 286 سوره بقره به صورت یک اصل کلی می خوانیم : لا یکلف الله نفسا الا وسعها : ((خداوند هیچکس را جز به مقدار طاقتش تکلیف نمی کند)) .

این شرط هم با ادله نقلی ثابت شده ، و هم با دلیل عقل .

ولی البته این گروه گرچه از شرکت در میدان جهاد معافند اما آنها نیز باید به مقدار توان خود برای تقویت قوای اسلام و پیشبرد اهداف الهی آن بکوشند چنانکه در آیه 91 سوره توبه می خوانیم : لیس علی الضعفاء و لا علی المرضی و لا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج اذا نصحوا لله و رسوله : بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیله ای برای انفاق (در راه جهاد) ندارند گناهی نیست (که در میدان حاضر نشوند) به شرط اینکه برای خدا و رسولش خیر خواهی کنند .

یعنی اگر آنها قادر نیستند با دست کاری انجام دهند از آنچه در توان دارند با زبان مضایقه ننمایند ، و این تعبیر جالبی است که نشان می دهد هر کس آنچه را در توان دارد باید فروگذار نکند ، و به تعبیر دیگر اگر نمی توانند در جبهه شرکت کنند لااقل ((پشت جبهه )) را محکم نگهدارند .

و شاید جمله اخیر آیه مورد بحث نیز اشاره به همین معنی باشد که می فرماید : ((هر کس اطاعت خدا و رسولش را کند او را در باغهائی از بهشت وارد می سازد که نهرها از زیر درختانش جاری است ، و آن کس ‍ که سرپیچی کند او را به عذاب الیم گرفتار خواهد کرد))! (و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار و من یتول یعذبه عذابا الیما) .

این احتمال نیز وجود دارد که در مواقعی که استثنائی به حکمی می خورد

@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 64@@@

افرادی به فکر سوء استفاده افتاده ، خود را در صف معذوران جا می زنند ، قرآن به آنها هشدار می دهد که اگر به راستی معذور نباشند گرفتار عذاب الیم خواهند شد .

این نکته قابل توجه است که مساءله معذور بودن نابینا و لنگ و بیماران سخت مخصوص جهاد است ، اما در مساءله دفاع هر کس به قدر توانائی خود باید از کیان اسلام و وطن اسلامی و جان دفاع کند و هیچ استثنائی در این زمینه وجود ندارد .


@@تفسیر نمونه جلد 22 صفحه 65@@@