تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

توجیه درخواست هدایت از سوی مومن رهیافته به حق‏

درباره درخواست هدایت به صراط مستقیم سخن گفتیم؛ اما جا دارد به سوالی که در این باره مطرح می‏شود پاسخ گوییم. سوال این است که انسان مؤمن در پرتو هدایت الهی، به ایمان به خدا، اطاعت از خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بندگی و عبادت خدا و از جمله ادای نماز رهنمون می‏شود. پس با توجه به این که هدایت برای او حاصل شده، چرا در آیه اهدنا الصراط المستقیم به او تعلیم داده شده که از خداوند درخواست هدایت کند؟ در برابر این پرسش ما به تفکیک سه پاسخ را ارائه می‏دهیم:
1. چنان که مکرر بیان کردیم، همه بندگان خدا و از جمله مومنان، از هدایت عمومی خدا برخوردار گشته‏اند، و هدایت به معنای ارائه طریق برای آنان حاصل شده است؛ اما این هدایت، تنها راه را به انسان می‏نمایاند و باعث رسیدن به مقصد نمی‏گردد. هدایتی انسان را به مقصد می‏رساند و با سعادت نهایی انسان پیوند می‏خورد که در پرتو اطاعت از خدا و پیمودن طریق بندگی او، از سوی خدا به انسان افاضه می‏شود. این هدایت که به معنای ایصال به مطلوب است، تنها در اختیار بندگان مؤمن و نیک‏فرجام خدا قرار می‏گیرد؛ در سوره حمد چنین هدایتی منظور شده است.
2. چنان که در برخی از آیات(194) نیز بیان شده، هدایت دارای مراتب و قابل افزودن و کاستن است و هر کسی که هر مرتبه‏ای از آن را داراست، باید مرتبه عالی‏ترش را درخواست کند؛ از این رو درخواست هدایت به معنای درخواست افزودن بر هدایت می‏باشد.
3. پاسخ سوم که نسبت به همه بندگان خدا و از جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اولیای خدا نیز صادق می باشد، این است که انسان همواره نیازمند دستگیری خداست. در زمینه هدایت نیز، انسان در هر مقطعی، بلکه در هر لحظه‏ای به هدایت خدا نیاز دارد و پیوسته خداوند هدایت خویش را برای انسان تجدید می‏کند. همان طور که ما در حیات و زندگی خود و دیگر نیازمندی‏های مادی پیوسته نیازمند افاضه الهی هستیم، در زمینه هدایت و مقامات معنوی نیز، به تداوم افاضه الهی نیاز داریم و اگر خداوند ما را از افاضه هدایت خویش محروم کند؛ هدایت، ایمان و قدرت تشخیص حق از باطل، از ما سلب می‏شود.
نکته پایانی این است که صراط، به معنای راه است. این واژه وقتی به صفت مستقیم متصف می‏شود، منظور طریق یگانه‏ای است که انسان را به سعادت و کمالی که فطرتا طالب آن است می‏رساند و او تنها با گزینش این راه می تواند به مقصد نهایی خود نایل گردد. در قرآن گاهی صراط مستقیم به خداوند نسبت داده شده؛ نظیر آیه: الر کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط الله العزیز الحمید؛(195)
الف، لام، راء. کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی‏ها به سوی روشنایی بیرون آوری: به سوی راه آن شکست‏ناپذیر ستوده؛ اما در برخی از آیات صراط مستقیم به غیر خدا نسبت داده می‏شود؛ مثلا به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و کسانی که خداوند نعمتش را بر آنان تمام کرده، نسبت داده‏شود؛ نظیر آیه: صراط الذین انعمت علیهم؛ و آیات: انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم؛(196)
قطعا تو از [جمله‏] پیامبرانی، بر راهی راست.
در مقابل، صراط مستقیم که به خداوند منتهی می‏گردد، در برخی از آیات متعلق صراط جهنم ذکر شده است؛ یعنی راه انحطاط و باطلی که به جهنم منتهی می‏شود:
احشروا الذین ظلموا و ازواجهم و ما کانوا یعبدون. من دون الله فاهدوهم الی صراط الجحیم؛(197)
کسانی را که ستم کرده‏اند با همه دنیایشان و آنچه غیر از خدا می‏پرستیدند، گرد آورید و به سوی راه جهنم رهبری‏شان کنید.
صراط بزرگ راهی است بدون پیچ و خم که انسان با اختیار و با آگاهی آن را بر می‏گزیند، و آن راه به روشنی مقصد را به انسان می‏نمایاند. اگر آن راه، راهی باشد که به کمال نهایی و قرب الهی منتهی گردد، گزینش ان باعث‏شود که انسان به کمال مطلوب خویش که همان قرب الهی است دست یابد و اگر آن راه به سوی قطب مخالف حق باشد، فرجامی جز تیره‏روزی، شقاوت و بدبختی و عذاب جهنم نخواهد داشت.