هر چه اشیا از حس ما دورتر میشوند، شناخت ما به آنها ضعیفتر و کمرنگتر میگردد، تا برسد به مجردات و بالاتر از همه، شناخت خداوند متعال که منحصر به شناخت بسیار محدودی است که به برخی از صفات او داریم و در حقیقت، شناخت حقیقی از صفات الهی هم نداریم و تنها برخی امور ذهنی و گاه موهوم را کنار هم چیدهایم و ادعاکنیم که خدا را شناختهایم؛ و الا حقیقت صفات الهی در شعاع فهم ما قرار نگرفتهاند تا دست کم شناختی محدود، ولی صحیح از خداوند داشته باشیم.
البته برای اولیای خدا بر اثر ریاضتهای شرعی، شبزندهداریها، عبادات فراوان و اخلاص، در حالات خاصی انوار عظمت الهی تجلی میکند.
وقتی این تجلیات گسترش و دوام مییابد، به مرحلهای میرسند که با همه وجود و با علم حضوری خداوند را مشاهده می کنند. بالاترین تجلیات ذات یا صفات الهی برای شریفترین و کاملترین بندگان خداوند رخ م یدهد؛ از این روی امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
ما کنت اعبد ربا لم اره؛(81)
من هیچگاه پروردگار را عبادت نکردهام.
بی شک معرفت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، به خداوند، فراتر از معرفت علی علیهالسلام بود؛ چون علی ع با آن مقام متعالی و با عظمت خود فرمود:
انا عبد من عبید محمد؛(82)
من بندهای از بندگان محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم.
ما را چه رسد به مدراج کمال و قرب الی الله که اولیای خدا داشتهاند. ما هر چه تلاش کنیم و هر چه عرفان و فلسفه بیاموزیم، معرفتمان به خداوند در برابر شهود و معرفت اولیای خدا به پروردگار خویش ذرهای به شمار نمیآید.
توصیف و معرفتی که ما از خدا داریم، ساخته و پرداخته ذهن ما است و تنها از تصورات ذهنیمان حکایت میکند و به هیچ وجه نمیتواند حقیقت صفات الهی را جلوهگر شود. بله، اگر خداوند حجاب را از برابر دیدگانمان بر دارد و جلوهای از خود را به ما بنمایاند، بسیار ارزشمند است. در برخی از روایات امده است که آنچه را شما در ذهن خو با دقیقترین معانی تصور میکنید، آفریده شماست و خدا از آن فراتر و بلکه منزه است.
امام باقر علیهالسلام فرمودند:
کلما میزتموه باوهامکم فی اذق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود الیکم؛(83)
آنچه را در ذهن خود با دقیقترین معانی تصور و توهم کنید، [خدا از آن منزه است و] آن پندار شما مخلوقی است مثل شما.
وقتی دانستیم که اولیای خدا بر پایه معرفت و کمال خود به مقام شهود و شناخت صفات الهی رسیدند، شایسته است که خود را رد رآن مسیر قرار دهیم و دنبالهرو آنان باشیم، که اگر پیش از وصول به مقام ایشان مرگمان فرا رسید، دست کم به خداوند متعال عرضه بداریم که ما عمرمان به در مسیر پیروی از دوستان تو صرف کردیم.به هر حال در هنگام عبادت باید به نوعی به خداوند معرفت داشته باشیم؛ و الا اگر هیچ شناختی از او نداشته باشیم ، چگونه میخواهیم او را عبادت کنیم؛ اما روشن است که خداوند در ذات، صفات و کمالات خود نامحدود است و به قول حکماء خداوند بی نهایت فراتر از بینهایت است.
حال وقتی خداوند در ذات و صفات خود نظیر علم، قدرت، حیات، رحمت، جود و کرم نامحدود است، موجودی محدود و سر تا پا نقصی چون ما نمیتواند در هیچ قلمروی از صفاتش او را به درستی بشناسد و بر صفتی از صفات وی احاطه پیدا کند:
و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء...؛(84)
و به چیزی از علم او دست نیابند، مگر بدان چه خود خواهد.