تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ضرورت پذیرش مطلق شریعت پیامبر

چنان که گفتیم، قرآن به صراحت می‏گوید کسی که یکی از پیامبران خود را قبول نداشته باشد و منکر شود، کافر واقعی است و از بهشت محروم می‏گردد؛ چون انکار او به منزله انکار همه پیامبران است.
همچنین کسی که شریعتی را پذیرفته، باید به همه قوانین، مقررات واژه آموزه‏های آن ملتزم شود و اگر کسی برخی از احکامی را که پیامبر صلی الله علیه و آله‏و سلم آورده نپذیرد، مجموعه شریعت ایشان را نپذیرفته و انکار کرده است. او اگر سایر احکام شریعت رسول خدا صلی الله علیه و آله‏و سلم را بدان جهت که احکام خداست پذیرفته، باید بقیه را نیز قبول کند؛ چون آنها نیز از سوی خداوند فرستاده شده‏اند و نمی‏توان بین احکام الهی تفکیک قائل شد.
در روایات از برخی بدگویی و نکوهش شده است و آنان بدتر از کفار قلمداد شده‏اند، بدان سبب که از حکم خدا آگاهی داشتند؛ به دلیل ناسازگاری با خواسته دلشان، در باطن آن را نپذیرفتند و انکار کردند.
البته کسی که که حکم خدا را نمی‏داند و در آن تردید دارد و امر بر او مشتبه شده و شرایط اجتماعی به گونه‏ای است که نمی‏تواند واقعیت را درک کند - در حدی که کوتاهی نکرده - معذور است و جزء مستضعفان به شمار می‏آید.
البته استضعاف دارای مراتب است و دامنه آن وسیع می‏باشد: ممکن است کسی در اثر استضعاف فکری، خدا یا پیامبر را نشناسد، و ممکن است خدا و پیامبر را باور داشته باشد؛ اما به حکمی از احکام خدا جاهل باشد. آگاه نبودن او از حکم خدا یا به سبب ناتوانی عقلی و یا به دلیل در اختیار نداشتن ابزار ارتباطی است و یا بدان جهت است که در شرایطی قرار گرفته که نمی‏تواند آن حکم را باور کند. در هر صورت او اگر در کسب معارف الهی کوتاهی نکرده باشد، معذور است؛ اما اگر کسی از حکم خداوند آگاهی دارد، و به دلیل ناسازگاری با منافع مادی‏اش آن را انکار می‏کند و یا عملا به آن ملتزم نمی‏شود - در صورتی که انکار آن حکم یا انکار یکی از معارفی که خداوند فرستاده، انکار و رد یکی از ضروریات اسلام و دین محسوب نگردد تا حکم کافر بر او مترتب شود - او در ظاهر مسلمان محسوب می‏گردد؛ ولی در باطن کافر است.
کسی که شهادتین را بگوید، در ظاهر مسلمان است و ما او را مسلمان به حساب می‏آوریم و اجازه نداریم در عقاید و رفتارش تجسس کنیم؛ اما اسلام ظاهری و برخورداری شخص از منافع و حقوق اسلامی، با کفر باطنی او در تضاد نیست. اصولا نفاق به این معناست که انسان چیزی را اظهار کند که در دل به آن اعتقاد ندارد: از یک سو اظهار می‏کند که گفته‏های پیامبر صلی الله علیه و آله‏و سلم را قبول دارد؛ اما چیزی را که می‏داند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده انکار می‏کند؛ این همان کفر باطنی است. پس نباید از این نکته که بسیاری از آن غفلت دارند غافل ماند و باید توجه داشت که اسلام ظاهری با کفر باطنی منافاتی ندارد.
در صدر اسلام برخی از کسانی که در زمره پیروان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودند و نماز می‏خواندند و قسم می‏خوردند که ما مسلمان و مؤمن هستیم، در باطن منافق بودند؛ از این رو قرآن تصریح می‏کند که آنان دروغ‏گویند و هرگز ایمان نیاورده‏اند و نباید مسلمان فریب قسم و اعتراف آنان را بخورند و به آنان اعتماد کنند:
اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله و الله یشهد ان المنافقین لکاذبون؛(37)
چون منافقان نزد تو آیند گویند: گواهی می‏دهیم که تو واقعا پیامبر خدایی. و خدا [هم‏] می‏داند که تو واقعا پیامبر او هستی، و خدا گواهی می‏دهد که مردم دو چهره سخت دروغگویند.