برخی هنگام عبادت، در پیشگاه با عظمت خداوند احساس خضوع و خشوع دارند و انگیزه آنان و روح عبادتشان خضوع در برابر پروردگار است. لذت سرشاری که از خضوع به آنان دست میدهد، برای ما قابل توصیف نیست، تا آنجا که در مقام توصیف لذت ذکر و خضوع در برابر خداوند گفته شده اگر پادشاهان میدانستند که عبادت چه لذتی دارد، دست از سلطنت میکشیدند و به عبادت مشغول میشدند.
یکی از مراجع فعلی میفرمودند: پادشاهان عالم که به دنبال کامجویی و لذتپرستی هستند، از لذتی که خداوند در نماز قرار داده خبر ندارند و اگر آنها لذت نماز را درک میکردند، از هر چه دارند دست میشستند و به نماز میپرداختند تا از لذت سرشار آن بهرهمند شوند.
درباره یکی از مراجع پیشین که نقل شده که وصیت کرده بود پس از مرگش کسی را اجیز کنند تا قضای بخشی از نمازهای ایشان را انجام دهد؛ با این که وی در ادای وظایف عبادی و شرعی خویش کوتاهی نکرده و نمازی از ایشان قضا نشده بود؛ اما مانند کسی که مدتی نماز نخوانده یا نمازهایش صحیح نبوده، وصیت میکند که نمازهایش را قضا کنند.
در توجیه این وصیت گفته شده که ایشان چون لذت فراوانی از نماز میبرد، احتمال میداد که آن التذاذ، با اخلاص در نیت سازگار نباشد و لذا از روی احتیاط وصیت میکند که بخشی از نمازهایش را قضا کنند!
بنگرید تفاوت ره از کجا تا به کجاست: یکی مثل آن بزرگوار آن گونه از نماز لذت میبرد که احتمال میدهد انگیزه لذت بردن نیتش را مخدوش کرده باشد؛ برخی هم در هنگام نماز احساس ناراحتی و رنج دارند و برای به انجام رسیدن آن لحظهشماری میکنند و وقتی سلام نماز را میگویند، مانند مرغی که از قفس پریده باشد، بیدرنگ از جا بر میخیزند و سراغ کارشان میروند.
بنابراین طیف وسیعی از انگیزههای عبادت، به احساس حقارت انسن در پیشگاه خداوند مربوط میشود و اثر طبیعی چنین احساسی، خشوع و خضوع در برابر خداست که در هنگام رکوع و سجده بهتر بروز مییابد؛ از این روی خداوند می فرماید:
و یخرون للاذقان یبکون و یزیدهم خشوعا؛(122)
و بر زنخها [رویها] افتاده؛ میگریند و بر فروتنی و نرمدلیشان میافزاید.