توجه به معنای صمد در سوره توحید و اعتقاد به این که خداوند کامل مطلق و غنی بالذات است، انسان را وامیدارد که این اعتقاد را که هرچه هست از آن خداست و هرچه دیگران دارند نیز از آن اوست در زندگی خویش نمود عینی و عملی بخشد. اگر به نوع افراد بنگریم، مشاهده میکنیم که برای تأمین نیازهای زندگی خویش، تأمین معاش و رسیدن به پست و مقام کمابیش به دیگران توسل میجویند و با تملق و خواهش میکوشند که به خواستههای خود دست یابند.
کسی که تلاش میکند به مقامی دست یابد و مدتی بر مسندی تکیه زند، هم برای رسیدن به آن مقام محتاج مردم است و باید نظر آنان را جلب کند و هم برای حفظ آن مقام باید خود را وامدار دیگران بداند و سعی کند که با تأمین نظر آنها مقام خود را حفظ کند.
پس کسی که برای تأمین معاش یا رسیدن به مقام اعتباری و زودگذر دنیوی خود را محتاج دیگران مییابد و برای آنها اصالت قائل است و از این رو از هر راهی میکوشد که نظر آنان را تأمین کند، خود را بنده آنها ساخته است.
طبیعی است که هر کسی به دیگران احتیاج دارد؛ مثلا کسی که میخواهد درس بخواند، دیگران باید شرایط لازم و فضای آموزشی کافی را در اختیار او قرار دهند. همچنین در سایر شئون زندگی افراد به یکدیگر نیازمند هستند؛ اما سخن این است که انسان باید فقط به خداوند اعتماد کند و تنها خداوند را رازق و تأمینکننده نیازهای خویش بشناسد و دیگران را وسیلهای بیش ننگرد.
اگر کسی روزی خوئد را در دست بندگان خدا ببیند و آنان را تأمینکننده خواستههای خویش بشناسد و برای آنان اصالت قائل شود، به نوعی گرفتار شرک گردیده و به جای خدا، غیر خدا را رب و پروردگار خود ساخته است. در این صورت زندگی او با تشویش، نگرانی و نابسامانی همراه خواهد شد؛ چون او به انسانها و موجودات حقیری چون خود دل سپرده و از خداوند و مالک هستی غافل شده است؛ از این رو خداوند میفرماید:
أأرباب متفرقون خیر أم الله الواحد القهار؛(252)
آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه مقتدر؟
در جای دیگر خداوند درباره کسانی که نشانهها، آیات الهی، قدرت و حاکمیت مطلق خداوند را باور ندارند و برای غیرخدا نیز تاثیر استقلالی در عالم قائلاند و از این رو عملا آنها را بندگی میکنند، میفرماید:
و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون؛(253)
و بیشترشان به خدا ایمان نمیآورند مگر این که [در همان حال ]مشرکند. یعنی به حقیقت توحید نرسیدهاند.
اگر ما به درستی معنای صمد را بشناسیم و باور کنیم، فقط خود را محتاج خداوند مییابیم و اصلا احساس وابستگی و احتیاج به غیر خدا نخواهیم داشت و تنها در جهت اطاعت فرمان خدا به دیگران احترام میگذاریم. اگر در برابر پدر و مادر خاضع و فروتن هستیم، از آن روست که خداوند فرموده:
و قضی ربک الا تبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا... و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة؛(254)
و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود ]احسان کنید... و از سر مهربانی بال تواضع و فروتنی برای آنان بگستر.
اگر ما استان مقدس حضرت معصومه علیها السلام و آستان مقدس امام رضا علیهالسلام را میبوسیم و در برابر آستانشان به خاک میافتیم، به واقع در برابر خداوند خاکساری میکنیم؛ زیرا آنان بندگان صالح، شایسته و نشانههای هدایت برای ما هستند و احترام به آنها، احترام به خدا و رضایت آنها خشنودی خدا را در پی دارد. فروتنی ما در برابر ایشان به این دلیل است که آنان نمادی برای اطاعت و توجه به خداوند میباشند. ما آنان را معبود خویش ساختهایم، بلکه معبود ما فقط خداوند است.