تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

تبیین اطلاق زمانی عبادت‏

بحث درباره آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین بود. گفته شد معنای ابتدایی جمله ایاک نعبد این است که در مقابل مشرکان که به چندین معبود اعتقاد دارند و بت‏ها و خدایان را می‏پرستند، بنده موحد فقط خدا را می‏پرستد و به معبودی غیر از خدا اعتقاد ندارد؛ از این رو خطاب به خدا می‏گوید: خدایا، من تنها تو را می‏پرستم. اما - چنان که گفتیم - معانی و برداشت‏های دقیقتر و لطیف‏تری نیز، از این عبارت استفاده می‏شود که برخی از آنها مبتنی است بر معناهای باطنی قرآن و از جمله سوره حمد که شناخت کامل آنها به معصومان علیهم السلام اختصاص دارد. این برداشت‏ها، از وجود مراتب فراوان عبادت و بندگی حکایت می‏کند.
تاکنون ما سطح و دامنه این ادعا را که خدایا، من فقط تو را عبادت می‏کنم در مراتب متفاوت عبودیت خدا سنجیدیم. می‏توان این ادعا را در مقیاس زمان نیز مورد سنجش قرار داد.
در توضیح این نکته می‏توان چنین گفت:
کیس که خطاب به خداوند ایاک نعبد می‏گوید، گاهی ادعایش را به زمانی محدود می‏کند که مشغول عبادت است واژه منظورش این است که خدایا، من اکنون که در حال نماز هستم، تو را عبادت می‏کنم؛ اما گاهی ممکن است ممنظور او این باشد که خدایا، نه فقط اکنون، بلکه همیشه به عبادت تو می‏پردازم. بر این اساس جمله ایاک نعبد اطلاق زمانی دارد. مفاد آنچه قبلا درباره ایاک نعبد گفتیم این است که معبود ما فقط خداست و تنها او شایسته عبادت است؛ اما مفاد اطلاق زمانی این جمله آن است که عبادت منحصر به اعمال قربی چون نماز، روزه و حج نیست.
از قرآن و سنت بر می‏آید علاوه بر معنای خاصی که از عبادت استفاده می‏شود اعمال قربی عبادت معنای عامی نیز دارد که می‏تواند گستره رفتار اختیاری انسان را پوشش دهد. پس علاوه بر معنای خاصی که اغلب از عبادت به ذهن متبادر می‏شود، به جهت شمولی که در این واژه است، عبادت دارای معنای وسیعی است که اعمال قربی تنها بخشی از آن را تشکیل می‏دهند؛ از این روست که در برخی روایات؛ کسب، تجارت و ادای وظایف روزمره افراد نیز، در زمره عبادات قرار گرفته‏اند.
در حدیث معراج خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‏فرماید:
ان العبادة عشرة اجزاء تسعة منها طلب الحلال؛(125)
عبادت دارای ده بخش است که نه بخش آن کسب روزی حلال است.
بر اساس این تعریف هر کار شایسته‏ای که به قصد اطاعت و برای جلب رضای خداوند انجام پذیرد عبادت است. اکنون باید دید کسی که قصدش از گفتن ایاک نعبد اطلاق زمانی این جمله است و ادعا می‏کند که در هر حالی خدا را عبادت می‏کند، در چه صورتی ادعایش درست و صادق است.
شکی نیست که خداوند به نیت انسان آگاهی دارد و نمی‏توان به او دروغ گفت. انسان می‏تواند به بندگان خدا دروغ بگوید و آنان را فریب دهد؛ بدون این که آنان متوجه حقیقت شوند؛ اما نمی‏تواند خداوند را بفریبد و به زبان چیزی بگوید که در دل اعتقادی به آن ندارد. کسی می‏تواند ادعا کند که من همیشه خدا را عبادت می‏کنم، که همه رفتارهای اختیاری او مطابق با دستور خدا باشد و به انگیزه اطاعت و تقرب به خداوند آنها را انجام دهد. کسی که در همه رفتارش رضای الهی را در نظر ندارد و گاهی مرتکب گناه نیز می‏شود، نمی‏تواند عبادت خداوند در هر حال را ادعا کند، اگر او حداقل اعمال قربی، نظیر نماز و روزه را انجام بدهد و قصد قربت و سایر شرایط آن عبادت را رعایت کند، تنها در حال انجام آن اعمال خدا را می‏پرستد؛ اما از آن رو که انسان در انجام دادن رفتار اختیاری نمی‏تواند پرستشگر نباشد، کسی که پاره‏ای از رفتار او برای رضای خدا نیست، در حقیقت پرستشگر عواملی است که او را به انجام آن رفتار وادار می‏کنند.
در هر کاری عامل یا عواملی اراده انسانی را بر می‏انگیزد و به نوعی انسان را به انجام دادن آن وادار می‏کند. در این صورت پیروی انسان از آن عامل، به نوعی پرستش آن به حساب می‏آید. این عامل می‏تواند رضای خدا باشد و انسان برای تقرب به خدا کاری را انجام دهد، و می‏تواند هوای نفس و یا خواست جامعه باشد. بر این اساس کسانی که برای خوشایند مردم و از دست ندادن موقعیت اجتماعی خویش کاری را انجام می‏دهند، در برابر خواست جامعه تسلیم می شوند - حتی اگر آن خواست نامشروع باشد - جامعه را معبود خویش ساخته‏اند؛ چنان که برخی بت را معبود خود قرار داده‏اند و در برابر آن به سجده می افتند.
برخی از روشنفکران و جامعه‏شناسان مقام خدایی برای جامعه قائل هستند و اهتمام آنان به خواست جامعه، از حس پرستش جامعه در وجودشان سرچشمه می‏گیرد. از جمله امیل دورکیم(126) که یکی از بنیان‏گذاران و نظریه‏پردازان مهم جامعه‏شناسی است، خدا را انکار می‏کند و معتقد است حقیقت متعالی و اصیل حاکم بر انسان که