تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

عظمت قرآن و تفاوت افراد در بهره‏برداری از آن‏

اگر ما معتقد شویم که باید با قرآن که کلام خداست، ارتباط داشته باشیم و به آن عمل کنیم و بدون ارتباط با قرآن، راه دیگری به سوی سعادت دنیا و آخرت نداریم، متوجه می‏شویم که لطف خداوند باعث گردیده تا خواندن بخشی از قرآن در نماز واجب شود. البته ارتباط افراد با قرآن، متفاوت است: برخی در نماز سوره حمد و سوره دیگری از قرآن را می خوانند؛ اما معنای آن را نمی‏فهمند و به خواندن لفظ قرآن اکتفا می‏کنند؛ اما برخی علاوه بر لفظ، معنای آیات را نیز می فهمند. برخی علاوه بر فهم آیات، به آنها نیز توجه دارند.
برخی علاوه بر فهم آیات و توجه به آنها بدان‏ها عمل می‏کنند. بالاتر از آنچه گفتیم، برخی قلب و دلشان با قرآن هماهنگ است و نور قرآن دلشان را کاملا تسخیر می‏کند.
در حالات امام سجاد علیه‏السلام آمده است که در هنگام خواندن سوره حمد آن قدر آیه مالک یوم الدین را تکرار می‏کردند که نزدیک بود جان دهند؛ همچنین در احوالات امام صادق علیه‏السلام آمده است که آن حضرت در نماز مشغول خواندن قرآن بودند و ناگهان از هوش رفتند، وقتی به هوش آمدند، اطرافیان سوال کردند: چه چیز باعث گردید که حال شما دگرگون شود؟
حضرت فرمودند: من پیوسته آیات قرآن را تکرار می‏کردم تا این که حالتی به من دست داد که احساس کردم گویا آن آیات را از خود خداوند می‏شنوم.(76)
قرآن در قالب وحی، تنها بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد؛ اما ممکن است هنگام خواندن قرآن، به اولیای خدا - به خصوص اولیای معصوم او - حالتی از وجد، جذبه به حضرت حق، محو و فنای در معشوق دست دهد که احساس کنند مخاطب مستقیم قرآن هستند. مسلما این حالت با وحی متفاوت بوده و حاکی از درک حضوری و شهود معارف قرآنی است. کسی که چنین حالتی دارد، چنان لذتی از کلام خدا می‏برد که از تکرار آیات قرآن خسته نمی‏شود و پی در پی جان خود را با زمزم کلام خدا سیراب می‏کند. در این حالت، چنان غرق در توجه به معبود می‏شود که از آنچه پیرامونش می‏گذرد غافل می‏ماند و حتی خود را نیز فراموش می‏کند.
نباید تصور کنیم که قرآن را صرفا بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امام معصوم علیهم السلام که در عصمت با رسول خدا شرکت دارد، چنین تاثیر عمیقی می‏گذارد و ممکن نیست قرآن بر دیگران نیز چنین تاثیری داشته باشد؛ چنین تصوری ما را از درک حقایق و معارف قرآنی و لذت بردن از آنها محروم می‏کند، بلکه هر کس به استعداد خودتواند از قرآن بهره ببرد؛ چون درک و فهم معارف قرآن دارای مراتب است. به عنوان مثال اگر کسی نمی‏تواند به مرتبه هزارم این کمال برسد؛ اما می‏تواند به مرتبه صدم آن دست یابد؛ از این رو نباید با این توجیه که نیل به مرتبه هزارم برای او میسور نیست، برای رسیدن به مرتبه‏ای که از او ساخته است نیز تلاش نکند.
از طرف دیگر، کلام خدا وقتی روی کاغذی نوشته می‏شود، آن نوشته از حرمت و ارزشی برخوردار می‏گردد که دیگر نمی‏توان دست بی‏وضو بدان زد و آن را سوزاند، و هر نوع بی‏احترامی به آن حرام است. با این که کاغذ و مرکبی که از آن استفاده شده با سایر کاغذها و مرکب‏ها تفاوتی ندارد؛ اما به دلیل نسبتی که با کلام خدا پیدا کرده از چنین حرمت، قداست و عظمتی برخوردار شده است.
حال، وقتی کاغذ و مرکبی که فهم و درک ندارد به دلیل انتساب به کلام خدا از چنین ارزش والایی برخوردار شده، آیا ارزش زبان انسان با درک و شعوری که از روی آگاهی، فهم و توجه کلام خدا را قرائت می‏کند، کمتر از ارزش آن کاغذ و مرکب است؟ مسلما ارزش کاغذی که قرآن بر آن نوشته شده، با ارزش زبان مسلمانی که کلام خدا بر آن جاری گشته قابل مقایسه نیست.
اکنون بنگرید که خداوند چه سعادت و افتخاری نصیب ما کرده که اجازه داده کلامش که جلوه علم و نور اوست بر زبان آلوده ما جاری گردد و زبانمان بدان نورانی شود. روا بود که خداوند به کسیکه زبانش به دروغ، غیبت و آزار مؤمن آلوده و متعفن شده، اجازه نمی‏داد که قرآن بخواند؛ اما او از فضل و کرم خود، این اجازه را به انسان گنه‏کار نیز داد که کلام خدا را بر زبان خویش جاری کند. باید خداوند را به پاس این نعمت بزرگ شکر گزاریم و نیک بنگریم که خداوند به پاس این توفیق عالی و بزرگ که نصیب ما ساخت و اجازه داد نام و کلامش را بر زبان جاری سازیم، منت بزرگی بر ما دارد.
مگر انسان آلوده به انجام دادن هر کار نیکی موفق می‏گردد؟ قدری درنگ کنیم و بنگریم که ما دوست می‏داریم کارهای خوبی را انجام دهیم؛ اما توفیق انجام دادن آنها از ما سلب شده است، با این وصف خداوند این توفیق را داده که کلامش را بر زبان خود جاری کنیم. باید قدر این فرصت و موقعیت را بشناسیم و در صدد بهره‏برداری از آن برآییم و از این گذر تا آنجا که می‏توانیم تکامل بیابیم تا علاوه بر بخشودگی گناهانمان، حجاب‏های تیرگی از دلمان برداشته شود و به حریم عالم نور خدا داخل شویم و در نهایت، توفیق نیل به قرب الهی را به دست بیاوریم.
قرآن کریم نقشی اساسی در تکامل نورانیت ما دارد؛ اما کسانی می‏کوشند از راه‏های گوناگون مردم را از قرآن جدا کنند و با نقدپذیر معرفی کردن و قداست‏زدایی از قرآن، آن را بی‏اعتبار و آمیخته با اشتباه و خطا نشان دهند.
اینان چه خیانت و جنایت بزرگی در حق قرآن و بشر مرتکب می‏شوند! این دسته، گاهی می‏گویند که فهم قرآن برای ما میسر نیست؛ گاهی می‏گویند همه آموزه‏های قرآن صحیح نیست و قرآن نقدپذیر است؛ و گاهی می‏گویند قرآن برای دوران خاصی نازل شده و تاریخ مصرف آن به سر آمده است و دیگر اعتبار ندارد.
جالب این است که این دسته با چنین سخنان کفرآمیز و حقیقت‏سوز، خود را طلبکار اسلام می‏دانند و ادعا می‏کنند با تفسیری که آنان از اسلام و قرآن ارائه می‏دهند، مردم جذب اسلام می‏شوند و کافر نمی‏گردند!