تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

عالی‏ترین مرتبه شناخت خداوند

شناخت خداوند و معرفت الهی، در کلمات بزرگان، هدف آفرینش معرفی شده است؛ چنان که در سخنان امام راحل رحمة الله آمده که هدف آفرینش معرفة الله است و اگر گفته می‏شود که پیامبران برای اجرای عدالت مبعوث شدند، اجرای عدالت هدف نهایی نیست، بلکه مقدمه معرفة الله می‏باشد.(8)
پس بالاترین مرتبه شناخت خداوند، معرفت شخصی ذات پروردگار است که طی آن انسان با همه وجود خداوند را می بیند و شهود می‏کند و به مرتبه‏ای از درک و یقین به ذات حق می‏رسد که هیچ شکی در وجود خداوند برای او باقی نمی‏ماند. هنگام عبادت اگر توجه انسان از غیر خداوند قطع شود و با حضور قلب کامل به خداوند توجه یابد، مرتبه‏ای از معرفت شخصی به ذات خداوند برای وی حاصل می‏آید. البته معرفت به اسما و صفات خداوند، مطلوب و لازم است؛ اما این معرفت مقدمه رسیدن به معرفت ذات پروردگار می‏باشد.
روشن شد که ما به ذات خداوند معرفتی ناآگاهانه داریم که در عالم میثاق برای ما حاصل شده و شناخت ما از الله که اسم ذات خداوند است، فعلا معرفتی اجمالی و ناقص است و وقتی در پایان مراحل تکاملی معرفت، به او معرفت آگاهانه یافتیم، ذات وی کاملا برای ما شناخته خواهد شد و قابل اشتباه با موجود دیگری نخواهد بود.
اگر در این دنیا به معرفت شهودی دست نیابیم، در قیامت که حجاب‏های معرفت از فراروی ما برداشته می‏شود، خود را در محضر خداوند می‏بینیم و حجتی در قبال گناهان و کوتاهی‏های خود نداریم. در آن روز همه مردم خدایی را که ناآگاهانه می‏شناختند، آگاهانه خواهند شناخت و اگر جز او کس دیگری را عبادت کرده‏اند، به اشتباه خود پی می‏برند. در آن روز، با همه وجود به مالکیت مطلق خداوند اعتراف می‏کنند:
یوم هم بارزون لا یخفی علی الله منهم شی‏ء لمن الملک الیوم لله الواحد القهار؛(9)
روزی که نمایان شوند، هیچ چیز از آنان بر خدا پوشیده نباشد، [و ندا آید که‏] امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خداوند یکتای قهار است.
راه تبدیل معرفت ناآگاهانه به معرفت آگاهانه، عمل به دستورات شریعت و پیروی از سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام و همچنین شناخت صفات خداوند و توجه به آنهاست که از همه ما بر می‏آید. با شناخت و توجه به صفات خداوند و تمرکز بر روی آنها، رفته رفته زمینه توجه کامل قلبی به خداوند و معرفت آگاهانه به او فراهم می‏شود و به مرحله‏ای می‏رسیم که خداوند برای ما حاصل می‏گردد. این، همان مسیری است که فراروی انبیاء، ائمه و اولیای خداوند گشوده بود و آنان از این طریق، به معرفت آگاهانه خداوند رسیدند و ما را نیز به پیمودن آن دعوت کردند.
در تعریف واژه الله که اسم خاص خداوند است، گفته می‏شود: ذات مستجمع لجمیع الصفات الکمالیة
در این تعریف مفهوم ذات که مفهومی است کلی، شناختی کلی و غیرمستقیم از خدا به دست می‏دهد و شخص خداوند شناخته نمی‏شود. با چنین تعبیری تنها اشاره‏ای به موجودی عینی و خاص می‏شود. چنان که وقتی بخواهیم شناختی کلی و اجمالی از شخصی به نام حسن ارائه دهیم، می‏گوییم: حسن فرزند علی است که در فلان تاریخ متولد شده است. در این معرفی حسن با مفاهیمی کلی شناخته شده و به هیچ وجه وجود مشخص و عینی او که با مشاهده شناخته می‏وشد، به دیگران نمایانده نشده است.
شناخت ذات خداوند هم با الفاظ و مفاهیم به دست نمی‏آید، بلکه با تجلی ذات خداوند بر قلب انسان و هدایت خاص او حاصل می‏گردد و در پرتو تابش نور علم الهی به قلب انسان که وی ذات خداوند را می‏شناسد.
پس می‏توان ذات خداوند را شناخت و باید بکوشیم که به این شناخت دست یابیم؛ اما باید توجه داشت که این شناخت مراتبی دارد که عالی‏ترین مرتبه آن شناخت کامل ذات خدا به خداوند اختصاص دارد و حتی انبیا و اولیای خاص خدا نیز، به آن مرتبه نمی‏رسند. انسان‏ها در حد سعه وجودی خود می‏توانند کمابیش به سایر مراتب معرفت خداوند دست یابند.