تربیت
Tarbiat.Org

به سوی تو (منک و بک و لک و الیک)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

فرجام منافقان متظاهر

پس از انقلاب فراوان مشاهده می‏کردیم که عده‏ای که در باطن اعتقادی به اسلام و انقلاب ندارند، به جهت منافع دنیوی خویش با جو عمومی همراه می‏شدند و برای انقلاب و اسلام یقه چاک می‏کردند و بیش از دیگران شعاردادند. آنان می‏کوشیدند که در مسجد و نماز جماعت حاضر شوند و حتی در جبهه نیز حضور می‏یافتند؛ اما وقتی شرایط جدیدی در کشور پدید آمد، تغییر مسیر دادند و دیگر در گفتار و نوشته هایشان خبری از شعارهای انقلابی و اسلامی نیست؛ بلکه به عکس، برای خوشایند دشمنان انقلاب و اسلام، ارزش‏های اسلامی را به استهزا می‏گیرند و ارزش‏های منفی غربی و غیر اسلامی را ترویج می‏کنند.
این گروه منافق - حتی اگر در دنیا ماهیت خود را آشکار نسازند و تا آخر در ظاهر با مؤمنان همراهی کنند و رفتار به ظاهر صحیح از خود بروز دهند - چون از صمیم دل اسلام را باور نداشته و اعتقادی به ارزش‏های الهی ندارند، پس از مرگ و در عالم برزخ صف انان از صف مؤمنان جدا می‏شود و گر چه در دنیا با مؤمنان محشور بودند، در قیامت در صف مشرکان و کفار قرار می‏گیرند.
این گروه در قیامت وقتی می‏نگرند که مؤمنان در بهشت از آسایش و نعمت‏های پایدار خداوند برخوردارند و در عوض، آنان گرفتار جهنم و آتش و خشم الهی هستند، درخواست می‏کنند که آنان را به مؤمنان ملحق نمایند؛ چرا که در دنیا صف آنان از صف مؤمنان جدا نبود.
خداوند در سوره حدید درباره گفت و گوی منافقان و مؤمنان می‏فرماید:
یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین آمنوا انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورا فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمة و ظاهره من قبله العذاب. ینادونهم الم نکن معکم قالوا بلی و لکنکم فتنتم انفسکم و تربصتم و ارتبتم و غرتکم الامانی حتی جاء امر الله و غرکم بالله الغرور. فالیوم یا یوخذ منکم فدیة و لا من الذین کفروا ماواکم النار هی مولاکم و بئس المصیر؛(111)
روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده‏اند گویند: به ما مهلت بدهید تا از نورتان [روشنایی ]فراگیریم، گفته شود: به پشت سر خویش [یعنی به دنیا] باز گردید و [از آنجا] روشنایی بجویید. پس میانشان دیواری زده می‏شود که آن را دری باشد که در اندرون آن [طرف مومنین ]رحمت [بهشت‏] است و بیرون آن [سمت منافقین ]عذاب [دوزخ‏] است. [منافقان‏] ایشان [مومنان‏] را آواز دهند: آیا [در دنیا] ما با شما نبودیم [که با جماعت شما نمازگزاردیم و...]؟ گویند: آری، و لیکن شما خود را گرفتار فتنه [نفاق ورزیدن‏] کردید و به انتظار [مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شکست و هلاک مسلمانان‏] نشستید و [درباره خدای یگانه و نبوت پیامبر و رستاخیز] شک کردید و آرزوها شما را فریفت تا فرمان خدا [مرگ‏] بیامد، و ان فریبکار[شیطان‏] شما را به [امید عفو] خدا بفریفت. پس امروز نه از شما و نه از کسانی که کافر شده‏اند، عوضی پذیرفته نمی‏شود. جایگاهتان آت‏ش دوزخ است. آن سزاوار شماست و بد بازگشت‏گاهی است.
یکی از عواملی که باعث بیداری انسان و خودداری از گناه و آلوده کردن خود به خودخواهی و پیروی شهوات‏شود، توجه به قیامت است که در ان، فرجام قطعی رفتار انسان رقم می‏خورد. برای آگاهی از آنچه در قیامت می‏گذرد و عاقبتی که برای نیکان و بدان در پیش است، بهتر آن است که سراغ قرآن برویم و بنگریم خداوند چه توصیفی از قیام تو احوال مومنان، کفار و منافقان در عرصه قیامت دارد.
از جمله توصیف‏های خداوند از قیامت، توصیفی است که در آیات مذکور دارد. در این آیات چنین آمده که وقتی مؤمنان و منافقان وارد عرصه قیامت می‏شوند، در آغاز کاملا بین آنها فاصله ایجاد نشده و با یکدیگر ارتباط دارند؛ اما منافقان می‏نگرند که از سیمای مؤمنان نور می‏بارد و مسیرشان را روشن می‏کند و آنان با نشاط و خاطری آسوده حرکت می کنند؛ ولی در مقابل، منافقان در ظلمت و تاریکی قرار دارند و مضطرب و نگران هستند و نمی‏دانند از چه مسیری حرکت کنند. آنان از مومنان، رفیقان دیروز خود، می‏خواهند که اجازه دهند از نورشان بهره گیرند، تا آنان نیز مسیر سلامت و سعادت را بیابند.
پاسخ مؤمنان این است: نوری که اکنون گشاینده طریق سعادت و باعث آرامش خاطر و نشاط ما شده، تجسم اعمال ما در دنیاست و آن اعمال شایسته ما را سعادتمند ساخته است؛ اما شما بر اثر اعمال ناپسند خویش، فرجام بدی را برای خود رقم زدید. اکنون اگر خواهان نور هدایت هستید، باید به دنیا برگردید و در انجا در تکاپوی آن برآیید!
پس از این پاسخ ناامیدکننده، خداوند دیواری بین مؤمنان و منافقان قرار می‏دهد و کاملا صف آنان را از یکدیگر جدا می کند. در یک سمت آن دیوار، بهشت قرار دارد که مؤمنان در آن به سر می‏برند و در سمت دیگر آن، جهنم و مأوی منافقان است. اما باز منافقان درخواست خویش را تکرار می‏کنند و از آن سوی دیوار، مؤمنان را صدا می‏زنند که مگر ما در دنیا با هم نبودیم؟ مگر با همدیگر در مسجد حضور نمی‏یافتیم و هنگام جنگ، روانه جبهه نمی‏شدیم و در یک سنگر مبارزه نمی‏کردیم؟
مؤمنان می‏گویند: بله، در ظاهر ما با یکدیگر بودیم؛ ولی ما در دل به خدا، اسلام، احکام و قوانین الهی ایمان داشتیم و با همه وجود مطیع خدا و پیامبر او بودیم؛ اما شما پیوسته در اندیشه فتنه‏گری بودید و درون شما از شک و تردید آکنده بود و هر لحظه منتظر شکست اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودید تا به خیال خام خود، فرصت بیشتری برای هوس‏رانی و طغیان داشته باشید. شما هیچگاه در اندیشه بندگی و اطاعت خدا نبودید و کاملا فریفته آرزوهای دنیوی بودید.
ممکن است منافقان در دنیا بتوانند مؤمنان را فریب دهند و با تظاهر به رفتار خوب، نظیر شرکت در نماز جماعت، انجام مراسم حج و حتی حضور در جبهه جنگ علیه دشمنان و همراهی مومنان چهره پلید خود را پوشیده دارند، و شخصیت خود را در نظر مؤمنان مطلوب جلوه دهند؛ اما خداوند فریب نمی‏خورد و او بر نهان و انگیزه‏های درونی و نیت‏های ناپاک منافقان آگاه است. او نیک می‏داند که منافقان برای خودنمایی، فریب دادن مردم و کسب موقعیت اجتماعی، و پیشبرد اهداف شوم سیاسی خود، به رفتار صحیح تظاهر می‏کنند؛ و الا در دل به آنچه تظاهر می‏کنند اعتقادی ندارند.