بایسته است که انسان به حساسیت و اهمیت موقعیت خود در نظام هستی توجه داشته باشد و بداند که در مسیر دستیابی به هدف، پیوسته بر سر دو راهی است. در این بین اگر راه صحیح را تشخیص ندهد و بر نگزیند، هر چه تلاش کند، زیان و ضررش افزونتر میشود؛ گرچه خود بر این پندار باشد که راه صحیحی را برگزیده و کار مثبت و خوبی را به ثمر رسانده است؛ چنان که برخی خواسته یا ناخواسته زمینههای گمراهی مردم و دور شدن آنان از معنویت و آلوده دشن آنها به فساد را فراهم میکنند و مردم را از مساجد جدا کرده، به فرهنگسراها میکشانند. آنان این تلاش خسارتبار را خدمت به مردم میشمارند و خدا را بر ای دستاوردهایشان شکر میگزارند؛ غافل از آنکه روزی به فرجام بد تلاشهای انحرافی خود گرفتار میشوند و در عذاب کسانی که گمراهشان کردهاند، شریک میشوند.
پس از آن که انسان خدا را شناخت و ضرورت بندگی و استعانت از او را دریافت، باید توجه داشته باشد که ضروریترین چیزی که باید در دستیابی به آن از خداوند مدد جوید، هدایت به مسیر صحیح کمال و سعادت است. اگر چنین مقصودی حاصل شود و خداوند انسان را به صراط مستقیم خویش راهنمایی کند، سایر نعمتهایی که خداوند در اختیار وی میگذارد در جهت خیر و صلاح او به کار گرفته خواهند شد؛ اما اگر چنین رهیافت ارزشمند و سعادتمندانهای برای او حاصل نشد و از هدایت و صراط مستقیم خداوند محروم گردید، نعمتهای الهی که در اختیارش نهاده شده سودی به حال او نمیبخشند و در مسیر ضلالت و گمراهی صرف میشوند. اینجاست که ما اهمیت و جایگاه آیه اهدنا الصراط المستقیم را به خوبی درک میکنیم؛ آیهای که به ما هشدار میدهد پیوسته نگران عاقبت خویش باشیم. نگران آن باشیم که نکند با توجه نداشتن به حیلههای گوناگون شیطان برای فریب انسان و وسوسههای نفس اماره و تشکیکهای شیطانهای خارجی که همواره با افکار و سخنان خود زمینه انحراف مردم را فراهم میآورند، راه نادرستی را برگزینیم و هر قدم ما گامی باشد به سوی انحطاط و سقوط.
اگر علمای اخلاق پیوسته مردم را به وسوسههای شیطانی - به خصوص حیلههای نفس انسان و محملها و توجیههایی که برای انحراف و فریب انسان پیش روی او مینهد - آگاه میسازند و به آنان هشدار میدهند که مواظب باشند در این دام بد فرجام گرفتار نیابند، به جهت الهامی است که از فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گرفتهاند؛ آنجا که فرمود:
أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛(138)
دشمنترین دشمنان تو نفس توست که بین دو پهلوی تو قرار گرفته است.
حیلههای نفس آن قدر گسترده و خطرناک است که مربیان اخلاق تاکید دارند همه حیلههای نفس را برای مردم بازگو نکنید؛ چون باعث یاس آنان میشود. حال با توجه به مکر نفس اماره و خطرها و لغزشهایی که شیطان و عوامل او فرا روی ما نهادهاند، آیا نباید مهمترین و ضروریترین خواسته ما از خداوند این باشد که راه هدایت و وصول به کمال نهایی و قرب خویش را به ما بنمایاند و ما را از دام شیطان و عوامل او برهاند؟