تا اینجا درباره ضرورت ارتقا بخشیدن به معرفت و آگاهی خویش نسبت به نماز سخن گفتیم و مطالعه روایاتی را که درباره اهمیت نماز وارد شده که گوشزد کردیم؛ اما آیا مطالعه کتابهایی که در زمینه نماز و عبادت نگاشته شده و نیز مطالعه روایات نظیر روایت الصلوة خیر موضوع؛(72) نماز بهترین عملی است که خداوند آن را وضع کرده است و یا روایت: الصلوة قربان کل تقی؛(73) نماز باعث تقرب هر با تقوایی به سوی خدا میشود. برای خواندن نمازهای مستحبی و خالص کردن نیت نماز و اهمیت دادن به آن کافی است؟
فراوانند کسانی که اهمیت و جایگاه نماز را خوب میشناسند و روایات فراوانی درباره نماز خواندهاند و درباره فضایل نماز فراوان شنیدهاند. آنان میدانند نماز مستحبی - به خصوص نماز شب - چقدر ارزشمند است و چه تاثیری در سعادت و کامیابی انسان دارد؛ اما کوتاهی میکنند و نمازهای مستحبی - به خصوص نماز شب - را نمیخوانند. پس صرف آگاهی کافی نیست و باید علاوه بر دانستن، زمینه دیگری در انسان تحقق یابد تا او به انجام دادن عبادت خالصانه خداوند رو آورد و از هر فرصتی برای بندگی خداوند استفاده برد.
دانشآموز و دانشجو برای گرفتن نمره قبولی، در طول سال درس میخواند و حتی ممکن است شب امتحان نخوابد و تا صبح مطالعه کند؛ اما ما با این که اهمیت و ارزش نماز را میدانیم، حاضر نمیشویم چند دقیقه از وقتمان را به خواندن نماز مستحبی اختصاص دهیم؛ با این که این کار آسان است و زحمتی ندراد. اولین پاسخی که هر کس به کوتاهی در انجام دادن مستحبات و اهمیت ندادن به نماز میدهد، این است که شیطان نمیگذارد نماز مستحبی بخوانیم و استفاده شایسته از عبادت خداوند ببریم؛ اما لازم است که به تحلیل روانشناختی این مساله بپردازیم تا عامل بیتوجیه به امور معنوی و از جمله نماز آشکار شود.
با توجه به این که میدانیم نماز بهترین کارها و سودمندترین تجارتهاست و در این تجارت در قبال صرف چند دقیقه از وقتمان به تقرب به خداوند نایل میشویم که عظمت و ارزش آن قابل شماره نیست، چرا از این تجارت پرسود خودداری میکنیم؟ روشن است که انسان کاری را به صرف داشتن سود، انجام نم یدهد، بلکه همه جوانب را بررسی می کند و تمام زیانها، سختیها و احیانا لوازم و پیامدهای سنگین آن را شناسایی میکند؛ سپس نفع و هزینههای احتمالی را بررسی میکند و اگر کفه سود را سنگینتر یافت، به آن کار اقدام میکند.
پرواضح است که خواندن چند رکعت نماز، هزینه سنگین و زحمت چندانی ندارد، و اساسا ارزش و عظمت دستاورد ما از نماز، قابل مقایسه با زحمتی که میکشیم نیست، پس چرا از انجام دادن آن خودداری میکنیم؟
پاسخ روشن به سوال طرح شده این است که عادتهای جاری در رفتار افراد، از انجام دادن کارهای مهم معنوی و به جا آوردن عبادت شایسته برای خداوند مانع میشود.
ما در زندگی به لذتهایی عادت کردهایم و از انجام دادن کاری که مزاحم آنهاست خودداری میکنیم. کسی که به استراحت، تنبلی و تنآسایی عادت کرده و از این امور بیارزش دنیایی لذت میبرد، هر چند آنها را با ثوابی که نماز در پی دارد قابل مقایسه نمیداند؛ اما نمیتواند از عادت خود دست بکشد و لذتهای ناچیز و زودگذر او را از کارهای مهم و ارزشمند باز میدارد.
پس عادتهای روزمره مانع داشتن نیت خالص در عبادت و توجه بیشتر ما به خداوند میشوند. این عادتها ابزار شیطان هستند که به وسیله آنها مانع رسیدن مات به کامیابی و سعادت میگردد. ما باید با عادتهایی که مانع پرداختن به کارهای مهم و ارزشمند میشود مبارزه کنیم و آنهارا از خود دور نماییم. قدم اول در این راه، کشب معرفت و اطلاع ار منافع کنار نهادن عادتهای بیارزش و پرداختن به عبادت، بندگی خدا، کسب اخلاص در عمل و زیان ترک این امور مهم و ارزشمند است.
البته نباید به این حد اکتفا کنیم؛ چون کسب معرفت شرط لازم است؛ اما شرط کافی نیست و ما باید در قدم دوم با نفس و عادت به امور پست حیوانی و دنیوی به جهادی سخت و طولانی دست بزنیم؛ از این رو مرحوم علامه مجلسی در سخنی که از ایشان ذکر کردیم، تفکرات صحیح و مجاهدتهای عظیم و طولانی را دو عامل مهم برای تحصیل قصد قربت و اخلاص در عبادت بر شمرد.
خواب زیاد باعث کسالت میشود و برای انسان زیان دارد؛ اما برخی به آن عادت کردهاند و حتی حاضر نمیشوند قبل از طلوع آفتاب برخیزند و نماز صبحشان را بخوانند و این عادت بیارزش آنها را از انجام وظیفه واجب باز میدارد. این افراد باید برای رسیدن به مدارج معنوی با عادت خویش مبارزه کنند و خواندن نماز شب و نماز صبح در وقت فضیلت آن را بر لذت خواب ترجیح دهند.
همچنین برخی به شکمبارگی عادت کردهاند و هر چه جلوی آنها بگذارند میخورند. شکی نیست که این عادتتواند منشأ بسیاری از انحرافات و ناهنجاریها و مانع پرداختن به امور ارزشمند شود و ضرورت دارد که انسان با آن مبارزه کند و بکوشد که تنها برای رفع کمبود بدن، از غذا و نوشیدنی استفاده کند و از زیادهروی در خوردن و آشامیدن بپرهیزد.
بدین ترتیب دومین مرحله برای تحصیل قصد قربت و رسیدن به اخلاص در عبادت، مبارزه با عادتهایارزش دنیایی می باشد. البته این مبارزه بسیار سخت و نیازمند عزمی راسخ و برنامهریزی حسابشده است. به خصوص هر چه سن انسان بالا میرود، مبارزه با عادتها دشوارتر میشود.
برای جوانان که هنوز خوی و عادتها در آنان ریشه دار و دیرپای نگشته، مبارزه با آنها چندان دشوار نیست؛ اما برای کسی که در پنجاه و شصت سالگی قرار دارد، مبارزه با عادتهایی که در وجودش ریشه دوانیده، بسیار مشکل است؛ از این رو حضرت امام قدس سره الشریف در بحثهای اخلاقی خود خطاب به جوانان میفرمودند: جوانان قدر خودتان را بدانید، تا جوانید میتوانید به عبادت و خودسازی بپردازید؛ اما وقتی پیر شدید، این توفیق از شما سلب میگردد.
آن روز مفهوم سخن امام را درک نمیکردیم و فرق بین پیر و جوان در استفاده از زمینههای عبادت و خودسازی را تشخیص نمیدادیم. اکنون میفهمیم که انسان تا جوان است چه توفیقات و تواناییهایی دارد که وقتی به پیری رسید، آن توفیقات و تواناییها از او سلب میشود.
تردیدی نیست که صفات ناپسند اخلاقی چون خودخواهی، کبر، حسد، جاهطلبی و حب جاه و مقام در زمره عادتهای بد و ملکات زذیله اخلاقی هستند، که برای خودسازی و کسب اخلاص در عمل و عبادت، باید با آنها مبارزه کرد. این صفات تا ریشه در انسان ندوانیدهاند و به صورت ملکه در نیامدهاند، مبارزه با آنها چندان دشورا نیست؛ اما اگر ریشه دار شدند، مبارزه با آنها بسیار دشوار میشود؛ چنان که نهال درختی تا در زمین ریشه ندوانده، کندن آن راحت است؛ اما اگر چندین سال از عمر آن گذشت و تنومند شد، کندنش بسیار مشکل میشود؛ به هر حال کسی که به دنبال تحصیل قصد قربت و اخلاص است، باید رذایل اخلاقی را از دل خود بزداید و - همان طور که مرحوم علامه مجلسی فرمودند - بدون قلع و زدودن صفات ناپسند اخلاقی، تحصیل اخلاص و قصد قربت محال است.
خلاصه سخن این که ما برای خودسازی و تحصیل قصد قربت در نماز و انجام دادن عبادتی شایسته علاوه بر این که به ادای نمازهای واجب اهتمام میورزیم، باید به نمازهای مستحبی نیز بپردازیم و به تدریج بکوشیم که نیتمان را از شائبههای غیر الهی و ریا و آنچه باعث شرک میشود پاک کنیم.
با خالص کردن نیت و عمق بخشیدن به آن است که میتوانیم مسیر خود را برای رسیدن به مراتب عالیتر بندگی خدا هموار سازیم. البته در این مسیر دشوار، باید از دو عامل موثر بهره گیریم:
یکی کسب معرفت و آگاهی و ارتقا بخشیدن به آن؛ یعنی شناخت فواید عبادت - به خصوص نماز - و زیان ترک آن.
دیگری، مبارزه با عادتهای ناپسند؛ نظیر تنبلی، راحتطلبی، شکمبارگی و سایر صفات رذیله اخلاقی که در نفس انسان رسوخ یافته است.