یکی از امتیازات زبان عربی این است که برخی از واژگان آن بار معنایی بالایی دارند و گاهی چند معنا برای یک واژه ذکر میشوند که هریک از زاویه خاصی آن را بیان میکنند و در مجموع میتواند تعبیر کاملی از مفهوم آن واژه باشند.
یکی از آن واژگان، کلمه صمد است که در هر یک از معانیای که برای آن ذکر کردیم و برخی معانی دیگر که در کتابهای لغت ذکر شده، بخشی از مفهوم آن آمده است. میتوان گفت وجه مشترک این معانی، تعریف صمد به کامل مطلق میباشد؛ یعنی موجودی که دارای استقلال و کمال مطلق است؛ از هر نقصی مبرا بوده و نیازی به غیر ندارد؛ اما سایر موجودات برای زدودن کاستیها، نواقص و رسیدن به کمال، محتاج او هستند.
با توجه به این نگرش، وقتی به معانی مذکور برای واژه صمد مینگریم، در مییابیم که به نوعی، جامع مشترک مذکور در آنها اشراب شده؛ مثلا چیزی که منفذی ندارد، محتاج چیز دیگری مثل هواب و آب نیست که خلأهای آن را پر کند. یا کسی که در جنگ گرسنه و تشنه نمیشود - به جهت داشتن توان لازم - نتیازمند آب نمیگردد و غذای او بیش از کسی است که در جنگ گرسنه و تشنه میشود. یا نیازمندان به کسی که سرمایهای دارد و نیازهای دیگران را برطرف می سازد، روی میآورند.
بر این اساس در مورد خداوند متعال، شایستهترین و جامعترین معنا برای صمد، کامل مطلق است؛ یعنی اطلاق صمد بر خداوند، بیانگر کمال بینهایت و استقلال ذاتی پروردگار و وابستگی و احتیاج همه ممکنات به اوست. در این صورت صمد با غنی تفاوت دارد. خداوند غنی و مستقل بالذات است و به غیر خود احتیاجی ندارد؛ اما غنی بودن خداوند با این معنا منافات ندارد که کس دیگری نیز وجود داشته که غنی بالذات و مستقل از خداوند باشد؛ ولی صمد همانطور که غنا و استقلال ذات پروردگار را میرساند، بیانگر احتیاج و وابستگی موجودات دیگر به خداوند و نفی همتا برای خداوند نیز هست. بر این اساس، چنین ادعایی که در بین اسما و صفات الهی، صفتی پربارتر و پرمعناتر از صمد یافت نمیشود، سخن گزافی نیست؛ به همین دلیل این واژه یک بار در قرآن، و آن هم در سوره توحید به کار رفته است. همچنین به جهت عظمت و دشواری فهم معنای صفت صمد و نیزاحد، در برخی از روایات آمده است که خداوند سوره توحید را برای افراد عمیق و ژرفاندیش آخر الزمان نازل کرد.(251)
اگر بخواهیم کلمه صمد را که همان کمال مطلق است تبیین فلسفی کنیم، باید بگوییم اطلاق صمد برای خداوند از آن روست که هیچ جهت عدمی در ذات الهی راه ندارد. هر موجود ممکنی دارای جهت عدمی است؛ اما در ذات خداوند هیچ جهت عدمی وجود ندارد. این معنا هم با تعبیر استواری، سختی و عدم خلأ در ذات سازگار است و هم با مفهوم غنی و بینیاز مطلق و هم با این که خداوند موجودی است که دیگران به او وابستهاند و او را مطلوب و مقصود خویش میدانند و بر او اعتماد میکنند همه این مفاهیم در کلمه صمد که همه جهات عدمی را سلبکند، جای گرفته است.